وداع با بزرگان در سالی که گذشت

وداع با بزرگان در سالی که گذشت
یادی از برخی بزرگانی که در سالی که گذشت از میان ما رفتند
مجله هنرهای تجسمی آوام – ترجمه متون: معصومه شیخی


هرچند این فهرست قطعن ناقص است و شرح همه دردها و فقدانی را که سال گذشته بر همه جهان به‌خصوص جامعه فرهنگ و هنر تحمیل کرد را به حد کمال بیان نمی‌کند، اما مروری است توأم با حسرت برای آنچه ازدست‌داده‌ایم و تلاشی است برای بازیابی آنچه همه این هنرمندان برای فرهنگ و هنر جهان باقی گذاشتند.

این فهرست بر اساس الفبا تنظیم‌شده است و تاریخ‌ها به‌تناسب ملیت هنرمند هجری شمسی یا میلادی است.

سیا ارمجانی

سیا ارمجانی- معمار و هنرمند متولد ۱۳۱۸

سیاوش ارمجانی، یادگیری طراحی و نقاشی را از نوجوانی و در کلاس‌های خصوصی، به تشویق پدرش (که بازرگان پارچه موفقی بود) فراگرفت. او از همان آغاز، علاقه‌ای به پیروی و تقلید از شیوه‌های معمول هنری نداشت. به همین دلیل، آموزگاران سیاوش از او ناراضی بودند و بارها او را اخراج کردند. بااین‌حال پدر سیاوش، همیشه از نوآوری‌های او پشتیبانی می‌کرد. این پشتیبانی پدر باعث پرورش دیدگاه نوگرایانه و بی‌بدیل سیاوش تا پایان زندگی شد.

سیاوش در سال ۱۹۶۰ (میلادی) به آمریکا رفت و در کالج مکالستر در سینت‌پال مینه‌سوتا[۱] در رشته‌های فلسفه، انسان‌شناسی و ریاضیات تحصیل کرد.

او یکی از بنیان‌گذاران هنر عمومی در گستره‌ی بین‌المللی است. آثار ارمجانی در میراث فرهنگی ایرانی ، دانش او از فلسفه، ادبیات و شعر غربی و علاقه‌اش به معماری بومی آمریکایی ریشه دارد. آثار اولیه او با کاربرد شاعرانه‌ی نسخه‌ی خط فارسی شاخص شده است. تکنیک‌های سنتی و تصور جسورانه رسانه‌های مختلف برای ارائه‌ی اهداف هنرمندانه‌ی او گرد هم آمده‌اند . اهداف هنرمندانه‌ی ارمجانی ترکیبی از متن، ایده و استفاده عجیب‌وغریب از فضا است، که امتداد آن در آثار اولیه و قدیمی او مشاهده می‌شود. در غالب این آثار بیان فلسفی و شاعرانه عنصری مهم محسوب می‌شود.سیا ارمجانی

آثار پس از دانشگاه ارمجانی غالباً مدل‌های معمارانه‌ی دقیق هستند. چنانچه از ساختارهای عمومی الهام گرفته، و بیانگر ایده‌ی خانه یا پل می‌باشند. در ساختارهای ارمجانی ایده همیشه بر عملکرد اولویت دارد. باور او به دموکراسی و ارتباط باز به‌منزله‌ی الزامات ضروری یک جامعه‌ی سالم همراه با علایق فلسفی و سیاسی، سرانجام به تولید هنر برای حوزه‌ی عمومی منتهی شده است. آثار او در برخی از مهم‌ترین مجموعه از موزه‌های دنیا جای گرفتند.

او در هفتم شهریور ۱۳۹۹ در نیویورک دار فانی را وداع گفت.

جان بالدساری

جان بالدساری– معلم و هنرمند متولد ۱۹۳۱

او در دومین روز سال ۲۰۲۰ ، در سن ۸۸ سالگی دار فانی را وداع گفت. بالدساری، هنرمند مفهومی پیشرویی بود که آثار  طعنه‌آمیز و کنایه‌آمیزش به گسترش تعریف هنر کمک کرد و نسلی از هنرمندان پس از خودش را شکل داد.

بالدساری که موضوع بیش از ۲۰۰ نمایشگاه انفرادی در سراسر جهان بوده، شخصیتی برجسته در هنر مدرن است، هم به معنای واقعی کلمه ( او دو متر قد داشت) و هم به معنای استعاری (او در طول زندگی حرفه‌ای‌اش افتخارات بسیاری ازجمله جایزه‌ی شیر طلایی برای یک‌عمر دستاورد در دوسالانه‌ی ونیز در سال ۲۰۰۹ و مدال ملی هنر را به دست آورد.)

جان بالدساریشهرت بین‌المللی این هنرمند نیز از دنیای هنر فراتر رفته و در سال ۲۰۱۸ در مجموعه‌ی سیمسون‌ها حضوری افتخاری داشت – در قسمتی از مجموعه که بارت سیمسون با خراب کردن یک مجسمه افتتاحیه‌ی یک گالری را به هم می‌ریزد، بالدساری به‌جای شخصیت خود صحبت می‌کند.

