معرفی کتاب رونق (بووم) | بازار هنر معاصر چه میزان با خود هنر ارتباط دارد؟

از کی این تعداد از مردم به هنر معاصر علاقه‌مند شده‌اند؟
بازار هنر چه میزان با خود هنر ارتباط دارد؟
معرفی کتاب رونق (بووم Boom) پول‌های زیاد، ابردیلرها و صعود هنر معاصر[۱]| قسمت چهارم
 نوشته: مایکل اشنیرسون[۲]
مجله هنرهای تجسمی آوام: ترجمه نیما ابطحی

کاندیدای چهلمین دوره کتاب سال در قسمت «کلیات هنر»


دیوید زوئیرنر بازار هنر
دیوید زوئیرنر
آلبرتو بوری معرفی کتاب رونق بووم  بازار هنر

دریکی از غرفه‌های نزدیک، دیوید زوئیرنر حال و هوای گرم و گیراتری را انتخاب کرده بود. با قدی بلند و کشیده و لباسی غیررسمی و شلوار جین، زوئیرنر آلمانی ازنظر یکی از مدیران سابق گگوسیان یادآور «لری خنده‌رو» بود. واقعاً زوئیرنر چه تفاوت دیگری با گگوسیان داشت؟ همان مدیر سابق می‌گوید: «تفاوتی نداشت. همان شور و شوق، همان بی‌رحمی، همان تعهد به کیفیت، همان سلیقه خوب اما کمی سفت و سخت‌تر.» به گفته زوئیرنر، آن دو باوجوداینکه برای مدتی طولانی با یکدیگر همکار بوده‌اند اما هیچ‌گاه نتوانسته‌اند روابط دوستانه‌ای داشته باشند. آن روز یکی از نخستین آثاری که در غرفه زوئیرنر به فروش رسید یک کلاژگونی مربوط به سال ۱۹۵۴ اثر آلبرتو بوری[۳] هنرمند ایتالیایی اواسط قرن بیستم بود که استعداد خود را در یک کمپ اسرای جنگی در تگزاس کشف کرده بود. بر اساس گزارش‌ها، این اثر به قیمتی بالاتر از ۱۰ میلیون دلار به فروش رسیده بود. ظهر آن روز، زوئیرنر حال و هوای بسیار خوشی داشت.

فیلیپ گوستون معرفی کتاب رونق بووم  بازار هنر

ایوان ورث ۴۷ ساله به‌عنوان جوان‌ترین ابر دیلر، چهره درب‌وداغان دانش‌آموزی را داشت با موهای قهوه‌ای ژولیده و درهم و عینکی فلزی که انگار در حال سرخوردن از روی دماغش بود و پوزخندی که همواره آماده شلیک است. او احتمالاً ثروتمندترین فرد بین ابر دیلرها بود، البته نه‌فقط به خاطر کسب‌وکار جهانی‌اش در حوزه هنر بلکه به خاطر ثروت مادر زنش، اورسلا هاوزر، وارث فروشگاه‌های زنجیره‌ای اقلام الکترونیک که به همراه او در سال ۱۹۹۲ هاوزر اند ورث را به راه انداخته بود. او حالتی سرخوشانه داشت. تقریباً به‌محض باز شدن درب‌های نمایشگاه تیم او یک نقاشی ۱۹۷۰ اثر فیلیپ گوستون[۴] به نام «شدیداً ترسیده» را فروخته بود.

گوستون دوره کاری پر ماجرایی داشت که در آن از اکسپرسیونیسم انتزاعی در اوایل دهه ۱۹۵۰ به فیگورهای کارتونی بارنگ‌های غالباً صورتی و قرمز رسیده بود. این نقاشی در حدود ۱۵ میلیون دلار به فروش رفته بود.

آرنه گلیمچر ۷۹ ساله به‌عنوان مسن‌ترین ابر دیلر، پسرش مارک را به‌جای خود به نمایشگاه فرستاده بود. گلیمچر در نوع خود یک افسانه بود و با همان درجه از شور و شوقی که بیش از نیم‌قرن پیش، هنگامی‌که کار در حوزه هنر را شروع کرده بود در خود سراغ داشت؛ اما این روزها او ازآنچه بر سر بازار هنر آمده، بیش از هر چیز ناامید و مبهوت بود. او یک‌بار در دفتر خصوصی خود در نیویورک گفت: «این بازار هیچ ارتباطی با هنر ندارد. هنر به یک ابزار مالی برای جلوگیری از ضرر و زیان‌های هنگفت در معاملات بزرگ تجاری تبدیل‌شده است و من این شرایط را دوست ندارم. من از اینکه در این مرحله از فعالیت حرفه‌ای خود هستم خوشحالم. فکر می‌کنم که بسیاری از دیلرها نسبت به گذشته بی‌تفاوت هستند و فقط به این فکر می‌کنند که با چه سرعتی می‌توانند پول بسازند.»

