هدایت‌گری در روند رشد خلاقیت | نقش خلاقیت در آموزش

پرونده نقش خلاقیت در آموزش | قسمت چهارم و پایانی
هدایت‌گری در روند رشد خلاقیت
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم نازیلا پاکیاری


نمایشگاه هنرجویان بهار ایده

هدایت‌گری باید بخشی از وجود هدایت‌گر باشد؛ در غیر این صورت به «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها» تبدیل خواهد شد.

در وهله‌ی نخست: جامعه و محیط زندگی هر فرد، هدایت‌گران مهم در روند رشد و تکامل هستند. در وهله‌ی دوم: پدر و مادر، معلم و مجموعه‌ی آموزشی، نیز به‌عنوان هدایت‌گر حائز اهمیت هستند.

در بحث «تجربه»، فرض کنیم در ذهن کنجکاو کودک، نظم ذهنی و آرامش حاکم است و  تلاش می‌کند درباره‌ی موضوعی که ذهنش را درگیر کرده است، کنجکاوی و پرسش‌گری کرده تا به نتیجه‌ی بهتری برسد؛ نقش هدایت‌گر، ایجاد چالش برای تلاش بیشتر و نتیجه‌ی بهتر است؛ هدایت‌گران همان‌گونه که در وهله‌‌ی اول و دوم گفته شد، اگر شکل متعادل و مرتبطی نسبت به هم داشته باشند، سرعت و کیفیت پروسه‌ی رشد و پرورش خلاقیت در سطح بهتر و بالاتری قرار می‌گیرد؛ منظور از چالش، چگونگی و کیفیت پرسش‌گری  از زاویای مختلف و ایجاد بستر کنجکاوانه برای کودکان توسط هدایت‌گر است؛ زیرا در حال حاضر یکی از بزرگ‌ترین دغدغه‌های ما، حتی در سنین نوجوانی و جوانی افراد، عدم روحیه‌ی پرسش‌گری است؛ زیرا ذهنی که حاصل تربیتی بسته و منقبض است، بیشتر در نسبت پذیرش یا رد قرار دارد تا پرسش‌گری؛ بنابراین در چنین مواردی با ذهنی منعطف روبه‌رو نیستیم.

یکی از مباحث اصلی در رشد خلاقیت، انعطاف‌پذیری ذهن است که با چالش مواجهه‌شدن با چیزی از زوایای مختلف تلاش می‌کند روحیه‌ی پرسش‌گری و درعین‌حال انعطاف‌پذیری و توان پذیرش  امکان‌های متفاوت را در فرد تقویت کرده و در نتیجه کودک در این بستر تلاش دارد با پیش‌زمینه‌ی آزاد و رها و بدون قالب ذهنی شروع به ساختن و تجربه‌ی دیگر سطوح کند.

نمایشگاه هنرجویان بهار ایده

موضوع دیگری که حائز اهمیت است، چگونگی شیوه‌ی هدایت کودک است؛ در مرحله‌ی اول به غنای محیط آموزش به جهات دیداری و شنیداری بازمی‌گردد و در مرحله‌ی دوم به هدایت‌گر آگاه؛ هدایت‌گر در عین آموزش، نباید هیچ‌گونه قالب ذهنی‌ای برای کودک ایجاد کند، بلکه  تنها پیوسته گفت‌‌وگو کند؛ یعنی «از خود تو می‌گیرم و به خودت پس خواهم داد»؛ در واقع گفت‌وگو در جهت هدایت‌گری شکل ‌گرفته و در این بستر است که عمل خلاق به‌واسطه‌ی شنیدن و پذیرش در ذهن کودک صورت می‌گیرد. ما نباید مانع افکار و ایده‌های کودکان باشیم؛ حتی اگر غیرمنطقی، بی‌معنی و ساده به نظر بیایند؛ باید بستری  ایجاد شود که خود او فکرها و ایده‌هایش را امکان‌سنجی و اجرا نماید؛ در واقع به این ترتیب زوایای دیگری از ذهن را تقویت می‌سازیم.

انعطاف‌پذیری و بداهه‌پردازی پیش از آموزش، در پروسه‌ی خلاقیت کودکان باید در هدایت‌گران وجود داشته باشد؛ به این معنا که این توانایی را داشته باشند که خود را بلافاصله در جای تک‌تک کودکان قرار دهند و از دریچه‌ی ذهن کودک با او همراه شوند؛ چراکه با روانی بکر سروکار داریم که خواهان تجربیاتی تازه است و ما به‌عنوان هدایت‌گر، چه در جایگاه مربی و چه پدر و مادر، باید از ابتدا به او اجازه دهیم که خود را نسبت به خود، با توجه به تجربه‌هایش، ابراز کند؛ این کار با ایجاد محیط مناسب و غنی، امکان‌پذیر است.