بالدساری در سال ۱۹۳۱ در نشنال سیتیِ کالیفرنیا به دنیا آمد و از سن کم جذب هنر شد و در سال ۱۹۵۷ مدرک کارشناسی ارشد هنرهای زیبا را از دانشگاه دولتی سن‌دیه‌گو گرفت. او مدرسی ازخودگذشته بود که تدریس را از دبیرستان‌ها شروع کرد و سرانجام به‌ مقام‌های بااعتباری در دانشگاه‌های کال‌آرتس[۱]، دانشگاه لس‌آنجلس[۲] کالیفرنیا و دانشگاه سن‌دیه‌گوی[۳] کالیفرنیا رسید

پرویز پور حسینی

پرویز پور حسینی متولد ۱۳۲۰

پرویز پورحسینی بازیگر مطرح تئاتر، سینما و تلویزیون ایران بود، او در سال ۱۳۴۸ وارد پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد و در سال ۱۳۵۴ از رشته بازیگری  فارغ‌التحصیل شد. او در کارهای کارگردانان نامداری چون پیتر بروک، بهرام بیضایی، علی حاتمی، حمید سمندریان، آربی اوانسیان، مسعود کیمیایی، داوود میرباقری، واروژ کریم‌مسیحی، و امرالله احمدجو بازی کرده‌است.

او هم‌زمان با ورود به دانشگاه، همکاری خود را با کارگاه نمایش آغاز کرد. نمایش‌های: اودیپ، معلم من پای من، باغ آلبالو، ویس و رامین، انسان حیوان تقوا، جان‌نثار کالیگولا و اورگاست، حاصل این همکاری بودند. نمایش‌های شهر ما و نظاره مرگ نیز از همکاری‌های او با گروه تئاتر «پیاده» در آن سال‌ها بود.

او در هفتم آذر ۱۳۹۹ براثر ابتلا به ویروس کوید ۱۹ درگذشت.

کامبوزیا پرتوی

کامبوزیا پرتوی متولد ۱۳۳۴

کامبوزیا پرتوی فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان طراز اول ایرانی و برنده جوایز متعددی ازجمله جایزه یونیسف از جشنواره برلین و چهار سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه از جشنواره فیلم فجر؛ در ۱۸ اسفند ۱۳۳۴ در رستم‌آباد گیلان زاده شد.[۱][۵] او تحصیلاتش در دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر را ناتمام گذاشت و در دوران دانشجویی چند فیلم کوتاه مستند و داستانی برای تلویزیون ایران کارگردانی کرد. . پس از مدتی نخستین فیلم بلند داستانی خود را بانام عینک برای شبکه دوم تلویزیون ساخت و کارگردانی در سینمای حرفه‌ای را با فیلم ماهی تجربه کرد. از آثار مطرح او درزمینه‌ی کارگردانی می‌توان به فیلم‌های ماهی، گلنار، بازی بزرگان، کافه ترانزیت، پرده و کامیون اشاره کرد.

روز سه‌شنبه ۴ آذر ۱۳۹۹ در بیمارستان دی تهران  براثر ابتلا به ویروس کوید ۱۹ پس از انجام جراحی قلب درگذشت.

کریستف پندرسکی

کریستف پندرسکی، آهنگساز، متولد ۱۹۳۳

کریستف پندرسکی آهنگساز و رهبر ارکستر لهستانی که آثار مدرنیستش از تالار کنسرت به میان فرهنگ‌عامه آمد و به‌عنوان موسیقی متن فیلم‌هایی مانند «جن‌گیر» و «درخشش» مورداستفاده قرار گرفت و نسلی از موسیقی‌دان‌های راک را تحت تأثیر خود قرارداد، روز یکشنبه در ۸۶ سالگی در خانه‌ی خود در کراکوف درگذشت.

پندرسکی برای بیش از نیم‌قرن به‌عنوان آهنگساز برجسته‌ی لهستان شناخته می‌شد و در تمام آن‌ها هرگز آرام نگرفته بود. در دهه‌ی ۱۹۶۰ با ایده‌هایی رادیکال کار خود را آغاز کرد که او را در دسته‌ی آوانگارد قرارداد. همچنین کار خود را با ساخت چند ده قطعه شامل هشت سمفونی، چهار اپرا، یک مرثیه و آثار کر دیگری و چندین کنسرتو که به گفته‌ی خودش نواختنشان تقریباً ناممکن است، ادامه داد.

در میان کسانی که توانایی نواختنشان را داشتند آن‌سوفی موتر نوازنده‌ی ویولن و مستیسلاو راستروپوریچ نوازنده‌ی ویولن‌سل بودند که اجرای کنسرتوهایی که پندرسکی برایشان نوشته بود، به ترتیب در ۱۹۹۹ و ۱۹۸۸ برنده‌ی جایزه‌ی گرمی شد.

