ابتدای چشمانداز | گفتگو با زهرا نوری زنوز
پرونده هنرمندان در حال طلوع | قسمت دوم
مجله هنرهای تجسمی آوام: نویسنده مخاطب فرانک فریدونی
زهرا نوری زنوز متولد سال ۱۳۶۵ در تهران، فارغالتحصیل کارشناسی ارشد نقاشی از دانشگاه هنر تهران و کارشناسی نقاشی از دانشگاه سوره تهران است. وی ۳ نمایشگاه انفرادی در گالری طراحان آزاد «خود و بیخود» ۱۳۹۴ و نارنج شیراز «گالری گردی» ۱۳۹۶ و گالری دلگشا «ابتدای چشمانداز» ۱۳۹۸ را در کارنامه خود به ثبت رسانده و تاکنون در ۱۳ نمایشگاه گروهی شرکت کرده است. در سال ۱۳۹۶ دو اثر از او توسط موزه لکما لسآنجلس خریداری شد. او همچنین در کارنامهی خود، عنوان هنرمند برگزیده کوشک رزیدنسی برای برنامه تبادل هنرمند ایران و چین رد گیت[۱] رزیدنسی پکن را در سال ۹۷ نیز ثبت کرده است.
طبیعت همواره موضوعِ مورد توجه در هنر خلاق بوده است. از بازنمایی آن تا استفاده بهعنوان ماده اولیه برای آثار هنری. طبیعت نیازی به حضور فکر ندارد که طبیعت باشد. طبیعت، طبیعت است؛ اما ایجاد تفاوت در نحوه دریافت و دیدن آن، امری هنرمندانه است. در متن پیشرو با خانم زهرا نوری زنوز دربارهی نوع خاص نگاهش به طبیعت در نقاشیهایش گفتگو میکنیم.
خانم زنوز درباره فضای فراواقعی و خاصِ طبیعت در آثارتان برایمان بگویید:
من کارم را با بازنمایی تقریباً رئالیستی از محیط اطراف و فضای زندگی خانوادگیام شروع کردم. در ابتدا از عکسهای آلبوم خانوادگی برای بازنمایی فیگورهایم استفاده میکردم. بعد از مدتی فیگورها هویت خود را برایم از دست دادند و تبدیل شدند به نمادی از آنچه انسان در ذهنم بود. نشانی عام از انسان …
مناظر ساکت، خاکستری، بیزمان و مکان و ترکیب آنها با پیکرههایی بین جانداروبیجان… به نظرم در فضایی بین متافیزیک و سورئال غوطهور هستند.
بله دقیقا همینطوراست. این فضای به وجود آمده در بعضی از کارهایم است؛ اما اینکه از کی و کجا در من به وجود آمده، نمیدانم. به دنبال دلیلها نیستم؛ اما میدانم همان چیزی است که میخواهم باشد و هرچه میگذرد از فضای رئالیستی دورتر میشوم، اساسا مرز بین انتزاع و بازنمایی را دوست دارم.
کارهای مجموعه «گالری گردی» به نظر کمی متفاوتتر از کارهای دیگر هستند:
بله سطوح و رنگها در آن مجموعه کارها کمی تخت هستند. با توجه به مضمون کار و در راستای علاقه من به رفتوبرگشت در فضای بازنمایی و آبستره، کمی بهسوی ساده کردن کارها رفتم اما درنهایت در نوع نگاه من به انسان با بقیه کارها مشترکاند. این آثار در گالری نارنج شیراز به نمایش گذاشته شد و از استقبال خوبی برخوردار شد. بعدازاین کارها، دوباره به کارهای طبیعت برگشتم. طبیعت و انسان موضوع موردعلاقه همیشگی من هستند.
چه واکنشی در مورد مدیومهای جدید، جریانهای هنری و همینطور ارتباط با شبکههای اجتماعی دارید:
در دورانی که ما زندگی میکنیم ارتباط با شبکههای اجتماعی اجتنابناپذیر است؛ اما نحوه استفاده از آن است که اهمیت دارد. به نظر من در بسیاری از موارد مدیاها میتوانند برای پرزنت کردن آثار به کمک هنرمند بیایند. در مورد هنر معاصر، در عین اینکه بهطور منطقی با روند تکنولوژیک پیش رفته، گاهی کمی گیجکننده است. به نظر من فرم هنری با زیست و تفکر هنرمند عجین است، صرف اینکه یک مدیوم مثل ویدیو یا پرفورمنس مربوط به دوران معاصر است و شاید تصور بر این باشد که گرایش به آنها اجتنابناپذیر است، کمی سطحی انگارانه است.
بله فرم هنری با هنرمند یک ارتباط دوطرفه دارد؛ و تا حد زیادی نحوه زیست هنرمنداست که جذب یک مدیوم را امکانپذیر میکند و درعینحال امکانات و قابلیتهای یک مدیوم میتواند کششی برای بروز احساسات و تواناییهای ما داشته باشد.
دقیقاً، نقاشی به این دلیل که بهعنوان یک شکل هنری، سبقه زیادی دارد و یک شکل هنری سنتی محسوب میشود، برای من جذابیتهای زیادی دارد. این مربوط به نحوه زیست و منویات من است. درواقع تعصبی برای رد دیگر مدیومها ندارم، اما در حال حاضر مدیومهای دیگر کشش و جذابیتی برای من ندارند.
از هنرمندانی که میشناسید کدامیک بیشترین تأثیر را بر شما داشتهاند؟
آثار «دیویدهاکنی»[۲] و «اندو هیروشیگه»[۳] همیشه برای من جذاب بودهاند. همینطور موج بزرگ هوکوسای[۴] از نقاشیهای موردعلاقه من است.
پینوشت:
[۱] – Redgate
[۲] – David Hockney
[۳] – Utagaw Hiroshige
[۴] – Hokusai
گفتگوی قبلی را اینجا دنبال کنید:
امیرحسین اکبری علویجه | گفتگو در تهران به روش سامورایی
گفتگو با سپهر علیمحمدلو | لازمانی که در زمان اتفاق افتاد
گفتوگوهای دیگر را در لینک زیر دنبال کنید:
آثارشان واقعا فوق العاده هستند ???