نگاهی به نسخه برگردان خمسه نظامی شاه طهماسب
سایت هنرهای تجسمی آوام: به قلم علیرضا هاشمی نژاد
خمسه نظامی
سال کتابت: ۹۴۹ ق
خوشنویس شاه محمود نیشابوری
محل نگهداری نسخه، کتابخانه بریتانیا، لندن
منتشر شده توسط فرهنگستان هنر در سال ۱۳۹۹
پس از مدتها انتظار سرانجام نسخه خمسه نظامی شاه طهماسبی به اصطلاح این سالها در قالب «نسخه برگردان» یا فاکسیمیله[۱] منتشرشد. این خدمت فرهنگستان هنر به جامعه هنری به ویژه خوشنویسان و نگارگران خدمتی عظیم و قابل تقدیر است، و خدمتی به کمال بود اگر کمی تیرگی رنگ متن، و ترکیب ناخوشایند عنوان کتاب بر روی جلد که به خط استاد عزیزم جناب احصایی نوشته شده رفع و البته متنهایی در شناساندن ویژگیهای وجوه مختلف نسخه، شایسته و بایسته تر از آنکه در ضمیمه ارائه شده است، مکمل ارزشهای کتاب میشد. در هر حال کتاب در ظاهری آراسته و پیکر فیزیکی خوشایندی عرضه شده است و دست مریزاد دارد.
چنانکه اشاره شد، به سنت چاپ نسخه برگردانها، چند مقاله نیز در جزوهای که خارج از متن و صحافی اصل نسخه، ضمیمه است درباره وجوه گوناگون نسخه خمسه منتشر شدهاست که انتظار میرفت این مقالات هم شان خمسه، و البته فرهنگستان هنر باشد و نویسندگان محترم علاوه بر معرفی دقیق نسخه بر اطلاعات موجود درباره این کتاب مهم بیفزایند. البته روی سخن در خصوص مطالب استادان عزیز جناب آقای دکتررجبی و دکترحسینی و مطلب آقای کاووسی است. درنگاهی گذرا به مطالب مزبور به چند نکته برخوردم که با توجه به جایگاه نسخه و نویسندگان مقالات، بی تردید از مراجع مورد رجوع محققان و دانشجویان خواهد شد، ذکر آنها را خالی از فایده نمیبینم، ضمن احترامی که برای هر سه بزرگوار قائلم.
در کلیت هر سه مطلب فاقد دستاوردهای تازهاست و در توصیف دقیق نسخه و مفاهیم و موضوعات تاریخی مرتبط حق مطلب ادا نشدهاست. در مطلبی که ظاهراً برای توصیف جایگاه تشعیر نسخه نوشته شدهاست کلیات تاریخی بیان شده که حاوی نکات بدیع و نگفته نیست و در برخی موارد هم لغزش منجر به خطای تاریخی را در آن شاهد هستیم، از جمله در مورد معرفی یکی از شیوه های تشعیر که به قول ایشان به صنعت عکس معروف است. به نقل از گلستان هنر آمده است که « مولانا کپک از هرات بود و عکس خوب میساخت و در مشهد معطر معتکف بود و در مدرسه شاهرخیه بسر میبرد. اختراعات و تصرفات در آن فن نموده بغایت نقشهای غریب و طرحهای عجیب و رنگآمیزی طرفه ابداع نموده و عکسهای او مردم را از افشان فارغ ساخت.(منشی قمی،۱۳۶۶: ۱۵۷) اما این نظر نمی تواند درست باشد، زیرا تزئینات جنگ فارسی کتابت شده در ۸۳۵ ق به خط جعفر تبریزی (موجود در چستربیتی) به روش عکس یا قالبکاری (باسمه) انجام شده است.( اتینگهاوزن، ۱۳۸۷: ۲۲۵۶) و (Roxburgh,2006: PP152-156) و… بنابراین این صنعت از اوایل قرن نهم قمری سابقه داشته است. اصولا در این قرن « میل شدید به گرته برداری رواج عمومی داشته است. » (گری، ۱۳۷۹: ۴۰۲) هنرهای قطاعی و سوخت محصول همین دوره هستند. در تذکره الملوک از باسمهچی به عنوان یک شغل در کارگاههای سلطنتی تولید کتاب نام برده شده است. «صاحبجمع کتابخانه پنجاه تومان مواجب و از باسمهچی و زرکوب و کاغذگر و مقراض گر و مذهب، بلاتشخیص مبلغ، رسوم داشته» . ( میرزاسمیعا، ۱۳۶۸: ۷۱)
و یکی از شاهکارهای این صنعت نسخه روضه الانوار است که در سال ۹۲۷ ق ، در زمان شاه اسماعیل صفوی کار شده است. نکته دیگر اینکه در خصوص تشعیر این نسخه هیچ بررسی دقیقی ارائه نمیشود و همچنین در وجه تسمیه تشعیر باید به نظر جناب دکتر بختیار هم توجه داشت. که ریشه این واژه را درتعشیر (از نشانه های تقسیمات قرآنی که برای جدا سازی ۱۰ آیه بکار میرفته است) دانسته و در واقع ضبط دقیق واژه را تعشیرمیدانند. (جامی،۱۳۸۰: مقدمه).