هدی زرباف

هدی زرباف متولد ۱۳۶۱

هدی زرباف هنرمند مجسمه‌ساز و چندرسانه‌ای که در نمایشگاه‌های متعددی در داخل و خارج از ایران شرکت داشت  آذرماه ۱۳۹۹ در سن ۳۸ سالگی درگذشت. زرباف لیسانس نقاشی و فوق‌لیسانس انیمیشن را از دانشگاه تهران اخذ کرد و چند سال پس از آن لیسانس هنرهای زیبا را از دانشگاه وینزر کانادا دریافت کرد.

«نگاه و جهان بینی این هنرمند به مسائل، پوچ و پیچیده است و از آرزو و درد سخن می گوید. او در آثارش به مسئله ی حافظه و روح اشیا اشاره می‌کرد. عروسک های رها شده، لباس های متعلق به خود، اسباب بازی های قدیمی، موی انسان، قطعات سرامیکی، صداها و تصاویر دیجیتالی همه گویای فضای فراموش شده و دلتنگی اوست.  زن در آثار او همیشه در مرکز و در خلوت است.»

امیر علی سردار افخمی

امیرعلی سردار افخمی متولد ۱۳۰۸

امیرعلی سردار افخمی متولد ۱ آذر ۱۳۰۸ در تهران، از معماران پیشرو و مطرح ایرانی است. وی به تاریخ یکشنبه ششم دسامبر ۲۰۲۰ (۱۶ آذر ۱۳۹۹) در ۹۱ سالگی، در اثر کهولت سن در فرانسه درگذشت. همسر ایشان خانم لیلا فرهاد معتمد، فرزند زنده‌یاد دکتر احمد فرهاد معتمد از روسای پیشین دانشگاه تهران خلال سال‌های (۱۳۳۶-۱۳۴۲) است.

در سال ۱۳۲۳ (۱۹۴۴)، زمانی که شاگرد دوره متوسطه بود برای ادامه تحصیلات راهی فرانسه شد و پس از ورود به رشته معماری در مدرسه هنرهای زیبای پاریس «بوزار» شاگرداول شد. سردار افخمی پس از اخذ مدرک دکتری معماری از دانشکده هنرهای زیبای پاریس در سال ۱۳۴۲ (۱۹۶۳) به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد تا اینکه به دلیل اختلاف با هوشنگ سیحون (ریاست وقت دانشکده معماری) کار تدریس را رها کرد و منحصراً به کار معماری در دفتر خود در تهران «شرکت مهندسان مشاور سردار افخمی» پرداخت.تئاتر شهر

سردار افخمی کمی قبل از انقلاب به دلیل مسائل خانوادگی (تحصیل فرزندان) ایران را مجدداً به مقصد فرانسه ترک نمود ولی پس از خروج از ایران همانند بسیاری از معماران قبل از انقلاب بنا به دلایل مختلف به ایران بازنگشت و وی از آن زمان ساکن پاریس بوده است. امیرعلی سردار افخمی را می‌توان معماری زمینه گرا نامید. وی همواره بر استفاده از آجر در طراحی و اجرای ساختمان‌هایش اصرار خاصی داشت.

خسرو سینایی

خسرو سینایی متولد ۱۳۱۹

خسرو سینایی فیلم‌ساز مطرح در ۱۱ مردادماه در سن ۸۰ سالگی در بیمارستان امیراعلم درگذشت.
خسرو سینایی، مستندساز و کارگردان سینما متولد سال ۱۳۱۹ است که فیلم‌سازی خود را از سال ۱۳۴۶ آغاز کرد.او سال ۶۲ مستند «مرثیه گمشده» با روایت مهاجرت هزاران لهستانی به ایران را ساخت که جایزه‌ای از رئیس‌جمهور کشور لهستان هم گرفت. یکی از مطرح‌ترین فیلم‌های سینمایی این کارگردان «عروس آتش» بود که سؤال ۷۸ ساخته شد و سیمرغ بلورین بهترین فیلم‌نامه را در جشنواره فیلم فجر دریافت کرد.یکی از آخرین مستندهای خسرو سینایی «جزیره رنگین» بود که سال ۹۳ با محوریت جزیره هرمز و خاک‌های رنگی این منطقه ساخته شد. «کویر خون»، «مثل یک قصه»، «گفت‌وگو با سایه» و «هیولای درون» از دیگر آثار این فیلم‌ساز هستند که در حسرت ساخت فیلم «قطار زمستانی» پر کشید.

محمدرضا شجریان

محمدرضا شجریان متولد ۱۳۱۹

 موسیقی‌دان و خواننده‌ی موسیقی سنتی ایرانی بود. وی همچنین خوش‌نویس در خطِ نستعلیق، رئیس شورای عالی خانه موسیقی ایران، بنیان‌گذار گروه شهناز و آفریننده چند ساز موسیقی بود. او در قرائت قرآن نیز فعالیت داشت و دعای ربنا، نامدارترین تلاوت قرآنیِ او بود. شجریان در میان دوستداران خود با عنوان «استاد آواز ایران» و «خسروِ آواز ایران» نیز شناخته می‌شود. برخی او را مهم‌ترین چهره‌ی موسیقی ایرانی و یکی از نمادهای مهم فرهنگ و موسیقی ایران‌زمین می‌دانند. شجریان از آوازه‌ای بین‌المللی نیز برخوردار است.

محمدرضا شجریان، یکم مهر ۱۳۱۹ در مشهد زاده شد. آواز خواندن را از کودکی آغاز کرد و با توجه به استعداد و صدای خوبش، تحت آموزش پدر خود که قاری قرآن بود، مشغول به پرورش صدای خویش شد.

پس از دریافت دیپلم دانش‌سرای عالی، به استخدام آموزش‌وپرورش درآمد و به تدریس مشغول شد و در این زمان با سنتور آشنا شد و فراگیری این ساز را نزد جلال اخباری شروع کرد.

در سال ۱۳۹۵ ابتلا وی به بیماری سرطان تائید شد و از  اوایل بهمن سال ۱۳۹۸، وضعیت ریه‌های او به وخامت گرایید که منجر به بستری شدن وی شد و نهایتاً در ۱۷ مهرماه ۱۳۹۹ در سن ۸۰ سالگی درگذشت.

منوچهر طیاب

منوچهر طیاب متولد ۱۳۱۶

بامداد روز ۴ شهریورماه دوستداران سینمای مستند داغدار منوچهر طیاب شدند که در بیمارستانی در وین از دنیا رفت. این مستندساز چند ماهی به دلیل سرطان در بیمارستانی در وین بستری بود.

منوچهر طیاب
منوچهر طیاب متولد سال ۱۳۱۶ در تهران، دانش‌آموخته‌ی رشته معماری در دانشگاه فنی وین و فارغ‌التحصیل کارگردانی سینما و تلویزیون از دانشکده سینمایی آکادمی دولتی موسیقی و هنرهای نمایشی اتریش است. او از سال ۱۳۴۲ با ساخت فیلم «سفال» به حرفه‌ی مستندسازی روی آورد و در ۵۷ سال اخیر، نزدیک به ۱۰۰ فیلم ارزشمند میراث فرهنگی و تاریخی را کارگردانی کرد.

اکبر عالمی

اکبر عالمی متولد ۱۳۲۴

مجری و کارشناس تلویزیون صدا و سیما، استاد دانشگاه تربیت مدرس و کارگردان اهل ایران بود که بیشتر آثار وی در ژانر مستند عرضه‌شده‌اند. وی فارغ‌التحصیل رشته‌ی سینما از دانشکده هنرهای دراماتیک و دارای دکترای سینما از انگلستان بود. اکبر عالمی همچنین از سال ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۶، عضو فرهنگستان هنر و فرهنگستان زبان و ادب فارسی بود.

اکبر عالمی تجربه‌ی بازیگری را نیز با فیلم بابا نان داد (سال ۱۳۵۱) در کارنامه دارد. وی همچنین مدتی ریاست لابراتوار وزارت فرهنگ و آموزش عالی و مسئولیت لابراتوارهای سازمان صدا و سیما را نیز عهده‌دار بوده است. در دهه ۱۳۶۰ (خورشیدی) عالمی شب‌های پنجشنبه برنامه‌ی آن روی سکه را در شبکه‌ی یک تهیه و اجرا می‌نمود که در زمان خود برنامه بسیار جالبی در موضوع سینما بود. عالمی در دهه‌ی ۱۳۷۰ خورشیدی مجری و کارشناس برنامه‌ی هنر هفتم بود که به عقیده‌ی بسیاری، اثرگذارترین برنامه‌ی تلویزیون در رابطه با سینما بوده است. وی به‌عنوان مجری کارشناس در برنامه‌ی سینما ماوراء نیز فعالیت داشته است. او همچنین عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسی و نیز از اعضای انجمن مدرسان سینما بود. از دیگر فعالیت‌های ماندگار وی گویندگی مجموعه‌ی پنج‌قسمتی جهان، آفریده‌ی هنر درباره‌ی تاریخ هنر و مستند چرا زیبایی مهم است؟ درباره‌ی فلسفه‌ی زیبایی در هنر (این مجموعه‌ها تاکنون منتشرنشده‌اند) و مجموعه‌ی پنج‌قسمتی نوابغ عکاسی درباره‌ی تاریخ عکاسی در شبکه مستند به تهیه‌کنندگی و مدیریت دوبلاژ بهزاد زهرایی را می‌توان نام برد.

ساخت نزدیک به ۳۰ فیلم مستند برای صنایع داروسازی، پتروشیمی، نساجی و چوب به زبان‌های انگلیسی، فرانسوی، اسپانیولی، آلمانی، ایتالیایی، عربی از دیگر کارهای او هستند.

او در دهم مهرماه ۱۳۹۹ براثر ابتلا به ویروس کوید ۱۹ درگذشت.

اصغر عبداللهی

اصغر عبداللهی متولد ۱۳۳۴

اصغر عبداللهی (متولد ۱۳۳۴، آبادان) نویسنده، فیلم‌نامه‌نویس و کارگردان باتجربه‌ی آثار تلویزیونی و سینمایی ایران است. اصغر عبداللهی در رشته‌ی نمایشنامه‌نویسی تحصیل کرد و فعالیت حرفه‌ای خود در سینما را از اواسط دهه‌ی شصت آغاز کرد. او که یکی از پرکارترین سینماگران پس از انقلاب است، در طی این سال‌ها با دستیار کارگردانی آثاری چون حریم مهرورزی (۱۳۶۵)، پول خارجی (۱۳۶۸) و فیلم‌نامه‌نویسی آثاری چون مرسدس (۱۳۷۶) و آشپزباشی (۱۳۸۹) و کارگردانیِ فیلم یک قناری، یک کلاغ (۱۳۹۵) تجربیات باارزشی در حوزه‌ی سینما، تلویزیون و تئاتر اندوخت. وی تاکنون یک‌بار برنده‌ی سیمرغ بلورین جشنواره‌ی فیلم فجر (برای نوشتن فیلم‌نامه‌ی فیلم خانه‌ی خلوت) و دو بار نامزد دریافت آن شده است.
اصغر عبداللهی سابقه‌ی تدریس در دانشگاه، نوشتن تله‌فیلم و نمایشنامه‌های متعددی را نیز در کارنامه‌ی خود دارد و مقالاتی تحقیقی نیز نوشته است؛ ازجمله روایتگری قصه در «افرا» (۱۳۸۶)، چگونه چه فیلم‌نامه‌ای بنویسیم آقای سید فیلد؟ (۱۳۸۱)، بررسی تطبیقی رمان و فیلم شازده احتجاب نوشته هوشنگ گلشیری/ بهمن فرمان آرا (۱۳۸۱) و… اصغر عبداللهی تاکنون بالغ‌بر چهل اثر سینمایی تلویزیونی خلق کرده و جدا از آن داستان‌هایی نیز نوشته است؛ ازجمله آفتاب در سیاهی جنگ گم می‌شود (۱۳۶۰)، در پشت آن مه (۱۳۶۴)، آبی‌های غمناک بارُن (۱۳۸۵) و…

او هفتم دی‌ماه ۱۳۹۹ دار فانی را وداع گفت.

دکتر جهانگیر کازرونی

دکتر جهانگیر کازرونی متولد ۱۳۱۵

دکتر جهانگیر کازرونی، گالری‌دار و مجموعه‌دار، روز ۱۳ مرداد درگذشت. او متولد سال ۱۳۱۵ و استاد بازنشسته دانشگاه تهران بود. علاقه او به فرهنگ و هنر باعث شد به همراه همسرش فریال سلحشور به گردآوری آثار هنری بپردازد و در دهه هشتاد گالری دی را تأسیس کنند.

دکتر کازرونی در کنار فعالیت‌های علمی خود یک منتقد و کارشناس هنری بود و مقالاتی از او در مجلات تندیس، فرهنگ مردم، گلستانه و… منتشر شده بود.

او علاوه بر آثار هنرمندان معاصر، مجموعه‌ای غنی از هنر کهن را در اختیار داشت که بارها اقدام به نمایش و ارائه آن‌ها به مخاطبان هنر کرد. در کتاب “نقاشی پشت شیشه” مجموعه‌ای از آثار این هنر فراموش‌شده را به چاپ رساند و در کتاب “اوکی یوئه” نقاشی‌های چاپ چوبی ژاپنی را در معرض دید علاقه‌مندان قرارداد.

سال ۸۹ در همایش و نمایشگاه شاهنامه‌نگاری که در فرهنگستان هنر برگزار شد ۸۰ اثر از نقاشی‌های چاپ سنگی به نمایش درآمد که همه از نسخه‌های اصلی و منحصربه‌فرد بوده و طی چندین دهه توسط جهانگیر کازرونی و فریال سلحشور جمع‌آوری‌شده است.دکتر جهانگیر کازرونی

آخرین نمایش از آثار مجموعه ارزشمند جهانگیر کازرونی زمستان ۹۸ در نمایشگاهی با عنوان “نگاهی به هنر شرق آسیا” در موزه امام علی (ع) برگزار شد و پس‌ازآن به‌صورت مجازی ادامه یافت.

