ترکیب خطوط و نت‌ها در نمایشگاه موزیکالیگرافی بهمن پناهی

ترکیب خطوط و نت‌ها در نمایشگاه آثار بهمن پناهی
نگاهی به نمایشگاه موزیکالیگرافی در فرهنگسرای نیاوران
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم نویسنده مخاطب حسین رضوی فرد


موزیکالیگرافی بهمن پناهی فرهنگسرای نیاوراندر قرن بیستم با انواع نام‌گذاری‌ها در حوزه‌ی نقاشی مواجه هستیم: فوویسم، اکسپرسیونیسم، کوبیسم، فوتوریسم، دادائیسم، سوررئالیسم، اُپ آرت، آبستره، نئورئالیسم، اکسپرسیونیسم انتزاعی، هنر پاپ، پست‌مُدرنیسم و سبک‌ها و زیرسبک‌های دیگر. ‌آن‌چه باعث می‌شود غالب آثار این سبک‌ها را هنری قلمداد کنیم، جهان‌بینی و نگاهی جدید به دنیای پیرامون است که این آثار عرضه داشته‌اند. هنرمندان و صاحب‌نظران حتی در جاهایی به صرف این‌که در اثری یک ایده یا تکنیک برای اولین‌بار اجرا شده، آن را اثری هنری قلمداد می‌کنند. یکی از دلایل ازدحام سبک‌ها در قرن بیستم، تحولات سریع تکنولوژی و جنگ‌های جهانی اول و دوم و تبعات ناشی از این تحولات است. انسان در این دوره با ساحت‌های جدیدی از وجود خود آشنا می‌شود و هنرمند متأثر از این فضا سعی می‌کند بر محیط اطرافش تأثیر بگذارد. هنرهای تجسمی در قرن بیست‌ویکم به یک نظام رسیده‌اند و شتاب خلاقانه‌ی پیشین به کندی گراییده است. آثار خلاقانه را می‌توان آثاری تصور نمود که از مرز تکرار عبور می‌کنند و ضمن استفاده از ظرفیت‌های پیشین، چیزی بر آن‌ها می‌افزایند.

موزیکالیگرافی، عنوان نمایشگاه خوشنویسی‌ها یا نقاشی‌های مدرن «بهمن پناهی» است که در آن‌ها از عناصر بصری خوشنویسی و رنگ با الهام از موسیقی ایرانی بهره ‌گرفته شده است. سؤال این‌جاست که اگر فرض را بر این بگذاریم که خالق این آثار، چنین عنوانی را برای نمایشگاه خود انتخاب نمی‌کرد و قرار بود آثار ایشان را ارزیابی کنیم، موسیقی در کجای آثار قابل مشاهده بود؟ سؤال دیگر این‌که اگر بپذیریم خوشنویسی جنبه‌ها و جلوه‌هایی موسیقایی دارد، آثار موفق خوشنویسی استادان قدیم و معاصر، جلوه‌هایی از هنر موزیکالیگرافی‌اند و اگر این‌چنین است پس آثار این نمایشگاه چه برتری و رجحانی نسبت به آثار خوشنویسی سنتی و در این‌جا با آثار موسوم به نقاشی مدرن یا نقاشی‌خط دیگر خوشنویسان دارند؟

برای پاسخ به این دو سؤال لازم است آثار این نمایشگاه را از نظر فرم و گشتالت اثر مورد نقد و داوری قرار گیرند. با رعایت شرط ایجاز در یک مقاله کوتاه، مشاهده‌ی نگارنده از نمایشگاه یادشده  به شرح ذیل است:

