عکاسی منظره و فرهنگ روزمره | واکنشی به فرآیند صنعتی شدن

عکاسی منظره و فرهنگ روزمره | واکنشی به فرآیند صنعتی شدن
خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی
فصل پنجم؛  قسمت هجدهم | در منظره
دیوید بِیت، ترجمه‌ی محمدرضا رئیسی و مارال زیاری
حرفه‌نویسنده، تهران، ۱۳۹۵
مجله هنرهای تجسمی آوام تلخیص: نیلوفر تقی‌پور


عکاسی منظره

بیت در بخش پنجم از کتاب «مفاهیم عکاسی» درباره کاربردهای متنوع عکاسی می‌نویسد و مشخصاً به منظره و کاربردهای این شاخه اشاره می‌کند و معتقد است در تمامی فضاهایی که عکس منظره قابلیت تولید دارد، زاویه دید دوربین، در هر ساعت شبانه‌روز، به چیزی که در آنجاست در قالب یک شی و مصنوع فرهنگی سامان می‌بخشد: یعنی نمای منظره. بااین‌حال خیلی دور از ذهن نیست که تصاویر مناظر بر فرهنگ روزمره سایه بیفکند.

می‌توان گفت امروزه عکاسی منظره در حیطه گسترده‌ای از تصویربرداری منظره وجود دارد؛ اما سؤال این است که در عکس منظره چه چیزی نشان داده می‌شود؟ محیطی که به‌اندازه عوامل طبیعی دیگر. اینک در سیطره انسان‌ها قرارگرفته و در تصاویر بازنمایی می‌شود و این بدین معناست که هر آنچه می‌بینیم همیشه به‌وسیله تصویر رمزگذاری می‌شود. برای نمونه جان راسکین-فیلسوف و منتقد انگلیسی هنر دوران ویکتوریا- گلایه داشت که «ریزبینی میکروسکوپی و اغراق‌آمیز در قدرت بینایی، ناگزیر ما را از بهترین لذات بینایی محروم می‌کند.»

عکاسی منظره

عکس به‌مثابه یک محصول مکانیکی و شیمیایی هم چون تصویری صنعتی در تضاد با نقاشی پنداشته می‌شد که در آن به نظر می‌رسید استعداد و قابلیت هنرمند بر مواد و مصالح کار تفوق می‌یابد. نویسنده در این مقطع از کتاب واژه پیکچرسک-به معنای دیدگاه و منظر نقاش- را توضیح می‌دهد و از خاستگاه و تاریخ آن صحبت می‌کند و ادامه می‌دهد: منظره پیکچرسک واکنشی بود حساب‌شده به فرآیند صنعتی شدن یعنی گریز از آن. سهولت در سفر و فراگیر شدن آن، به وجود آمدن «اوقات فراغت» پدیدآورنده صنعتی بود که راه‌های مسافرتی منظره پیکچرسک را برای «توده مردم» طرح‌ریزی می‌کرد. صنعتی که موفقیت آن در تشویق توده مردم به دیدار از این مکان‌ها بود که به‌نوبه خود، دقیقاً به تهدیدی بدل شد در جهت ویرانی کیفیت پیکچرسک همان چشم‌اندازها.

عکاسی منظره

نویسنده منظره والا را در مقابل منظره پیکچرسک مطرح می‌کند که دارای ویژگی‌های تهدیدآمیز، ترسناک، همراه با هاله‌ای از رعب و وحشت است. نمونه‌های از نقاشی با این فضا را شرح و ادامه می‌دهد: این منظره والا چیزی است که شمارا تهدید می‌کند، اما به‌عنوان یک بیننده، تهدید به‌اندازه‌ای است که می‌توان آن را تحمل کرد. موضوع بر سر ظرفیت آدمی است برای تجربه موقعیت هولناک، به‌اندازه‌ای به توان آن را تحمل و مهار کرد. این بحث را می‌توان به حوزه‌های دیگری که در آن‌ها منظره والا دخیل است، تعمیم داد. مثلاً فضای یک شهر که اغلب ترسناک و مهیب دیده‌شده است. درواقع امروزه یکی از رایج‌ترین ویژگی‌هایی که به شهرها نسبت داده می‌شود، دلهره‌آور بودن آن‌هاست که احتمالاً ترسی مشابه ترس چشم‌اندازهای طبیعی هولناک ایجاد می‌کند.

عکاسی منظره

هر چشم‌انداز شهری، فضاهایی بی‌شمار بالقوه‌ای برای ایجاد اضطراب و ترس عرضه می‌کند- خیابان‌های تاریک، هرج‌ومرج شهری…- بیشتر تصاویری که امروزه از خودروهای سوخته، کاشانه‌های مخروبه و معابر تاریک گرفته می‌شود، حس ترس و نگرانی را القا می‌کنند تا حس ترحم یا خشم سیاسی، اما در صنعت جهانگردی، شهرها بیشتر در قالب نمای پیکچرسک تصویر می‌شوند. عکاسی جنگ را می‌توان گونه‌ای خاص از امر والا به شمار آورد. روشن است که عکس‌های جنگ خشونت واقعی را به تصویر می‌کشند؛ اما تصاویر تبلیغاتی جنگ ممکن است «نمای پیکچرسک» از سربازان در حال جنگ را ارائه کند.

عکاسی منظره

در انتها آن‌که: معنای محیط در قالب مجموعه‌ای از تفاوت‌ها، خود را نشان می‌دهد. عکاسان و نقاشان آگاهانه و ناآگاهانه دست به انتخاب می‌زنند تا بتوانند به یاری آن‌ها، معانی موردنظرشان را خلق کنند. حتی زمین می‌تواند برای نشان دادن موقعیت‌های متضاد به‌کار رود، یعنی بارور یا بی‌حاصل، طبیعی یا آلوده، محافظت‌شده یا رها شده. اصطلاحات پیکچرسک و والا، نام‌هایی هستند که ما بر این نظام‌های دلالت‌گر عمومی می‌گذاریم به‌نحوی‌که عناصر متفاوت در تصاویر می‌توانند باهم ترکیب شوند تا استعاره‌ای کلی و گشتالتی برای ارزش‌های فرهنگی و احساسات مربوط به زندگی و ایدئولوژی معنا دهند.

عکاسی منظره

قسمت‌های قبل از خلاصه کتاب مفاهیم عکاسی را اینجا دنبال کنید: