یادداشتی به بهانه نمایشگاه ویدئو مپینگ و مولتیمدیا در گالری فرمانفرما
زوال، دیالکتیکِ استمرار
مجله هنرهای تجسمی آوام: فرانک فریدونی
ویدئو مپینگ و تعاملی موثر در ترکیب مدیاها
از ۵ تا ۱۴ دیماه ۹۹ مجموعهای از آثار مشترک ۳ هنرمند کامبیز صفاری، مینا نادری و روشنک صدر در ترکیب مدیاهای مختلف در گالری فرمانفرما با عنوان «زوال، دیالکتیکِ استمرار» به نمایش درآمد. عکسهایی از روشنک صدر و نقاشیهای مینا نادری ماده خامی برای نوع متفاوتی از ویدئو آرت و یا ویدئو مپینگ[۱] در اختیار کامبیز صفاری قرار میگیرد و حاصل کار را میتوان به مثابه تعاملی هدفمند میان این سه هنرمند قلمداد کرد. در این میان شاهد جریان متفاوت و موثری هستیم که در ترکیب مدیاهای متفاوت تعمقی بیشتر را در برابر ویدئوهای چند دقیقهای میطلبد. در بیانیه این نمایشگاه به قلم کیوان خلیل نژاد اینچنین آمده:
زوال، دیالکتیکِ استمرار
مهم است. پس بهمنظور زوالِ شک، سه بار تکرار میکنیم «هر نفسی طعم مرگ را میچشد» انسان از آغاز به گشتن از خویش مشغول خواهد شد. در جهان بازنماییها و انعکاسها فرسوده میشود تا مرگ را از خاطر تهی سازد. مرگ اما تا انتهای برکه بر آب خفته است. نوری بر صحنهی نمایش سو خواهد گرفت؛ آفتاب زوالآفرین به نقطهی آغازین رسیده است.
روشنک صدر، مینا نادری و کامبیز صفاری میخواهند روایتی از «زوال» را تصویر کنند. زوال در معنای عام خود مفهومی انتزاعی و ایستا دارد و یادآور «عدم» است؛ اما در این نمایشگاه تعامل سه ژانر متفاوت، ایستایی تصویر و پویاییِ نور، صدا و حرکت تحولی در محتوا به وجود آورده است. در این مفهوم سویِ «زوال» بهطرفِ «عدم» نیست. سلبیتِ زوال، شاعرانه و به تجربهای خردمندانه تبدیل شده است.
دراماتولوژی دیجیتال کامبیز صفاری با تکنیک «نور، حرکت و صدا»، معناهای متعددی از هستی، اموربالقوه، منشأ و استعلا را برای زوال آشکار میکند. مراحل زوال به «پایان، محو و نیستی» نمیانجامد. عناصرِدر حال زوال محو نمیشوند و تا مرحله نیستی پیش نمیروند. در این نمایشگاه زوال حائز بعد وجودی است و با هستی در حال تعامل است.
هنرمندان با بوجودآوردن ارتباطی خلاقانه در رسانههای خود، توان مفهومی کلیت آثار را ارتقا دادهاند و چهبسا زمانی که هنرمند دامنه تجربیاتش را گستردهتر و برای تولید مفاهیم تازه مرزهای کار خود را گسترش میدهد، وارد جریان بازتعریف معنای هنر در زمان خود میشود.
با دستیابی به مفاهیم تازهتر، بیان خود را گسترش میدهد و تجربیاتی تازه را برای خود و مخاطبانش رقم میزند. مفهوم نمایشگاه «زوال» تجربه و امکانی متفاوت از ترکیب نور و صدا و تصویر را برای ارتباط با مخاطب خود به ارمغان میآورد.
درزمانی که موجودیت بشر با پیشرفت فناوری و علم رقم خورده است، اتکا به رسانههای دیجیتال و ترکیب هنر با علم و صنعت میتواند یک اثر هنری را به یک مرجع متفاوت برای یک فعالیت اجتماعی بدل کند.
ویدئو مپینگ مفهومی ابتکاری از جنبش مولتیمدیاست که میخواهد طیف وسیعی از اشکال هنری را متحد کند، این امر با ترکیب مجموعهای از بینشها و هنرها مانند فیلم، ادبیات، اجرا، صدا، نمایش و هنرهای تجسمی بهطور خلاقانه به دست میآید. این ادغام ایدهها و اشکال از یک بعد، و همچنین موجودیتِ هنر معاصر سعی دارد مخاطب را به روشی بدیع و منحصربهفرد درگیر کند.
تعریف هنر رسانهای جدید[۲] تقریباً به همان اندازهی تعریف هنر دشواراست. چرا در مورد این اصطلاح اینهمه سردرگمی وجود دارد؟ یکی از پاسخهای ممکن این است که نفوذ رسانههای جدید به ژانرهای هنر معاصر، یکروند مستمراست.
میتوان گفت از زمانی که رسانهها و فناوریهای جدیدی در فضای هنر معاصر ظهور کردند، رسانههای جدید و دستگاههای دیجیتال چنان توسعه بیپایانی دارند که هنوز لحظهای نبوده است که نظریهپردازان و صاحبنظران بتوانند ازلحاظ نظری آن را تعریف کنند؛ اما آیا میتوان گفت مهمترین ویژگیهای تعیینکننده رسانههای جدید، علاوه بر تعامل و گفتگو، قابلیت ادامه فعالیت بسیاری از موضوعاتی است که در اشکال هنری «سنتی» تکرارمی شوند، مانند نقاشی و مجسمهسازی که در حوزه این جنبش نیز تعریف میشوند.
رسانههای جدید محتوا را از طریق ارتباط و گفتگو منتقل میکنند؛ و این، از ویژگیهای هنرهای سنتی نیز هست. تعامل بین یک اثر هنری و یک بیننده، بین هنرمندان و مخاطبان، بین یک اثر هنری و خالق آن و بین هنرمندان با ژانرها و تکنیکهای مختلف. نیومدیاآرت را درنهایت جذابیت، میتوان بهعنوان چتری که شیوههای مختلف هنر معاصر را پوشش میدهد، درک کرد. از نقاشی و مجسمه، گرفته تا هنر پیکسل[۳] تا هنر گیف[۴].
ویدئو مپینگ ها را در پیج اینستاگرام آوام ببینید.
پینوشت:
[۱] – Video Mapping
[۲]:New Media Art (NMA)
[۳] – Pixel art
[۴] – gif art
نقد نمایشگاههای دیگر را اینجا دنبال کنید.