گزارش دنیاگردی نمایشگاهی از آثار هایپررئالیستهای اهل شوروی سابق
نیوبرانزویک، امریکا: موزهی هنر زیمِرلی با نمایشگاه «آن سوی آینه: هایپررئالیسم در اتحاد جماهیر شوروی» به معرفی هنرمندان غیرحکومتی شوروی سابق به مخاطبان غربی میپردازد. نمایشگاه، شکلگیری هایپررئالیسم را با نمایش آثار هنرمندانی که حدفاصل دهههای ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ در استونی، لتونی، لیتوانی، روسیه و اوکراین زندگی میکردند، ترسیم میکند. این هنرمندان میکوشیدند موضوعات قهرمانانه و آرمانگرایانهی رئالیسم سوسیالیستی را کنار بگذارند؛ با این وصف، کارهای آنها نشان میدهد هنر هایپررئالیستی در حقیقت پیچیده و چندوجهی، و اغلب متأثر از پیشینهی منطقهای و خلاقهی هنرمندانش است. کیریستینا موراندی، از برگزارکنندگان نمایشگاه، میگوید:
«انگیزهی عامی که رویکرد سبکشناختی این هنرمندان را متأثر میکرد، نارضایتی آنها از تصویرپردازی سنتیای بود که حدود رئالیسم سوسیالیستی را تعیین مینمود… عنوان نمایشگاه به کتابی از لوییس کارول با نام «آن سوی آینه» اشاره دارد چرا که با مفهوم تلقی و تعبیر بازی میکند. همانند شخصیت اول این کتاب، یعنی آلیس_که در خانهاش از میان یک آینه عبور میکند_ این هنرمندان جهان دیگری را کشف کردند: نسخهای آینهوار از «واقعیت» رسمی حکومتی. آنها با نمایش آنچه که پیش پاافتاده و معمولی انگاشته میشد، جهانی آرمانی که تبلیغات سوسیالیسم رئالیستی ارائه میداد را به کناری نهادند. در بسط تعریف رئالیسم، هنرمندان همچنین دیدگاه مُجاز نسبت به واقعیت در شوروی را، با تأکید بر نقش هنرمند به عنوان یک خالق، به چالش میکشیدند.» هنرمندان هایپررئالیست، فتورئالیسم را الهام بخش خود یافتند که اواخر دهههای ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در امریکا و اروپا گسترش یافته بود. کار فتورئالیستها در ۱۹۷۵ با نمایشگاه آثار هنرمندان معاصر امریکا در مسکو، با امانت گرفتن کارهایی از مجموعهی آرماند هَمِر، به مخاطبان اهل شوروی معرفی شده بود. ارائهی غیرآرمانی واقعیت_ بویژه در آثار چاک کلوز، ریچارد استس و اندی وارهول_ هنرمندان ساکن شوروی را ترغیب کرد تا شیوههای جدیدی را به منظور تبدیل تجربیات پیرامونی به شکل یک اثر هنری به کار گیرند. آنها در کارهایشان جنبههای ناخوشایند زندگی جامعهی شوروی را ثبت کردند و آنچه را که در پس ظاهری از رفاه و سعادت پنهان شده بود هویدا نمودند. همچنین این جنبش، بر خلاف دنیای هنر مردانهی شوروی، فرصتهای بیشتری برای هنرمندان زن فراهم نمود تا فعالیتهای خود را دنبال کنند. منتخبی از طراحیها و کارهای روی کاغذ حاضر در نمایشگاه مهارت این هنرمندان در انتقال حتی کوچکترین جزییات را به اثبات میرساند. آنها موضوعات متنوعی را انتخاب میکردند تا وجوه متفاوت زندگی روزمره را نشان دهند. چاپهای کایسا پوستاک بیشتر آسمانخراشها و خطوط راهآهن را به تصویر میکشند و اغلب ظاهر عکس را به خود میگیرند. تأثیرات