مارک و آرنه گلیمچر
مارک و آرنه گلیمچر

مارک گلیمچر در پنجاه‌وچندسالگی بسیار خوش‌بین و در مقایسه با پدرش آرام‌تر بود. گالری پیس در مقایسه با سایر ابر گالری‌ها قسمت کمتری از فعالیت تجاری خود را در بازل به انجام می‌رساند. چنانچه مارک گلیمچر می‌گوید نقطه قوت آن‌ها درفروش آثار اساتید بود: افرادی همچون کالدرزها و روتکوها. او برای فروش این نوع آثار زمان زیادی را در حال سفر هوایی و ملاقات با مجموعه‌داران خصوصی سپری می‌کرد. نکته مهم در ارتباط با آثار اساتید، نگهداری آن‌ها برای سال‌های متمادی و صبر کردن برای بالا و بالاتر رفتن قیمت آن‌ها بود. گالری پیس در بازل، بیشتر هنرمندانی را به نمایش می‌گذاشت که معاصر بوده و قیمت‌های چندان گرانی نداشتند، افرادی مانند آدام پندلتون[۵] و کی‌کی اسمیت[۶]. این آثار برای مخاطبینی به نمایش گذاشته می‌شد که علاوه بر شور و شوقی که برای هنر داشتند از انگیزه و امید بالایی برای فروش مجدد آن‌ها همراه با سود نیز برخوردار بودند. گلیمچر جوان تمامی این‌ها را بسیار سرگرم‌کننده می‌داند و می‌پرسد: «از کی این تعداد از مردم به هنر معاصر علاقه‌مند شده‌اند؟».۶

در میانه‌های روز گگوسیان یک اثر انتزاعی ۱۲۰ سانتی‌متری مربوط به سال ۱۹۸۰ از گرهارد ریشتر، یکی از پرفروش‌ترین هنرمندان زنده دنیا را به قیمت ۵/۴ میلیون دلار به فروش رساند. گگوسیان علاوه بر اینکه مجسمه‌های مومی اورس فیشر را فروخته بود دو کپی دیگر آن‌ها را نیز به فروش رساند، دومی هم به‌آسانی نسخه اول به فروش رفته بود. فیشر تمایل داشت که نسخه سوم را برای خود نگاه دارد اما بعد از تماس تلفنی گگوسیان، تصمیم خود را عوض کرده بود. به‌راستی هرچند وقت یک‌بار فیشر می‌توانست سه مجسمه مومی را به قیمت دو میلیون و هشت‌صد و پنجاه‌هزار دلار به فروش برساند؟

بعدازآنکه میهمانان وی ای پی از دیدن آثار هنری خسته می‌شوند، اتومبیل‌هایی جهت بردن آن‌ها به تور بازدید از استودیو هنرمندان و خانه مجموعه‌داران در انتظار ایستاده‌اند. امشب و شب بعد، دیلرهای مشهور برای میهمانان وی ای پی خود شامل مجموعه‌داران، کیوریتورها و مشاوران هنری مراسم شام و میهمانی تدارک می‌بینند. دعوت‌نامه حضور در مهمانی شام هاوزر اند ورث در سالن ضیافت هتل سه پادشاه، یکی از پرطرفدارترین مراسم به شمار می‌رود. شش میز بسیار بلند که هر یک فضایی برای پنجاه میهمان دارد توسط افراد شبکه گسترده گالری پر می‌شود. حال و هوای میهمانی درحالی‌که اخبار فروش‌های صورت گرفته در طی روز دهان‌به‌دهان می‌گردد بیشتر شبیه به جشن و پای‌کوبی است. درنهایت ایوان ورث با گونه‌های کودکانه سرخ و سفیدش برای ایراد سخنرانی به پا می‌ایستد.

ادامه در قسمت بعدی …

* کتاب رونق توسط نشر آوام سرا در دست چاپ است.

قسمت های قبل از معرفی این کتاب را اینجا دنبال کنید:

بزرکترین مجموعه‌داران هنری چگونه بوجود می‌آیند و قدرتمندترین دیلر دنیا کیست؟

لری گگوسیان و شلوغ‌بازی در هنر

آنچه در رقابت بین چهار ابر دیلر هنری رخ می‌دهد

مقدمه‌ای در معرفی این کتاب به قلم جاوید رمضانی را اینجا بخوانید:

مقدمه‌ای بر کتاب رونق | چه کسانی بازار هنر معاصر را شکل دادند؟

پی‌نوشت:

[۱] -mad money, mega dealers, and the rise of contemporary art

[۲] – Michael Beahan Shnayerso

[۳]Alberto Burri

[۴] – Philip Guston Scared Stiff

[۵]-Adam Pendleton

[۶] – Kiki Smith