نگاهی به کتاب آثار خوشنویسی میرزا غلامرضا اصفهانی و نمایشگاه آثار وی
گالری آریانا
مجله هنرهای تجسمی آوام: به قلم نویسنده مخاطب حسین رضویفرد
در طول تاریخ هنر، ارزشگذاری مالی آثار هنری در حوزه اختیارات هنرمندان و هنرپروران بوده است. بنابراین غالبا در تعیین قیمت آثار هنری، توانایی عموم مردم برای خرید آثار لحاظ نمیشود؛ چرا که خریداران این آثار، خواص علاقمند به نگهداری یا تجارت آثار هنری هستند. اما گاهی دیده میشود این روش قیمتگذاری به حوزه نشر هم سرایت میکند و نفاست هنری کتاب باعث میشود تا ناشر، اثر چاپی خود را تالی یک اثر هنری تلقی نماید. اینکه نفاست هنری یک کتاب تا کجا میتواند پیش رود و اساسا این قبیل تولیدات چقدر به جامعه هنری مدد میرسانند، همیشه موضوعی چالشی بوده است اما فارغ از داوری در باب درستی یا نادرستی آن، همینقدر قابل تشخیص است که غالب ناشران کتابهای نفیس در حوزه هنرهای تجسمی، بیش از آنکه مایل به رشد سلیقه عمومی و فراگیر شدن متن اثر باشند و مشتاق باشند اثر انتشار یافته به خانههای عموم مردم راه پیدا کند، قصد دارند کار را به بهترین شکل از حیث فرم و محتوا عرضه کنند؛ به عبارتی تمایلی به ایجاد تعادل بین کمیت و کیفیت ندارند.
کتاب «الفقیر غلامرضا» با ابعاد ۲۱۰ * ۲۸۰ سانتیمتر و جلدسخت با ۵۶۸ صفحه در تیراژ ۵۰۰ نسخه به صورت کلکسیونی با قیمت یک میلیون و هشتصد و پنجاه هزار تومان توسط نشر کتابسرای نیک در نیمه آذرماه امسال همراه با گشایش نمایشگاه آثار خوشنویسی میرزا غلامرضا رونمایی شد. در نمایشگاه یاد شده ۸ تابلو و ۳ کتیبه از میرزا غلامرضا اصفهانی در معرض دید شرکتکنندگان قرار گرفت. فارغ از این موضوع که به نظر میرسد قیمت کتاب یاد شده چندین برابر هزینهایست که در برداشته، نمیتوان از ارزش کاری که شکل گرفته و زحماتی که سالها بر سر تهیه و تدوین و چاپ آن صرف شده فروگذار نمود؛ خصوصا که قلم فحل و سترگ مرحوم استاد مظفر بختیار را چون گوهری در خود پاسداری میکند. بیشک اگر این کتاب با قیمتی متناسب به بازار عرضه میشد چندین هزار جلد آن به راحتی به فروش میرسید اما از طرفی انتشار کتاب با همین شرایط نیز جای تقدیر و تشکر دارد و اگر از نقطه نظر تدوین یک مجموعه نفیس با مشخصات منحصربفرد به آن نظر کنیم قیمت استثنایی آن توجیه میشود؛ این توجیه البته نمیتواند غبطه صاحب این قلم را از عدم خرید آن جبران نماید.
تصاویر رنگی در این کتاب از حیث تعداد به این شرحاند: ۱۴۴ قطعه سیاهمشق، ۴۷ کتابت و چلیپا، ۱۷ کتیبه، ۲۴ طرح مهر و واگیره، ۲۶ اثر با خط شکسته، ۴۶ قطعه تعلیم و سطرنویسی و ۱۰ تصویر از مستندات. کتابی با این حجم و زحمت دست کم میتوانست جامع کلیه سیاهمشقهای میرزا باشد اما به نظر میرسد ناشر و خانواده مؤلف ترجیح دادهاند آثاری که توسط دکتر بختیار جمعآوری و کارشناسی شده است را منتشر نمایند. متن کتاب، پژوهشی تذکرهای و زندگینامهای درباره احوال و آثار میرزا غلامرضا است. قلم توانای دکتر مظفر بختیار در استفاده صحیح از اصطلاحات خوشنویسی و نگارگری با بلاغت، روانی و ادبیاتی مثالزدنی، زینت بخش این پژوهش است.