کریستو

کریستو، هنرمند، متولد ۱۹۳۵

کریستو هنرمند مفهومی متولد بلغارستان که در اواخر دهه‌ی ۱۹۶۰ به خلق آثار زیست‌محیطی بسیار بزرگ روی آورد، روز یکشنبه در ۸۴  سالگی در خانه‌ی خود در نیویورک درگذشت. از نمونه‌ آثار وی می‌توان به آویختن پرده‌ای عظیم در گذرگاهی کوهستانی در کلرادو، پوشاندن پون نوف در پاریس و رایشستاگ در برلین و زیگزاگ رفتن لابه‌لای هزاران دروازه در سنترال پارک اشاره کرد.

مرگ وی در صفحه‌ی رسمی فیسبوک‌اش اعلام شد اما به علت آن اشاره‌ای نشد.

کریستو – که تنها از نام کوچک خود استفاده می‌کرد – نی‌نواز رنگارنگ هنرمندی بود. پروژه‌های عظیم او که اغلب دهه‌ها برای انجامشان زمان می‌گذشت و همه‌ی آن‌ها موقت بودند، به همکاری ده‌ها و بعضاً صدها نفر ازجمله صاحبان زمین‌‌ها، مقامات دولتی، قضات، گروه‌های زیست‌محیطی، اهالی محلی، مهندسان و کارگران نیاز داشت که بسیاری از آن‌ها کوچک‌ترین علاقه‌ای به هنر نداشتند و در برابر هنرمندی آرمان‌گرا و عجیب که انگلیسی‌اش کاملاً قابل‌فهم نبود وزندگی و محیط اطرافشان را به هم می‌ریخت، به‌شدت مقاومت می‌کردند.

کریستو بارها و بارها با پافشاری، جذابیت و باوری کودکانه بر اینکه سرانجام همه به نظر او خواهند رسید، به موفقیت رسیده بود.

همسرش ژان‌کلود که مانند کریستو تنها از نام کوچکش استفاده می‌کرد، همواره در کنار وی بود. در اواسط دهه‌ی ۱۹۹۰ ژان‌کلود به‌اندازه‌ی کریستو موردتوجه قرار گرفت و به‌طور رسمی نشان داد که در تمام این سال‌ها فعالیت‌هایشان مشترک بوده است. ژان‌کلود در ۲۰۰۹ درگذشت.

کیم کی‌دوک

کیم کی‌دوک، فیلم‌ساز، متولد ۱۹۶۰

کیم کی‌دوک کارگردان اهل کره‌ی جنوبی که شهرت جهانی داشت و فیلم‌هایش درباره‌ی مردمانی بود که در حاشیه‌ی اجتماع زندگی می‌کردند و معمولاً شامل صحنه‌هایی شوکه کننده از خشونت علیه زنان بود و زندگی‌ حرفه‌ای‌اش تحت تأثیر ادعاهای سوء رفتار جنسی قرار گرفت، در ۱۱ دسامبر در  ۵۹ سالگی در لتونی درگذشت.

شرکت فیلم‌سازی وی، کیم کی‌دوک فیلم، علت مرگ وی را کووید ۱۹ و عارضه‌ی قلبی ناشی از آن اعلام کرد. به گفته‌ی شرکت او به مدت دو هفته در بیمارستانی در لتونی بستری و تحت درمان بود. اخیرا به لتونی نقل مکان کرده و گفته می‌شد در حال جستجوی محل فیلمبرداری فیلم بعدی‌اش بود.

کیم کی‌دوک متولد ۲۰ دسامبر ۱۹۶۰ در بانگوا، ایالت گیونگسانگ شمالی در کره‌ی جنوبی بود. از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳، در پاریس در رشته‌ی هنرهای زیبا تحصیل کرد. پس از بازگشت به کره‌ی جنوبی فعالیت خود را به عنوان فیلمنامه‌نویس آغاز کرد و در ۱۹۹۵ در یک مسابقه‌ی فیلم‌نامه‌نویسی توسط مجمع فیلم کره برنده‌ی جایزه‌ی رتبه‌ی اول شد. در سال بعد، اولین اثر خود را به عنوان کارگردان ساخت که فیلمی کم‌بودجه با عنوان کروکودیل بود. منتقدین در کرده‌ی جنوبی نقدهایی پرشور بر آن نوشتند.

کی‌دوک برای آثار سینمایی منحصربه‌فردش شناخته شده است. فیلم‌های وی در جشنواره‌ها افتخارآفرین شدند و او را به عنوان یکی از مهم‌ترین کارگردان‌های آسیایی معاصر به دنیا شناساندند.

محمد علی کشاورز

محمد علی کشاورز متولد ۱۳۰۹

محمدعلی کشاورز بازیگر باسابقه سینما، تئاتر و تلویزیون و یکی از پنج تن سینمای ایران نیز دیگر مسافر بهاری امسال بود. در سن ۹۰سالگی درگذشت.
این هنرمند که از اوایل خرداد ماه به دلیل عارضه کلیوی در بیمارستانی در تهران بستری شده بود، روز ۲۵ خرداد درگذشت.