  1. همان‌گونه که ریتم نخستین و مهم‌ترین عامل مشترک بین شعر و موسیقی آوازی است، به گونه‌ای که در شعر، و به‌طورکلی در کلام، از توالی هجاهای کوتاه و بلند و در موسیقی از توالی کشش‌های مختلف (مانند سیاه،‌ چنگ، دولاچنگ و…) به‌دست می‌آید؛[1] نخستین و مهم‌ترین عامل مشترک، بین خوشنویسی و موسیقی نیز می‌تواند ریتم باشد؛ هم‌چنین می‌دانیم برای هجاهای یک شعر معیّن، می‌توان ریتم‌ها و میزان‌بندی‌های گوناگونی نوشت تا انطباق ریتم شعر و موسیقی آوازی به‌خوبی انجام پذیرد.[2] در مورد خوشنویسی نیز می‌توان ریتم‌ها و ترکیب‌بندی‌های گوناگونی متصور شد تا انطباق ریتم موسیقی و خوشنویسی به‌خوبی صورت پذیرد. با این پیش‌فرض می‌دانیم که در ارتباط شعر و موسیقی هر دو در مقام بیان و اجرا، از جنس آوا و قابل نُت‌نویسی هستند و به‌راحتی قابل انطباق‌اند؛ اما ارتباط موسیقی با خوشنویسی ارتباط تصویر و آواست و هم‌خوان‌کردن آن‌ها با اصول نت‌نویسی به‌سختی صورت خواهد پذیرفت. مثلاً چنان‌که جناب پناهی، در محفلی علمی اشاره ‌داشته‌اند، می‌توانیم صدا و سکوت در نتهای موسیقی را با خط و نقطه در خوشنویسی معادل کنیم‌؛ اثر (تصویر1) احتمالاً تلاشی در جهت نشان‌دادن این‌گونه ارتباط خوشنویسی و موسیقی است؛ اما به نظر می‌رسد نمی‌توان قانونی کلی در خصوص این نوع ارتباطات تدوین کرد؛ چراکه قائل‌شدن به قراردادهایی از این دست ممکن است به عدم امکان توجیه این ارتباط در برخی آثار فاخر خوشنویسی و محدودکردن انواع ترکیب‌بندی و شاید خلاقیت در خوشنویسی بیانجامد.
نمایشگاه بهمن پناهی در فرهنگسرای نیاوران
فرش حروف، آکریلیک روی بوم

در عین‌حال می‌توان به وجود شباهت‌هایی بین تصاویر و آواها و وجود ظرفیت‌هایی موسیقایی در خوشنویسی باور داشت؛ بدیهی است هرچقدر بتوان این ارتباطات را با نشان‌دادن مشابهت‌ها، بصری‌تر و عینی‌تر نمود، این ارتباط، وجه علمی‌تری خواهد یافت. در (تصویر2)، نمونه‌ی خوبی از تکرار ریتم، خلق‌شده است که با توجه به ثابت‌بودن حرف مورد استفاده، «ح»، و تغییر جهت و ابعاد آن احتمالاً ظرفیت نت‌گذاری و میزان‌بندی موسیقایی را در خود داراست؛ هم‌چنین مشابهت حروف «ح»، تماس و هم‌پوشانی متقارن حروف طبق اصل مجاورت و حرکت تمامی حروف به سمت مرکز تابلو به گونه‌ای که سرنوشتی مشترک دارند، به خلق گشتالتی صحیح انجامیده است.

نمایشگاه بهمن پناهی در فرهنگسرای نیاوران
موزیکالیگرافی، آکریلیک روی بوم
  1. در ارزیابی و نقد آثار هنرهای تجسمی، هر عنوانی که بر سبک آثار نهاده شود در نهایت بایستی نظرمان بر فرم و گشتالت آثار متمرکز شود تا در پی آن ارزش بصری و هنری آثار هویدا شود. آثار نمایشگاه موزیکالیگرافی از دو جهت قابل تقدیرند؛ یکی این‌که مانند برخی از نمایشگاه‌های نقاشی مدرن یا نقاشی‌خط به تکرار نیفتاده‌اند و تلاش دارند تا با یک زبان شخصی، با مخاطب سخن بگویند. در این مسیر، هنرمند تلاش نکرده است کار خود را مانند آثار فاخر استادانی هم‌چون «محمد احصایی»، «صداقت جباری» و «علی شیرازی» با سایه‌روشن‌های پرکار و متعدد و حرفه‌ای برجسته کند؛ چراکه هر تلاشی در این مسیر، ظن اقتباس و تکرار از این هنرمندان را برمی‌انگیزد. در اصول گشتالت، قانونی تحت عنوان «پرگنانز» وجود دارد؛ از آن‌جا که غالباً سادگی و نظم در اثر هنری، موجب ایجاد آرامش در مخاطب می‌شود، پرگنانز که همان تمایل چشم و قوه‌ی ادراک انسان به انتخاب بهترین ترکیب است، عموماً در اشکال ساده، نمودار می‌شود. خالق آثار نمایشگاه حاضر، تلاش کرده است تا در آثارش به ساده‌ترین شکل دست یابد و این مهم در تعداد قابل توجهی از آثار قابل مشاهده است. رعایت اصل پرگنانز، خود مرهون رعایت دیگر اصول گشتالت است؛ برای مثال در (تصویر3)، خوشنویس، ضمن بهره‌گرفتن از عنصر بصری «بافت»، در خلق اثر، از اصل «حرکت» و «ریتم» بهره برده و همین امر باعث شده است که یک جریان سیّال درونی در اثر شکل گیرد و مخاطب از مشاهده‌ی گشتالت اثر خسته نشود.
نمایشگاه بهمن پناهی در فرهنگسرای نیاوران
فرش حروف، آکریلیک روی بوم

