لذت اصلی نهفته در عکاسی پرتره و پرترهنگاری
آیا من شبیه به این شخص هستم یا نه؟
خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | نگریستن به پرترهها
قسمت هفدهم | مکان-چیدمان
دیوید بِیت، ترجمهی محمدرضا رئیسی و مارال زیاری
حرفهنویسنده، تهران، ۱۳۹۵
مجله هنرهای تجسمی آوام تلخیص: نیلوفر تقیپور
بیت در بخش نگریستن به پرترهها، به چیدمان و پسزمینه برای پرترهها اشاره میکند و مینویسد: «به معنای واقعی کلمه، بستر، مدل را در یک مکان اجتماعی قرار میدهد و ما براساس ان، به داوری موقعیت ان مینشینیم.» در ادامه مثالهای متعددی در عکاسی مد و تبلیغات و حتی در سینما میاورد که پسزمینه چگونه معنا را القا میکند و رابطه و ترکیبی را شکل میدهند که در چگونگی مشاهده ما از عکس اهمیت حیاتی دارد.
در هر پرتره چهار عنصر یاد شده کارکردی همگام با یکدیگر دارند: لباس، چیدمان، ژست و حالت چهره مدل در مبحث بلاغی پرتره، با یکدیگر متعادل و هماهنگ هستند یا نیستند و همگی در یک زمان معنا مییابند. ترکیب این عناصر در یک عکس، شکل زیباشناختی و بلاغی را فراهم میکند که نیاز تماشاگر به خواندن تصویر را پدید میآورد.
از تصویر یک شی تا چه اندازه میتوان به ماهیت آن پیبرد؟
این اندیشه که ظاهر یا نمود هر چیز، صرفاً سطحی یا «صوری» است و چیزی دربارهء عمق و واقعیت آن بر ما آشکار نمیکند، دیدگاهی است که تنها بهرهگیری صنعت تبلیغات از عکس آن را تقویت کردهاست اما همواره سوءظن انتقادی وجود دارد که سطح به شکل فریبنده، چیزی را پنهان میکند و همچنان به مثابه ابزاری برای داوری یا خوانش هر پیام باقی میماند.
در ادراک حاصل از تماشای یک پرتره، چهرهی انسان را بازمیشناسیم. لذتی در این فرایند بازشناسی نهفته است. در بسیاری مواقع، چنین بازشناسیهایی را بهگونهای ذاتی، بهمثابه یک لذت تجربه میکنیم. شارل بودلر دربارهی اشتیاق برآمده از خودشیفتگی تودهها به عکاسی شدن، چنین گفت: «جامعهی نفرتبار ما، همانند شخصیت افسانهای، نارسیس، برای فرورفتن در بحر تصاویر بیاهمیتشان بر روی صفحه فلزی هجوم میآوردند. نوعی جنون و تعصب غیرعادی گریبان این خورشیدپرستان نوین را در چنگال خود گرفته بود.»
اصطلاح بازشناسی خود نشانگر آن است که شناخت امری است تکراری، بازگشت به لذتی که پیشتر شناخته و تجربه شدهاست. زیگموند فروید «اشتیاق مهارناپذیر به تکرار» را مکانیزمی ناخودآگاه میداند که تکرار را برای اشخاص، لذتبخش میسازد. او بهکرات نشان داد که چگونه همواره لذتی در تکرار است. افراد از تکرار لذتهای یکسان (حتی رفتارهای اجباری) که ظاهراً به دست یک نیروی ناشناخته هدایت میشوند، خرسند میشوند. با بازشناسی چیزی را میبینید که پیشتر شناختهاید و دوباره آن را باز-کشف میکنید. فروید بر این باور است که لذت نهفته در تکرار میتواند تااندازهای بهعنوان یک محرک برای چیرگی و تسلط بر تجربه اصلی در نظر گرفته شود، اما تکرار چیزهای شناختهشده ممکن است گونهای از لذت، مانند لذت بردن از اندیشه «پیدرپی» به یک موضوع یا اطمینان خاطر از امری یکسان را هم نشان دهد.
یکی از جنبههای این ساختار بازشناسی را میتوان همذاتپنداری تماشاگر با موقعیت هندسی دوربین دانست. همذاتپنداری نخستین بیننده با دوربین ما را به درون فضای تصویر میبرد: «من در صحنه حضور دارم»، که شرطی لازم برای مشاهدهی شیء به تصویر کشیده شدهاست. افزون بر آن همذاتپنداری درجایی که بیننده به لذت بصری دست مییابد، نیز وجود دارد.
به نظر فروید در مرحله نخستین زندگی، لذت نگریستن (اسکوپوفیلیا)، در وهله نخست، یک «کامیابی شهوانی از خویشتن» و نوعی لذت بردن از خود است، که طی آن نوزاد بدن خود را بهعنوان یک ابژه مشاهده میکند. چشمچرانی ریشه در این فرایند دارد و خودشیفتگی نخستین را با لذت بردن از «چیزی غیر از خود» پشت سر میگذارد. ژاک لکان، فیلسوف برجستهی فرانسوی، این نظریه را با ارائهی مقاله مشهورش در باب مرحله آیینهای گسترش میدهد و در آن، چگونگی دستیابی نوزاد به شناخت از خود بهمثابه یک «من»، (یک «شخص») را از راه همذاتپنداری نخستین با تصویر آینهای خود یا دیگران شرح میدهد. به این معنا که هویت وی بر پایهی نوعی سوء بازشناسی استوار است، تصویری بیگانه که بهجای خویشتن پنداشته میشود.
بنابراین هویت انسان همواره یک ساختار ناپایدار است، یعنی بهگونهای دقیق، یک همذاتپنداری (فرایند) است که به «دیگران» وابسته است. از این لحاظ میتوان دید که لذت اصلی نهفته در پرترهنگاری، بهطور دقیق، این پرسش فرضی را به میان میکشد که آیا من شبیه به این شخص هستم یا نه؟
پرسپکتیو، ابزاری مناسب برای عکس ایجاد میکند تا دوباره و دوباره ، چیرگی بر هویت و لذت بازشناسی و سوءبازشناسی بدن خویشتن در تصویر دیگران را تکرار کند. نویسنده نتیجه میگیرد که چنین فرایندهایی از همذاتپنداری و لذت بصری برای مشاهدهی پرترهها اساسی است و باید پدیده فرافکنی را که همانند همذاتپنداری، در تعامل ما با پرترهها معنا مییابد را در نظر بگیریم.
قسمتهای قبل از خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی را اینجا دنبال کنید:
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت اول
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت دوم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت سوم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت چهارم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت پنجم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت ششم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت هفتم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت هشتم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت نهم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت دهم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت یازدهم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت دوازدهم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت سیزدهم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت چهاردهم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت پانزدهم
- خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی | قسمت شانزدهم