او دارای نشان درجه یک فرهنگ و هنر بود که در حدود ۵۰ فیلم سینمایی، بیش از ۳۰ سریال تلویزیونی و چندین تئاتر و تله‌تئاتر ایفای نقش کرد.این هنرمند ایفاگر نقش‌های ماندگاری در تاریخ سینما بوده است که از جمله آنها فیلم‌های «خشت و آینه»، «آقای هالو»، «رگبار»، «صادق کرده»، «شطرنج باد»، «کمال‌الملک»، «مردی که موش شد»، «کفش‌های میرزا نوروز»، «مادر»، «پول خارجی»، «دلشدگان»، «روز واقعه»، «ناصرالدین شاه اکتورسینما»، «خسوف»، «زیردرختان زیتون»، «غزال» بوده است.تماشاگران تلویزیون هم بازی‌های به یادماندنی او را در مجموعه‌های تلویزیونی «دایی‌جان ناپلئون»، «آتش بدون دود»، «هزاردستان»، «سربداران»، «افسانه سلطان و شبان»، «پدرسالار» و «گرگ‌ها» به یاد دارند.

سیروس گرجستانی

سیروس گرجستانی متولد ۱۳۲۳

سیروس گرجستانی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون  روز ۱۲ تیر ماه بر اثر سکته قلبی در بیمارستان از دنیا رفت.

گرجستانی که از اواخر دهه ۴۰ فعالیت خود را در تئاتر آغاز کرده بود، در نمایش‌های مختلفی همچون «آنتیگون»، «دکتر کنوک» ، «معرکه در معرکه» و «عشق آباد» و «دندون طلا»، «زیر گذر لوطی صالح»، «استر»، «محراب»، «دارالحکومه» ، «بکت» به صحنه رفت.

فیلم سینمایی «ما همه با هم هستیم» آخرین حضور این بازیگر در سینما بود که سال ۹۷ به کارگردانی کمال تبریزی ساخته شد. «قانون مورفی»، «نهنگ عنبر ۲»، «شکار خاموش»، «طوفان شن»، «آدم برفی»، «آپارتمان شماره ۱۳»، «زرد قناری»، «ساحره»، «یکی بود یکی نبود»، «تنوره دیو»، «دوران سربی»، «مسافر ری» و «آدمک‌ها» تعدادی از حدود ۴۵ فیلمی است که گرجستانی در سینما بازی کرده بود.

او در سریال‌های تلویزیونی هم حضور پررنگی داشت «کلاه پهلوی»، ،‌ «همسران»، «کیف انگلیسی» و «هتل» بخشی دیگر از فعالیت‌های این بازیگر در تلویزیون است.

میلتون گلیزر،

میلتون گلیزر، طراح، متولد ۱۹۲۹

میلتون گلیزر، طراح گرافیکی که در دهه‌های ۱۹۶۰ و ۷۰ با طراحی پوسترها، مجله‌ها، طرح‌های روی جلد کتاب‌ها و کاور آلبوم‌های موسیقی با رنگ‌های روشن و زنده، به ویژه در پوستر آلبوم ۱۹۶۷ باب دیلان با موهای افشان و لوگوی «من نیویورک را دوست دارم»، واژگان فرهنگ بصری آمریکا را تغییر داد، روز جمعه در سالگرد ۹۱ سالگی‌اش در منهتن درگذشت.

شرلی گلیزر همسر و تنها بازمانده‌ی وی علت مرگ او را سکته‌ی مغزی و از کار افتادن کلیه‌ها اعلام کرد.

گلیزر خوش‌ذوقی، شیطنت، قصه‌گویی و طراحی‌های ماهرانه را به هنر تجاری وارد کرد در زمانی که تبلیغات از طرفی تحت سلطه‌ی سختگیری‌های مدرنیسم و از طرف دیگر تحت سلطه‌ی رئالیسم آسوده‌خیال مجله‌هایی مانند ستردی ایونینگ پست بود.میلتون گلیزر

در استودیوهای پوش پین که او و چند همکلاسی سابقش در کوپر یونیون در ۱۹۵۴ تشکیل داده بودند، طراحی را به طراحی را به روی تاثیرات و استایل‌های بی‌شمار گشود که به تدریج توجه مجله‌ها و آژانس‌های تبلیغاتی را جلب کرد بیشتر از طریق نشریه‌ی تبلیغاتی و تاثیرگذار استودیو با عنوان پوش پین آلماناک که بعدتر نام آن به ماهنامه‌ی گرافیکی پوش پین تغییر یافت.