در مطلب آقای دکتر حسینی ضمن اینکه در معرفی نگارهها دقیق و در کلیت از انسجام مطلوب برخوردار است در (صفحه ۱۵) نیز لغزشی- به نظرم ویرایشی- شاهد هستیم که پس از واژه تشعیر اصطلاح «گرفت و گیر» در پرانتز آمده است، که بیتردید مشخص است که گرفت و گیر که در واقع یک نقش است معادل واژه تشعیر نیست و از ویراستار محترم انتظار میرفت اصلاح فرمایند.
همچنین در همین مقاله درباره زمان کتابت آمدهاست که « به احتمال زیاد پس از شاه نامه شاه طهماسبی و در بین سالهای ۹۴۵ تا ۹۴۹ ق انجام شدهاست». در حالی که نسخه ۵، انجامهِ با تاریخ مشخص دارد که تاریخ دقیق اولین انجامه جمادی الثانی ۹۴۶ ق و آخرین آن ذی الحجه ۹۴۹ قمری است، و دلیلی بر تردید درتاریخ کتابت نسخه نیست. در مورد جلد نسخه نیز دلیل احتمالی استفاده از تصویر عرضی در روی جلد را «استفاده بیشتر از فضای پانورامیک» دانستهاند در صورتی که محمد باقر در موارد دیگر هم که از نقوش گیاهی برای تزئین روی جلد استفاده کرده و نیازی به چشم انداز پانورامیک نداشته، جهت عرضی را انتخاب کردهاست. (جلد روضه الانوار)
و اما مقاله ویژه خوشنویسی اثر که دردو بخش تاریخ و تحلیل خوشنویسی ارائه شدهاست. بخش تاریخ تقریباً کپی مطالب خانم ماریانا سیمپسون است که در کتاب هفت اورنگ سلطان ابراهیم میرزا در شرح حال شاه محمود نوشته است؛ و بخش تحلیل هم به شدت متأثر از همان متن و تحلیلهای ناآگاهانه فرنگی است که معمولا برای مخاطب ناآشناست بنابراین فاقد کیفیت لازم در شناساندن ارزشهای فنی آثار خوشنویسی است و در بخش هم که نویسنده ورود کرده محتوا و ساختار تحلیل در سطحی دور از انتظار، آنهم برای چنین اثری ارائه شدهاست.
به طور معمول اگر قصد تحلیل آثار خوشنویسی را در هر قالبی داشته باشیم باید بر مبنای معیارهای شناخته شده هر خط آن اثر را ارزیابی کنیم. توانایی خوشنویس در اجرای حروف و کلمات (حسن تشکیل) و توانایی در ارائه ترکیب در سطر و نسبت آن با صفحه، بر مبنای اصول آن قالب در نسبت با آثار موفق آن خط (حسن وضع)، و البته در این میان ذکر عوامل مؤثر فنی یا زیباییشناختی، در ایجاد ویژگی های خاص در شیوه و شناخت دست آوردهای خلاقانه هنرمند که در اثر متجلی است، نیز از اهمیت برخوردار است؛ که مقدمه خوشنویسی فاقد این ساختار است.
و اما، در تحلیل ارائه شده آمده است که دور زیاد و روانی نستعلیق شاه محمود در قیاس با خط نستعلیق نویسان پیش از او حاصل قط قلم اوست که …نه چندان جزم (تخت) و نه چندان محرف(کج)، بلکه حالتی میان این دو» (ص ۲۳) یعنی متوسط است. تحلیل گر محترم اگرتوجه به ویژگیهای خط خوشنویسانی از جمله میرعلی داشتند پی میبردند که دور خط شاه محمود نه تنها بیشتر نیست، بلکه شاکله به ویژه دوایر او در نسبت با خوشنویسان دیگر به مستطیل نزدیک شده است و همچنین بر چه اساس گفته شده که نستعلیق شاه محمود روان تر است؟ معیار روانی چیست؟ اگر معیار روانی را استفاده از فاصله بیشتر بین حروف و یا پرهیز از بکارگیری کرسی دوم و اتصالات نابجا بدانیم که خط شاه محمد امتیازی بر دیگر خوشنویسان ندارد، و البته در مقدمه توصیحی در شناخت معیار روانی خط داده نمی شود. در مورد قط قلم هم در خط نستعلیق به طور معمول قط قلم متوسط است و حتی در خطوط دیگر هم توصیه به متوسط است. «قط محرف کنی خطا باشد/متوسط کنی روا باشد» (صراط السطور) و این ویژگی مختص شاه محمود نیست.