درک عنصر حرکت، براساس قانون «سرنوشت مشترک»[3] گشتالت قابل توجیه است؛ بدین‌صورت که چشم انسان تمایل دارد عناصر بصری را که با هم حرکت می‌کنند به‌صورت یک گروه درک نماید. حال این‌که چه میزان از موفقیت این اثر، مدیون کاربرد تجربه‌ی خالق اثر در موسیقی است، بستگی به توصیف و توجیه فنی خالق اثر دارد تا در سایه‌ی آن بتوان نتیجه گرفت، چیزی غیر از سواد بصری هنرمند، از جمله اشراف وی به موسیقی، توانسته است ارزش‌های بصری اثر را غنی‌تر کند یا برعکس همین که خالق اثر بر اصول هنرهای تجسمی و تمهیدات آن آگاهی داشته، اثری خلق شده که خصلت موسیقایی دارد.

  1. در برخی تابلوهای نمایشگاه، این‌گونه به نظر می‌رسد که اثری تایپوگرافی در ابعاد بزرگ خلق شده است؛ اگرچه این موضوع ضعفی برای نمایشگاه خوشنویسی مدرن تلقی نمی‌شود، اما انتظار می‌رود این آثار با آثار قوی همین نمایشگاه به لحاظ کیفیت و خلاقیت فاصله نداشته باشند.

اثر نام‌نوشت ذیل با کلمه‌ی «مِهر» (تصویر4)، به دو دلیل اثری قابل قبول ارزیابی نمی‌شود؛ یکی این‌که میزان شباهت اثر به نام انتخاب‌شده (مهر) پایین است؛ چراکه طبق یک قاعده‌ی نانوشته در گرافیک، خوانایی اثر از درجه‌ی‌ اهمیت بالایی برخوردار است و زمانی می‌توانیم در خلق یک نام‌نوشت از خوانایی آن بکاهیم که ارزش بصری اثر و تازگی فرم آن به اندازه‌ی کافی، بدیع و غافلگیرکننده باشد. دلیل دیگر عدم تعادل این اثر از نظر بصری است؛ این عدم تعادل به دلیل عدم تناسب بین اجزای نام‌نوشت و عدم مدیریت فضای منفی در میان کلمه‌ی «مهر» حادث شده است. مشاهده‌ی طراحی دیگری با همین عنوان در (تصویر5) که برعکس توانسته است هم تناسب و هم فضای منفی را مدیریت کند، اثری متعادل را رقم زده و شاهدی بر این مدعا باشد.

نمایشگاه بهمن پناهی در فرهنگسرای نیاوران
مهر، آکریلیک روی بوم
نمایشگاه بهمن پناهی در فرهنگسرای نیاوران
مهر، آکریلیک روی بوم

ارتباط و الهام‌بخشی هنرهای مختلف، امری دور از ذهن نیست. خوشنویسی و موسیقی نیز به روایت بهمن پناهی، ارتباطات بصری ـ آوایی دارند. کشف نسبت‌های موسیقایی در خوشنویسی، مفهومی ارزشمند است و نیازمند پژوهش‌هایی بیشتر در مطالعات میان‌رشته‌ای. این مفهوم از آن‌جا که نگاهی جدید به هنر خوشنویسی عرضه می‌دارد و جهان‌بینی تازه‌ای در هنرهای تجسمی ایرانی محسوب می‌شود، قابل تحسین است و قابلیت جهانی‌شدن دارد. این‌گونه به نظر می‌رسد که اگر عنوان «موزیکالیگرافی»، برای این نمایشگاه انتخاب نمی‌شد، مشروط بر آشنایی منتقد خوشنویسی با موسیقی، ارتباط بخشی از آثار با موسیقی قابل تبیین و مشاهده بود؛ هم‌چنین می‌توان تصریح نمود که آثار موفق خوشنویسی استادان قدیم و معاصر، جلوه‌هایی از هنر موزیکالیگرافی‌اند و می‌توان به این نتیجه رسید که اگر هنرمندی بر دو هنر موسیقی و خوشنویسی تسلط داشته باشد، می‌تواند آثاری متفاوت و نوآورانه خلق نماید.

نمایشگاه بزرگ «خط‌نگاره‌؛ موزیکالیگرافی»، آثار بهمن پناهی، تهران، فرهنگسرای نیاوران، 14 تا 28 تیرماه 1398.

پی نوشت:

  1. دهلوی، حسین؛‌ پیوند شعر و موسیقی،‌ چاپ سوم، 1385،‌ ص 23.
  2. همان، ‌ص 105.
  3. Todorovic, Dejan (2008), Gestalt principles, Scholarpedia.

نویسنده