به‌روزبودنِ آگاهی، نکته بسیار مهمی است؛ زیرا نیازها نه‌تنها در نسبت با کودکان، بلکه هم‌چنین بزرگسالان، در مبحث «زمانه» تعریف می‌شوند. کودک در کنار نیازهای جسمانی و ذاتی، نیازهایی دارد که در روند رشد و شکل‌گیری شخصیت خود با آن‌ها سروکار دارد؛ این بستر دارای چهارچوب و در عین‌حال آزادنه در سیستم آموزشی ما پیش‌بینی و فراهم گردیده است؛ ما در در این فضا، تفاوت‌ها و نیازهای مختلف روحی و جسمانی کودکان را  مشاهده کرده و در جدول برنامه‌ریزی فردی در نظر می‌گیریم.

نکته‌ی دیگر، گشودگی در نسبت زمان پرورش و رشد خلاقیت کودکان است؛  و پیوسته بر تفاوت‌های کودکان تأکید داریم؛ بنابراین باید این نکته را در نظر داشت که روند خلاقیت در افراد با یکدیگر متمایز است؛ چون هر انسان منحصربه‌فرد بوده و با توجه به شرایط رشد، این روند را طی زمانی که برای هر فرد متفاوت است، سپری خواهد نمود؛ نکته‌ی اصلی آگاهی و اعتماد به محیط آموزشی است.

نمایشگاه هنرجویان بهار ایده

هدف ما این است که کودکانی که سرعت پایین‌تری دارند در نسبت با کودکانی که با سرعت بالاتری به شاخص‌های خود می‌رسند، تمایز قائل نشویم؛ زیرا دسته‌ی نخست نیازمند زمان بیشتر و آگاهی بیشتری برای کشف خودشان هستند؛ لذا این روند نیازمند تلاش بیشتری بوده تا نتیجه‌ی بهتری دریافت شود؛ ما پیوسته تلاش داریم ارزش‌گذاری‌ها در جهت ارتقاء توانمندی‌ها و انگیزه‌ی کودکان باشد .

تکنیک‌های مختلفی برای رشد خلاقیت وجود دارد که هرکدام از آن‌ها  با روش‌های  عملی مخصوص، برای به‌راه‌انداختن بخشی از ذهن و خلاقیت،  به‌صورت تخصصی  و کارگاهی و مشخصاً «بازی»  به ‌کار گرفته می‌شوند. «بازی» بخش اصلی و مهم زندگی کودک است که باید در روند آموزش طراحی شود؛ انواع بازی‌های خلاقانه که در عین قاعده‌مندی، کودک را با روش خود به نتیجه می‌رساند، بسیار رها هستند؛ و «بازی»‌هایی هستند که کودک در نسبت با خود سنجش می‌شود. «برد و باخت معنا ندارد و “تلاش” مدنظر است»؛ در مجموع، بازی‌هایی که با ساختار روان کودک سازگار باشند؛ البته با درنظرگرفتن این نکته که شخصیت کودکان با هم متفاوت است.

این مسیر کودک را به سمت تکنیک و روشی جدید هدایت می‌کند؛ نکته‌ی اصلی آن است که خودشان می‌دانند چه چیزی را نیاز دارند؛ پس لازم است محیطی غنی، جهت هدایت فراهم باشد.

در طراحی روند خلاقیت، پیوسته  تلاش می‌شود کودک به ‌جای یک نگاه طوطی‌وار و ازپیش‌تعیین‌شده، امکان بیابد که از زوایای مختلف به مسائل نگاه کند؛ شاید بتوان «خلاقیت» را دقیقاً همین توانایی نگاه‌کردن از زوایای مختلف تعریف کرد؛ سیالیت، انعطاف‌پذیری و رها‌بودن و هم‌زمان، پذیرشِ دیگری از ویژگی این شیوه‌ی آموزشی است؛ در نتیجه، هدایت‌گری که خود پژوهش‌گر و محقق نباشد؛ هدایت‌گری مؤثر نخواهد بود.

حضوری گر همی خواهی از او غایب مشو حافظ

متی ما تلق من تهوی دع الدنیا و اهملها

قسمت‌های قبل این پرونده را اینجا بخوانید:

قسمت اول: چیستی خلاقیت و جایگاه آن در کودکی

قسمت دوم: چگونه پرورش خلاقیت، تحول ایجاد می‌کند؟

قسمت سوم: هوش هیجانی و شناخت خود

در  ارتباط با هنر کودک و نوجوان و نمایشگاه هنرجویان بهار ایده اینجا ببینید:

هنرمندان کوچک بهار ایده خالق اسطوره‌های بزرگ