استفاده از تحلیلهای صوری بدون توجه به قواعد خوشنویسی فرنگیها، ساختار تحلیلی را فاقد ارزش، از منظر تکیه برشناخت دقیق مبتنی بر آگاهی فنی ساخته است. در اینگونه تحلیلها گاهی بدیهیاتی توصیف میشود که ویژگی خط خوشنویس به خصوصی نیست، به عنوان مثال «در نگارش بسم الله الرحمن الرحیم افزون بر «س» بسم «ح» الرحیم را هم به منظور ایجاد توازن امتداد داده است» یعنی استفاده از دو مد در یک سطر یا قطعه. ارائه چنین تحلیلی در متنی که قرار است یکی از مهمترین متون کتابت نستعلیق را تحلیل کند، جای تعجب دارد. یا این تحلیل که «شاه محمود با کشیده نوشتن دست کم یک حرف در هر مصرع ضرباهنگی موزون به جلوه صفحات بخشیده است»، این جمله به تعبیر دیگر توضیح قاعده استفاده از مد در سطرنویسی و کتابت نستعلیق است؛ که اختصاص به شاه محمود ندارد و از ابتداییترین قواعد سطرنویسی بوده است. «بعد هی مد اگر بود خوب است/ زانکه ترکیب خوب مطلوب است» (صراط السطور، سلطان علی مشهدی) استفاده از مد یا کشیده از اصول موضوعه در ترکیب سطر و کتابت در نستعلیق بوده است. همچنین این موضوع که« دنبالههای برگشته «ی» در میانه یا انتهای مصرعها و نیز سرکشهای بلند حروف «ک،گ» که غالبا از خط عمود جدولها بیرون زده اند» را از ترفندهای خوشنویس برای تنوع بخشیدن به ترکیب سطرها دانسته است! نکته اول، منظور از دنباله های برگشته «ی» معکوس است، که باید از اصطلاح قابل فهم در ادبیات خوشنویسی بهره بگیریم، نه اینکه در پیروی از تحلیلی فرنگی فرم را توصیف کنیم! در هر حال استفاده از «ی» معکوس به عنوان مد در سطر اختصاص به شاه محمود ندارد و ابتکار او هم نیست، چه در تجزیه و چه در ترکیب، و نکته دوم، این موضوع که سرکش «کاف» را بیرون از کادر نوشتهاست تا به سطر تنوع ببخشد از تحلیلهای عجیب است، زیرا در خط نستعلیق آغاز حرف «کاف» در ابتدای سطر، آغاز سرکش کاف نیست بلکه الف کاف است در خطوط دیگر هم بوده (ر.ک خط نسخ، شاهنامه دموت) و یکی از دلایلی که گاهی در کاف ابتدای سطر به جای سرکش از نشانهای شبیه همزه استفاده می شده همین بوده است و از این طریق سرکش از کادر بیرون نمیزده است. البته در مواردی از این نشانه در میانه سطر هم استفاده شده است.
در بخشی دیگر در باره انگیزه مورب نویسی در خمسه نیز تحلیل گر محترم معتقد است که « شاه محمود غالبا آرایش مورب یا مستقیم سطرهای نوشتهاش را با پیش بینی فضای تذهیب و جداول به صورت ذهنی طراحی میکرد» در صورتی که مورب نویسی شیوه ای از صفحه آرایی بوده است که گاهی برای ایجاد تنوع، توجه به اهمیت متن و همچنین تنظیم بخشهای پیش از نگاره اجرا میشده است و در نسخههای هرات پیش از خمسه فراوان دیده میشود و ابداعی ویژه در خمسه نیست.
بنابراین آنچه که به عنوان ویژگی های سبک شناسانه خمسه ذکر شد چند ویژگی عمومی خط نستعلیق است، در صورتی که شیوه شاه محمود مختص به خود اوست و مشخصات ویژه دارد. که در مقالهای مفصل به آن پرداختهام و امیدوارم بزودی منتشر شود. در پایان فارغ از همه موارد ذکر شده بسیار از انتشار این اثر خشنود شدم و به فرهنگستان هنر به واسطه این کار بزرگ تبریک میگویم.
[۱]: فاکسیمیله به نسخههای چاپ عکسی از کتابهای خطی میگویند که با شیوه خاصی تهیه میشود.
منابع:
– جامی ، عبدالرحمن، (۱۳۸۰) ، مرقع نینامه(به خط میر علی هروی)، تهران ، نشر دانشگاهی.
– خواجوی کرمانی، محمودبن علی،(۱۳۹۸)، روضه الانوار، با مقدمه علیرضا هاشمی نژاد، تهران، فرهنگستان هنر و دانشگاه شهیدباهنر.
– مشهدی ، سلطان علی ، (۲۵۳۶) ، صراط السطور ، رساله سلطان علی مشهدی در خوشنویسی ، تهران ، به کوشش کریم کشاورز ، انتشارات پیام.
– منشی قمی ، قاضی میراحمدبن شرف الدین حسین ، (۱۳۶۶) ، گلستان هنر ، تصحیح و اهتمام احمد سهیلی خوانساری ، تهران ، کتابخانهی
– میرزاسمیعا، محمدسمیع،(۱۳۶۸)، تذکره الملوک، به کوشش دکتر محمد دبیرسیاقی، تهران، امیرکبیر.
-Simpson, Marianna Shreve, (1997),Sultan Ibrahim Mirzas, Haft Awrang, Italy, Yale University Press.
-Roxburgh, David J, (2006) , The Persian Album, 1400-1600: From Dispersal to Collection, in CAA Reviews ,Yale University Press.