عکاسی آن دوران همچنین در آثار سیمون فایبیسوویچ از جمله در «حاشیههای شهر» از مجموعهی «اتوبوس شهری» به خوبی قابل مشاهده است. نقاشی، ثبت جنبههایی از تجربیات زندگی فایبیسوویچ در حومهی ملالآور مسکو است که بر فضاهای عمومی شلوغ تأکید دارد و جهان باطنی روانشناختی همشهریهای او را آشکار میکند. در این مجموعه سوژهها به شکل انعکاس در آینهها و پنجرههای متعدد و چند لایهی وسایل نقلیه تصویر شده و فیگورها روی هم افتادهاند، به نحوی که تشخیص دقیق موقعیت هر یک را مشکل میکند. در زمینهی مجسمهسازی هایپررئالیستی، لمینگ ناگل در کار «هم میهن» اشتیاق پاپ آرت نسبت به لوازم خانگی را با درج مفهومی زبان نوشتار در هم میآمیزد تا نسخهای بزرگ و سه بعدی از سوپ محبوب استونیایی خلق کند. در نگاه نخست این کار با مجسمههای بزرگ اولدنبرگ از خوراکیها قابل قیاس است. با اینحال مجسمههای اولدنبرگ تقلید دقیق اشیای واقعی نیستند؛ اما کار ناگل به قدری پرجزییات است که میتوان آن را در یک رستوران سرو کرد. ولی با قطری معادل چهار فوت، رئالیسم بشقاب سوپ پوچ به نظر میرسد که حاکی از نیت هنرمند برای تشویق بازدیدکنندگان در به پرسش کشیدن مرجعیت بصری رئالیسم است. از دیگر ویژگیهای آثار هنرمندان هایپررئالیست شوروی، بازتعریف نمایش بدن انسان در هنر است که در دوران استالین، الگویی آرمانی بود. در یک نقاشی از الکساندر پتروف، نمای جذابی از یک مرد و زن برهنه بواسطهی انعکاس تصویرشان در سطح آب مجسم شده است. صورت آنها خاموش است، سایهها شکل اعضای بدنشان را تغییر میدهد و امواج، سطح آب را میشکند و موجب میشود آن دو تا حدودی آنجهانی به نظر برسند. انگشتان پای فیگورها در لبهی آب دیده میشود که به ابهام فضایی کار میافزاید و این حس را ایجاد میکند که گویی مخاطب پشت سرشان ایستاده است، در حالی که آنها خم شدهاند تا در آب بنگرند. سرگی شرستیوک در میان نسل جوانتر هنرمندان هایپررئالیست بود که کارش دغدغههای جدیدی را نشان میداد. او یکی از اعضای «گروه شش نفره» بود که در ۱۹۸۰ در مسکو از سوی نقاش و فیلسوف آوانگارد اوکراینی، الکساندر تِگین، تأسیس شد. شرستیوک، همانند برخی دیگر از معاصرانش، نگاه خود را از محیط شهری به جهان خصوصی و شخصی هنرمند برگرداند. در «جزیرهها»، وی نظری به فضای داخلی یک آپارتمان دوران شوروی میاندازد. نقاشی، مرد و زنی پشت به تماشاگر را به تصویر میکشد که روی صندلیهای خشکی در یک اتاق خالی و بیروح نشستهاند و در حال تماشای تلویزیون کوچکی هستند. علیرغم نزدیک بودن پیکرهها به هم، این زوج خیلی دور از هم به نظر میرسند؛ و انزوای فردی آنها تمثیلی برای وضعیت عمومی بیگانگی و فقری است که مردم شوروی در طول دههی ۱۹۸۰ تجربه کردند. مارتی مایو، مدیر موقت زیمرلی، میگوید: «اگرچه این آثار بیش از سه دههی پیش خلق شدهاند، اما حس بیزاری، دلسردی و آشفتگی، که بسیاری از هنرمندان تلویحاً آن را میرسانند، همچنان در مورد فضای سیاسی و اقتصادی امروز جهان صدق میکند.»
