پرسش از هستی در نقاشی‌های پیام فیروزی

پرسش از هستی در نقاشی‌های پیام فیروزی
گالری فرمانفرما

 نمایشگاه “پرسش از هستی” متشکل از ۱۳ تابلو رنگ روغن با ابعاد نسبتا بزرگِ پیام فیروزی است که در گالری فرمانفرما به نمایش درآمده‌ است.

پیام فیروزی گالری فرمانفرما

هگل معتقد است: “غایت هنر در آن است که هرگونه احساس خفته، تمایلات و شور و شوق را بیدار کند، به آنها جان بدمد؛ نهاد آدمی را سرشار کند و همه‌ چیز را برای انسان فرهیخته و رشد کرده، احساس‌پذیر کند. هنر می‌تواند آنچه را که عاطفه‌ انسان، در درونی‌ترین و نهفته‌ترین زوایای روح دارد، تجربه کند و بپروراند؛ آنچه را در ژرفا و امکانات متعدد و جنبه‌های گوناگون نهاد انسان است، به جنبش درآورد و برانگیزاند”.

در عصر مدرنیسم، ما به اقتضای شرایط و جغرافیای زندگی‌مان، گویی از تهی بودن، رنج می‌بریم و انتظار چیزی را می‌کشیم که هرگز فرا نمی‌رسد .تنها فضای مثبت که هنوز هم برای انسان امروزی ارزشمند است، می‌تواند در ناخودآگاه او باشد. در چاره‌یابی به مسائلی که انسان مدرن با آن مواجه است، “فروم” مشکل را ادامه‌ روند عقل‌گرایی، سرکوب و فراموشی عواطف انسانی می‌داند و می‌گوید انسان غربی پس از دکارت، عقل‌گرایی را در امتدادی دنبال کرد که عقل‌گرایی به حد اعلای بیهودگی رسید. او علل تمام مشکلات روحی و معنوی انسان را در فراموشی ناخودآگاه می‌داند و باور دارد که فرد با کشف ناخودآگاه، قادر به متحول و دگرگون ساختن خویش است.پیام فیروزی گالری فرمانفرما

نقاشی‌های پیام فیروزی پلی‌ست از خودآگاه به ناخودآگاهش، چرا که او در آثار اخیرش جهان خویش را می‌کاود و به جای بازنمایی جلوه‌های بیرونی، می‌کوشد دریافت خود را نسبت به پیرامونش بیان کند. در نقاشی‌های او، مخاطب با عناصری روبروست که ریشه در ذات پرسشگری آدمی دارند، او مخاطب را در برابر آنچه نمی‌داند(بخوانید سوال) قرار می‌دهد تا با او در این پرسش همگام شود. هستی و وجود انسان دغدغه‌ای‌ست که باعث شده پیام فیروزی دست به قلمو و رنگ ببرد، سوالاتی را مطرح کند که هنوز حل نشده، باقی ماندند. او با تکیه بر ناخودآگاهش، عناصری بر روی بوم می‌آورد که هر کدام در قرابت معنایی با یکدیگر مفهوم خاص خود را در اثر بدست می‌آروند. نمادهایی که افزون بر معانی قراردادی، دارای معانی متناقضی نیز هستند. پیکره‌های انسانی در مجاورت عناصری برگرفته از طبیعت تصویر شده‌اند، این عناصر برای مخاطب آشنا و ملموس هستند. اما جهانی که او پیکره‌هایش را در آنها به تصویر کشیده، جهانی که ما می‌شناسیم، نیست. او فضایی را تصویرسازی کرده، که حاکی از گنگی و مبهم بودن پاسخ پرسشش دارد. هرچند شباهت‌هایی با آثار هنرمندان معاصر در آنها وجود دارد، اما در هر صورت ناخودآگاه فردی از ناخودآگاه جمعی نمی‌تواند جدا باشد.

پیام فیروزی به مانند بسیاری از هنرمندان، از منبع بی پایان پیرامونش، تاثیر می‌گیرد. محیطی که او در آن زیست می‌کند، برایش به مانند نوک پیکانی عمل می‌کند که او را در مسیر نقاشی بعدی قرار می‌دهد. این تاثیرپذیری هم بار معنایی مثبت دارد، هم منفی. برای او تازه شروع ماجراست. باید در انتظار گام بعدی که او بر می‌دارد ماند و دید که برای پرسشی که در نمایشگاه “پرسش از هستی” مطرح کرده است به جوابی می‌رسد یا نه. شاید نمایشگاه بعدی او جواب همین پرسش باشد، یا شاید نباشد. اما به هر روی آنچه واضح و مبرهن است، این نمایشگاه با بازخورد خوب یا بد، مسیری را در برابر او قرار می‌دهد. مسیری که او باید با مخاطبش به اشتراک بگذارد.پیام فیروزی گالری فرمانفرما

برنامه نمایشگاه‌های دیگر را اینجا ببینید.