غلاغ به مثابه حقیقتی زیستی یا امری نوستالژیک
شرح و نقدی بر نمایش «غلاغ» در گالری آتبین
مجله هنرهای تجسمی آوام نویسنده مخاطب: مهدی اسلامی دهکردی
گالری آتبین از اول لغایت ۲۲ اسفندماه سال جاری، برگزارکننده نمایشگاه «غلاغ» بود. موضوع محوری این نمایشگاه، کلاغ -همان پرنده آشنای سیه بال با صدای رسا- است و هدف از برگزاری این نمایشگاه، ارائه آزاد ذهنیات هنرمندان در خصوص مقوله «کلاغ»، بهمثابه یک کانسپت در زیست شهر و بهعنوان یک مؤلفه نوستالژیک عنوان گردیده است.
اغلب آثار ارائهشده در «غلاغ» مختص این نمایشگاه و به سفارش گالری خلقشدهاند و درمجموع تعداد ۲۴ اثر از ۲۳ نقاش در معرض نگاه مخاطبان قرارگرفته است. با توجه به تعداد هنرمندان و نمایش تنها یک اثر از هر هنرمند، درواقع «غلاغ» بیش از آنکه یک نمایشگاه گروهی باشد، بهنوعی یک مجموعه نقاشی با موضوع کلاغ است که توسط گالری آتبین جمعآوری و ارائهشدهاند. جدا از صفحات دنیای مجازی، تنها معرف نمایشگاه «غلاغ» بروشورهای کوچک آن است که باکیفیت گرافیکی مطلوبی در اختیار مخاطبین قرار میگیرد و نمایشگاه فاقد استیتمنت و کاتالوگ است.
برخلاف پیش فرضی که ممکن است موضوع کلاغ در ذهن ایجاد نماید، اغلب آثار نمایشگاه بارنگهای گرم و پرانرژی، ضربه قلمهای محکم و تنوع بصری زیاد خلقشدهاند. تعداد زیاد آثار، استفاده از رنگهای متنوع در نقاشیها و کیفیت تکنیکی مطلوب اغلب آنها، در کنار بنا و محوطه باز گالری، همچنین برگزاری نمایشگاه در اسفندماه و البته موقعیت جغرافیایی گالری در نزدیکی خیابان ولیعصر، درمجموع اتمسفری خوشایند و پرطراوت ایجاد نموده است. نمایشگاه همچون یک «کل منسجم» نمود مییابد، مانند یک مهمانی عصر سرزنده است و نشاط را برای مخاطبینش به همراه دارد.
بسیاری از هنرمندانی که آثارشان در «غلاغ» نمایش دادهشده است از هنرمندان جوان عرصه نقاشی محسوب میشوند و البته در کنار این هنرمندان جوان، آثاری از نقاشان شناختهشدهتر مانند کیومرث هارپا، احمد مرشدلو و البته هانیبال الخاص -با اثری که در لیست فروش قرار ندارد- بر دیوارهای آتبین قرار گرفته است. شاید نقاشیهای علی ندایی و احمد مرشد لو در این نمایشگاه، جزو آثار خوب این هنرمندان محسوب نگردند، اما «کلاغ مثلی» علیرضا آدمبکان در کنار منظره شهری رامین حفیظی که در ادامه خط سیر آثار او با رویکرد ارائه نوستالژیک مناظر شهری قرار میگیرد، درگاه منحنی مانی کومار و البته نمایش چندین اثر پرشور با رنگگذاریهای اکسپرسیونیستی، باعث غنای بصری نمایشگاه گشته است. برخی از آثار ارائهشده -بهویژه روایت جدیدی که مسعود کشمیری از رابطه کلاغ و روباه با تکه پنیر ارائه میدهد! – با نگاهی فانتزی خلقشدهاند و البته عنوان نمایشگاه (غلاغ) در ایجاد یک تلقی کودکانه و نوستالژیک از آن مؤثر است.
ارزشگذاری مادی آثار در «غلاغ» به نظر مناسب میآید، همچنین قیمت آثار بیشازحد پراکنده نیست و عمدتاً در محدوده مشخصی قرار دارند که بالطبع این موضوع در موفقیت مالی نمایشگاه حائز اهمیت بوده است.
علیرغم جذاب بودن حضور پرشمار هنرمندان، متأسفانه تعداد آثار ارائهشده با توجه به مساحت گالری و سطح دیوارهای در دسترس آن، کمی بیشتر از اندازه به نظر میرسد و چیدمان فشرده نقاشیهای نمایشگاه و قابهای ناهمگون آنها، بیش از فضای مألوف گالری، حضور در فروشگاههای آثار هنری را به ذهن مخاطب متبادر مینماید. همچنین بهره بردن از روشها و مدیاهای دیگر در کنار نقاشی، مانند استفاده از آثار حجمی، افکتهای صوتی و تصویری، چاپ و نصب بیلبوردهای مرتبط با مضمون نمایش در فضای باز گالری، ایجاد نوعی از اینستالیشن و شاید حضور چند عدد کلاغ واقعی! میتوانست به غنای فضای نمایشگاه و افزایش تأثیر آن بیانجامد.
از نقاط ضعف نمایشگاه میتوان به فقدان پیوستگی محتوایی آن اشاره نمود. بهعبارتدیگر تنها حضور «کلاغ» در نقاشیها، بخصوص با توجه به تنوع سبک و فرم آثار، برای ایجاد و ادراک رشته ارتباطی بین آنها و همافزایی که از یک نمایشگاه گروهی انتظار میرود، کافی به نظر نمیرسد. به بیان بهتر، استفاده از پتانسیل «نماد کلاغ» که بار معنایی بسیار زیادی در فرهنگ مردم نقاط مختلف شهری و روستایی و اقوام گوناگون در ایران و سایر کشورهای جهان دارد، برای برگزاری نمایشگاهی با موضوع کلاغ فرصت کمنظیری فراهم میسازد. ارائه اطلاعات در خصوص رویکردهای متفاوت فرهنگهای مختلف درباره کلاغ، برداشتهای بسیار متنوع از آن بهعنوان یک سمبل در جایجای دنیا و خردهفرهنگهای مختلف و اشاره به ملتها و قصههای فولکوریک روایتشده با محوریت کلاغ در نمایشگاه با استفاده از روشهای متفاوت -مثلاً چاپ و ارائه کتابچهایی که به این دامنه بزرگ معنایی اشاره داشته باشد- میتوانست به «زمینهمند» کردن بیشتر نمایشگاه منجر شود.
با توجه به برگزاری نسبتاً مطلوب «غلاغ» و با عنایت به تلاش شایان توجه گالری آتبین برای یادآوری فرهنگ عمومی مردم تهران در دهههای گذشته و همچنین با نگاه به رویکرد نمایشگاه در بازگویی داستانهای در معرض فراموشی با حضور عناصری از زیست شهری سنتی مردم ایران -در اینجا کلاغ- که هویت جمعی ما را شکل میدهند، برگزاری دوباره نمایشگاه در سالهای بعد و اضافه شدن و نمایش دوباره آثار شاخصی که در ادوار گذشته با موضوع کلاغ خلقشدهاند، مانند نقاشیهای اساتیدی چون منوچهر معتبر و علیرضا اسپهبد و البته گسترش و تعمیق مفاهیم در ارتباط میان آثار و مضمون نمایشگاه و شکل ارائه آنها، ایده هیجانانگیزی به نظر میرسد.
نقد نمایشگاههای دیگر را اینجا بخوانید.