www.artdaily.org
گزارش دنیاگردینمایشگاه بزرگ کلود کائون و سارا پوسیل در گالری نانری
لندن، انگلیس: گالری نانِری نمایشگاهی با عنوان «آینهی جادویی» از کارهای هنرمند سوررئالیست فرانسوی، کلود کائون(۱۸۹۴-۱۹۵۴)، و هنرمند و فیلمساز معاصر بریتانیایی، سارا پوسیل، برگزار نموده است. این نمایشگاه بخشی از برنامهی یک سالهی گالری برای بررسی تعاملات، الهامات هنری و روابط عمیقا پیچیدهی میان هنرمند و منبع الهام اوست. لایههای آثار کائون و پوسیل، که در اشتغال ذهنی نسبت به سوررئالیسم مشترک هستند، در برگیرندهی امور مرموز و غریب در نسبت با امور شخصی است. در نمایشگاه فیلمی از پوسیل با عنوان «آینهی جادویی» به نمایش درآمده است. این فیلم ترکیبی از بازسازی صحنه و فضای عکسهای کائون و بخشهایی از کتاب اوست که آثار کائون را به تصاویر متحرک تبدیل میکند. در «آینهی جادویی» رابطهی میان کلمه، عکس و صوت مورد بررسی قرار گرفته است. کائون از سوی اندره برتون به عنوان یکی از شگفتانگیزترین چهرههای دوران ما نامیده میشد. نمایشگاه دیدگاه منحصربفردی نسبت به کارهای کائون ارائه میدهد؛ هنرمندی که در طول جنگ جهانی دوم از روشهای هنری آوانگارد به عنوان شکلی از مقاومت در برابر نازیها استفاده میکرد. بازی نمایشی کائون با جنسیت، هویت، سوررئالیسم و عکاسی مُد، پیشدرآمد موج بعدی هنرمندان و عکاسان زنی نظیر وودمن و سیندی شرمن بود. پوسیل مضامین آثار کائون را وسعت میدهد، و با ایجاد رابطه با هنرمندی فقید و استفاده از کلمات و تصاویر او در فیلمش، از وی الهام میگیرد. فیلمهای سارا پوسیل که در طول دو دهه ساخته شدهاند، در جشنوارههای بینالمللی بزرگی به نمایش درآمدهاند. «آینهی جادویی» اولین بار در تیت مدرن نمایش داده شد. فیلمها و عکسهای او حسی از خویشتن را، که دگرگون شونده و متغیر است، مورد بررسی قرار میدهند. در مرکز تجارب و فعالیتهای وی دغدغهای نسبت به میرایی و مادیت فرآیند فیلمسازی وجود دارد. نمایشگاه حاضر فیلمهای بلند پوسیل و کارهای عکسمحور وی را به نمایش میگذارد.
http://bowarts.org/nunnery
گزارش دنیاگردیجدیدترین کارهای ریموند پتیبون در رِگِن پراجکتز
لسانجلس، امریکا: نمایشگاهی از جدیدترین آثار ریموند پتیبون در گالری رِگِن پراجکتز برپا شده است. در این نمایشگاه مجموعهای از طراحیهای سریع و تکرنگ به همراه کلاژهای چند رنگ در معرض دید قرار گرفته است. کارهای پتیبون از منابع الهام وسیعی برداشت شدهاند؛ از فرهنگ موجسواری جنوب کالیفرنیا، زیباییشناسی پانک راک، بیسبال، و فیلمنوآر، تا فرهنگ عامه، تاریخ جهان و سیاست. وی در آثار منحصربفرد و متعددش، تصویر و زبان را ترکیب میکند و به صورت یکپارچهای امور متعالی و عوامانه را در قالب آثار هنری جسورانه در هم میآمیزد. تصاویر پتیبون دربرگیرندهی نقلقولهایی از آثار ادبی و عامیانه، از مؤلفانی نظیر مارسل پروست، هنری جیمز، ویلیام بلیک، جان راسکین، و آرتور کلوکی در کنار نوشتههایی از خودش است. این نمایشگاه منتخبی از طراحیها و کلاژهایی را عرضه میکند که استمرار جستجوی پویای هنرمند در رابطه با کنار هم قرارگیری تصویر و متن است تا کارهایی خلق کند که مجازهایی برای خشونت، جنسیت، راک اند رول، ورزش، سیاست و مذهب هستند. در برخی کارها به راحتی سوژههایی بازشناختنی، نظیر باراک اوباما، گروه بیتلز و مایکل جکسون قابل مشاهدهاند. پتیبون بر اهمیت فرهنگی شخصیتهایی که تصویرشان میکند تکیه دارد تا تناقضهای گروتسک موجود در کارش را تشدید کند. او نه تنها معانی مرسوم را در هم میریزد بلکه معانی جدیدی، هر چند اغلب به شدت مبهم و دو وجهی، میسازد. طراحیهای او همزمان با تداعیهایی غنی آغاز شده و به اتمام میرسد، که بواسطهی اجزای آنها و اختلاف میانشان حاصل شده است. هدف، نه تنها فعال کردن نقش بازدیدکننده به عنوان یک مفسر، بلکه ایجاد تفکر در مورد عقاید، ارزشها و تصورات خود اوست. ریموند پتیبون(متولد ۱۹۵۷) لیسانس اقتصاد را از دانشگاه کالیفرنیا اخذ نموده و نمایشگاههای متعددی داشته است. وی در ۲۰۱۰ جایزهی اسکار کوکوشکا را دریافت کرد.
