فرارفتن از وضعیت تنانه در آثار سعیده حاتمی
نقدی بر آثار سعیده حاتمی در نگارخانهی والی
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم سحر افتخارزاده
“چیرگی” عنوان مجموعهای از آثار نقاشی، طراحی و حجم سعیده حاتمی است که در نگارخانهی “والی” به نمایش درآمد. نقاشیهای حاتمی اگرچه به انتزاع میل میکنند با حضور آبجکت(شیء)هایی همچون تکهسنگ و شیء مرکزی و تکرارشوندهی آثار، که از مجموعه آثار پیشین هنرمند به این مجموعه راه یافته، جایی بین فیگور و انتزاع قرار میگیرند. کار حاتمی از نظر تکنیک ساخت و ساز و پالت رنگ به پختگی رسیده است. ارتباط محتوایی و فرمی آثار، مثل چسبی نامرئی اجزاء را در ارتباط با هم نگهمیدارد و کل منسجمی بعنوان مجموعه را برمیسازد که بعنوان اولین نمایش انفرادی این هنرمند از کیفیت قابل قبولی برخوردار است.
شیء تکرارشونده در کارهای حاتمی چنان که خود هنرمند میگوید و از آثار گذشتهی او قابل تشخیص است، یک دامن چیندار سرخرنگ است که در موقعیتهای مختلف در هر تابلو قرارگرفته. شیئی که از سویی نشانهای عام برای زنانگی و دلالتهای ضمنی آن در همنشینی با عنوان مجموعه و در قرارگیری در مقابله با دیگر اشیاءِ تابلوها است و از دیگر سو به دلیل تکرار در کارهای دورههای کاری مختلف هنرمند وجهی بسیار شخصی و درونی پیدا کرده است. دامنِ حاتمی دامن حاتمی است و نه هیچ دامن دیگری و این مشخصه درکنار میل به انتزاعیشدن فرم دامن که اغلب در آثار به چیزهایی دیگر یا حتا صرفاً فرمهایی انتزاعی یا تکهای از پوست و گوشت شباهت دارد، سبب شده کار حاتمی از آن محدودیت معنایی که ممکن است این شیء –دامن- به آثار تحمیل کند خلاصی یابد و به مفهوم چیرگی علاوه بر دلالتهای تنانه، امکان تجسدی انتزاعیتر بدهد. هرچه تصویر این تکه پارچه گُنگتر و نامعلومتر در آثار ظاهر میشود، سربستهگوییِ نقاشی درعین عیانیِ آن موفقتر ظاهر شده و آن وضعیت معلق هراسآور، که در گزارهی هنرمند عنوان شده، مجال حضور بهتری مییابد.
حجمهای چوبی که چینوشکن پارچهی دامن مذکور برآنها نقاشی شده، تکههایی گیرافتاده و نیمهکاره از این شیء را نشان میدهند که گویی از پایههای حجمها بیرون زده است. این بیرونزدگی و فضای مثبتی که ایجاد میکند و نیز جنس سخت حجمها با مفهوم مورد نظر مجموعه در تضاد قرار میگیرد. به آن معنی که اینجا چیرگی به نفع شیئی است که در همهی آثار مغلوب واقع شده و حال در وضعیتی مخالف وضعیت قبلی خود بازتعریف میشود، بیآنکه آن وضعیت بینابینی که موجب این تبدیل و چیرگی شده به نمایش درآمده باشد. اما حضور مدیوم حجم آنقدر بر نمایشگاه غالب نیست که به عنوان یک نقطهی مقابلهی قوی برای همهی آنچه در نقاشیها اتفاقافتاده قلمداد شود پس میتوان گفت ضرورت تولید این حجمها برای خود هنرمند نیز موجه نبوده و وجودشان چیزی به مجموعه نمیافزاید.
ویژگی کار حاتمی اما در نقاشی و طراحیها آن است که بیان مضمون مدنظر نقاش در تعادل با بکارگیری ماده و فرم قرار دارد. یعنی مضمون بر مدیوم غلبه نمییابد و یا بالعکس؛ ما نقاشی می بینیم، نقاشیای که سربسته چیزی را عیان میکند.
حاتمی مضمون را در وضعیتی انتزاعی احضار میکند و شیء مملو از دلالتِ خود را در گرگومیش انتزاع و فیگور قرار میدهد، اینچنین لبههای تفسیر محو میشوند. چیرگی در کار حاتمی در مرزهای طبیعت و فرهنگ، غریزه و تمدن، روان و تن و دوتاییهایی از این دست گام میزند. اما آنچه بیش از همه بر مجموعه غالب است شخصیبودن یک وضعیت انضمامی نزد خود هنرمند است که گمانِ وجود آن در پس همهی این انتزاعی که بینابینِ معانی پرسه میزند، وجهی رازگونه به آثار میدهد. رازی که زیر لایههای برهمانباشتهی بافت آثار پنهان است و یا پیشِ چشم گذاشتهشده اما مخفی است. بازیِ حاتمی با پوشیدهگوییِ عریان نقاشی بازی موفقی ازآبدرآمده و حاکی از کار مداوم و مطالعهی پیگیرانهی هنرمند بر فرم، رنگ و بافت و خودِ نقاشیکردن و البته ورای این همه خواست اعتراف صادقانه از طریق هنر است. حاتمی وضعیتی بسیار شخصی را به بیان نقاشانه درآورده بیآنکه آن را بازنمایی کرده باشد یا خود را به سطحی روانشناختی محدود ساخته باشد.
نقدهای قبل به همین قلم را اینجا بخوانید:
معمای مکعب غولپیکر در چیدمان محیطی کریم الهخانی
چرخهی تولید مزخرف در گالری هاگ
نگاهی به اثر مهدی شیری در گالری پروژههای آران
پرونده نقد نمایشگاههای سال ۹۷ به قلم سحر افتخارزاده