بر خلاف برخی کتابها در حوزه تاریخ خوشنویسی که در وصف هر استاد خوشنویس طریق اغراق را اختیار میکنند، صاحب این کتاب با ارائه آثار و شرح دقیق احوال میرزا غلامرضا شما را قانع میکند که «در تاریخ خوشنویسی، میرزا غلامرضا تنها کسی است که در هر دو خط نستعلیق و شکسته در مقام استادی مسلم است.»(ص ۳۷)
در خط شکسته، پس از درویش عبدالمجید طالقانی، میرزا رضا اصفهانی -که بعدها به سبب اشتغال منشیگری در دربار سلیمانپاشا و جانشینان او در بغداد به میرزا رضا بغدادی مشهور شد- سبک درویش را ادامه داد و با ذوق خود تصرفاتی در آن اعمال کرد. این سبک توسط میرزا غلامرضا و متعاقب آن سید گلستانه به شکل نهایی خود میرسد؛ «خصلت مهم شیوه میرزارضا بغدادی و در واقع کاری که او آغاز کرد و به دست میرزا غلامرضا به انجام و فرجام رسید سوق دادن قلم شکسته به سوی درشتنویسی و رهایش آن از خفینویسی سنتی در شکسته است»(ص ۳۶) نکتهای که برای بنده جالب بود عمق تحلیل استاد درباره این سبک از خط شکسته و تشخیص تأثیرپذیری آن از خط تعلیق است. «از جهات دیگر طرز شکسته میرزا رضا بغدادی با عناصر تعلیق که در اصل از دستمایهها و شالودههای خط شکسته است تجدید عهدی دارد متعادل و متناسب. مخصوصا با صورت متطور آن، دیوانی که خط رسمی بابعالی و قلمرو حکومت عثمانی بوده.»(ص ۳۷)
اگر قطعه سیاهمشق شکسته ذیل از درویش عبدالمجید را ملاحظه فرمایید اینگونه ارزیابی میشود که میرزا غلامرضا شاگرد نخبهای است که بیآنکه محضر استاد خود درویش عبدالمجید را درک کرده باشد آثار شکسته خفی و جلی چشمنوازی را خلق کرده است. بلکه مهمتر از آن تاثیری است که میرزا از این نمونه از شکسته با کیفیت کمنظیر سواد و بیاض، در آفرینش سیاهمشقهای نستعلیق با فضاهای مثبت و منفی متعادل گرفته است؛ میرزا غلامرضا به حق استاد مسلم فضای مثبت و منفی است و ضمن تأثیرپذیری از درویش، مسیر ناتمام این استاد را تکمیل کرده است. شاید به همین دلیل است که میرزا غلامرضا تعداد زیادی از آثار خود را به نام درویش عبدالمجید رقم زده است؛ همین احساس که اگر درویش جوان، زنده بود اینگونه مینوشت و به این نقطه متعالی دست مییافت؛ نکتهای که استاد محمد احصایی نیز در مراسم رونمایی کتاب «الفقیر غلامرضا» با تعبیری مشابه به آن اشاره کردهاند. در این میان یک نکته ناگفته میماند؛ آیا قطعه بدون تاریخ ذیل از مجموعه دکتر حسام الدین خرمی که در کتاب «مرقع رنگین» انجمن خوشنویسان ایران در سال ۱۳۶۴ با نام درویش عبدالمجید منتشر شده است واقعا متعلق به درویش عبدالمجید است؟! یا میرزا غلامرضا این قطعه را کتابت کرده و به نام او رقم زده است؟ با توجه به سابقه خفینویسی درویش عبدالمجید و شباهت بسیار زیاد این اثر از حیث حسن تشکیل و حسن وضع به آثار میرزا غلامرضا این گمان، بسیار قوی مینماید بلکه قریب به یقین است.
در مقاله پایانی کتاب با عنوان «قلم سالار قلمرو خط» به قلم محمدعلی معیرالممالک نوه دوست محمدخان معیرالممالک(داماد ناصرالدین شاه) گزارشی مستند، بکر و خواندنی از زندگی میرزا و احوالات وی ارائه شده است؛ خاطراتی که مخاطب را بازیگر یا شاهد داستان زندگی میرزا غلامرضا میکند.
نقدهای دیگر به همین قلم را اینجا بخوانید:
ترکیب خطوط و نتها در نمایشگاه آثار بهمن پناهی
نمایش خلاقیت، در برشی از آثار استاد «صداقت جباری»
خوشنویسی در فضای منفی و نمایشگاه نقاشیخط شمساله ساعدی