www.regenprojects.com
گزارش دنیاگردیبازگشایی نمایشگاه بردن در پاریس
پاریس، فرانسه: از ۲۵ آوریل شعبهی پاریس گالری گاگوسیان آثار کریس بِردِن را در معرض نمایش قرار داده است. این نخستین نمایشگاه هنرمند در طول بیش از بیست سال گذشته در پاریس است. بِردن از دههی ۱۹۷۰ روح جسورانهی پرفورمنسهای مخاطرهآمیز اولیهاش را به سمت و سوی ساخت مجسمههایی هدایت کرده که شاهکارهایی فنی در مقیاسی عظیم هستند. در این آثار از اسباببازیها(مجسمههای کوچک، قطارهای اسباببازی و قطعات لگو) به عنوان بلوکهای ساختمانی برای ساخت مدلهای بزرگی از شهرها و میدانهای نبرد استفاده میشود، در حالی که وسایل نقلیه( کشتیها، کامیونها و ماشینها) به شکل سوررئال و نامحتملی آویزان هستند و یا به حرکت درآمدهاند. بِردن از ۲۰۰۳ با کنار هم قراردادن هزاران قطعهی لگو، مدلهای بزرگی از پلهای واقعی و تخیلی ساخته است. اثر «برج پل لندن» (۲۰۰۳) شکل ظاهری و طراحی معلق پل اصلی را تقلید میکند و حتی قسمتهای متحرک پل دقیقا شبیهسازی شدهاند. «جعبهی پُل تاین» (۲۰۰۴) بازسازی جعبهی ابزار Erector ( یکی از برندهای مشهور تولید لگو و مدلهای اسباببازی) است. این کار صندوقی یک تُنی با کشوهایی محتوی ابزارها، نقشهها و دویست هزار قطعهی فلزی است که از نظر تئوری میتواند برای سرهم کردن یک مدل حدودا ۹۱ متری از برج تاین استفاده شود. «پل سه طاقی به روش خشکه چینی» (۲۰۱۳) دیگر کار حاضر در نمایشگاه است. در این اثر، سه طاق موزون که از بلوکهای بتنی دستساز ساخته شدهاند، تنها تحت تاثیر نیروی جاذبه_ بر اساس شیوهی کلاسیک معماری طاقها_ کنار هم ثابت ماندهاند. در «پورشه با شهاب سنگ»، بردن تصویری ناآرام از یک ماشین زرد اسپورت ارائه میدهد که در تعادلی ظاهری با یک شهابسنگ در دو سوی یک سازه قرار گرفتهاند. بردن با بازی با ادراک ما، از طریق صحت وسواس گونهی کارها در ترکیب با مقیاسهای متغیر برای رسیدن به جلوههایی که همزمان ترسناک و سوررئال هستند، محدودیتهای فیزیکی و روانی مجسمهسازی را به چالش میکشد. کریس بردن (متولد ۱۹۴۶ بوستون) در توپانگای کالیفرنیا زندگی و کار میکند.
www.gagosian.com