هلن لافرانس

هلن لافرانس، هنرمند، متولد ۱۹۱۹

هلن لافرانس هنرمندی خود‌آموخته که نقاشی‌های خاطره‌انگیز زنده و صمیمانه‌اش از صحنه‌هایی از کودکی‌اش در مناطق روستایی کنتاکی در اواخر زندگی‌اش او را به شهرت رساند، در ۲۲ نوامبر در ۱۰۱ سالگی در خانه‌ی سالمندانی در میفیلد کنتاکی درگذشت.

مرگ او را دوست دیرینه‌اش واندا ویتمور استابل‌فیلد اعلام کرد.

لافرانس با رنگ‌هایی درخشان و قلم‌ تیز نقاشی‌هایی می‌کشید از پیک‌نیک‌های کلیسایی و غسل تعمید در رودخانه‌ها، انبارهای تنباکو، باغ‌های حیاط پشتی با غازها و بچه‌هایی که در میان آنها می‌دویدند، آشپزخانه‌هایی با بوشل‌هایی پر از سیب و شیشه‌های کمپوت که مانند پنجره‌هایی با شیشه‌های رنگی، می‌درخشیدند. صحنه‌های سرزنده‌ی وی از زندگی روستایی باعث مقایسه‌اش با آثار مادر بزرگ موسا (آنا ماری رابرتسون موزس) هوراس پیپین و نقاشان محلی دیگری که خاطرات خود را نقاشی می‌کردند تا داستان‌هایی درباره‌ی مکان و زمانی در حال از بین رفتن تعریف کنند، شد.هلن لافرانس

لافرانس در مصاحبه‌ای تلویزیونی در سال ۲۰۱۰ گفته بود: «این کار راهی برای دوباره زیستن آن خاطرات است.» یک سال بعد، در مصاحبه‌ای دیگر گفته بود: «اگر کاری را انجام دهم که یک نفر دوست داشته باشد، راضی‌ خواهم بود چون یک نفر کارم را دوست داشته است اما فکر نمی‌کنم اهمیتی داشته باشد.»

بهمن مفید

بهمن مفید متولد ۱۳۲۱

بهمن مفید بازیگر قدیمی تئاتر و سینما نیز یک روز بعد از تولد ۷۸ سالگی‌اش بر اثر سرطان درگذشت.
او که ۵ سالگی با نمایشهای پدرش غلامحسین خان مفید وارد عرصه تئاتر شد، در نمایش‌هایی از بهرام بیضایی و بیژن مفید و بسیاری هنرمندان شناخته شده تئاتر، روی صحنه رفت.  تماشاگران سینما نیز نقش آفرینی های او را در فیلم‌های «قیصر»، «طوقی»، «داش اکل» به یاد داشتند. او  پس از انقلاب نیز در فیلم سینمایی «سرودتولد» و مستند «قیصر،چهل سال بعد » مقابل دوربین قرار گرفت.

مفید در یک سال گذشته به دلیل  سرطان ریه تحت درمان بود و سرانجام روز ۲۶ مرداد ماه در سن ۷۸ سالگی در منزلش در تهران درگذشت و بعد از سال‌ها سکوت به آرامش رسید.

اِنیو موریکونه

اِنیو موریکونه، آهنگساز، متولد ۱۹۲۸

اینو موریکونه، آهنگساز ایتالیایی که موسیقی‌های متن خاطره‌انگیزش برای فیلم‌های وسترن ایتالیایی و حدود ۵۰۰ فیلم توسط کارگردان‌های بین‌المللی مشهور او را به یکی از موثرترین و همه‌فن‌حریف‌ترین آهنگسازهای سینمای مدرن تبدیل کرده بود روز دوشنبه در ۹۱ سالگی در رم درگذشت.

مرگ او در بیمارستان توسط وکیل وی جورجیو آسوما تایید شد. به گفته‌ی آسوما، موریکونه هفته‌ی گذشته به دلیل مو برداشتن استخوان ران در اثر زمین خوردن در بیمارستان بستری شده بود. آسوما همچنین بیانیه‌ای را به قلم موریکونه با عنوان «من، انیو موریکونه، مرده‌ام» منتشر کرد.

استاد موریکونه، برای بسیاری از سینماگران استعدادی خاص بود که برای فیلم‌های کمدی، ژانر وحشت و درام‌های تاریخی ساخته‌ی برناردو برتولوچی، پی‌یر پاسولینی، تیرنسه مالیک، رونالد جوفه، برایان دو پالما، بری لوینسون، مایک نیکلاس، جان کارپنتر، کوئنتین تارانتینو و فیلم‌سازهای دیگری موسیقی متن ساخته است.

لوچیتا هورتادو

لوچیتا هورتادو متولد ۱۹۲۰

لوچیتا هورتادو نقاش نود‌ونه‌ساله‌ی ونزوئلایی شاهدی بر این مدعا است که موفقیت در دنیای هنر نصیب کسانی خواهد شد که صبوری می‌کنند و سال ۲۰۱۹ سال موفقیت به‌تعویق‌افتاده‌ی او بود؛ با این‌که او دهه‌ها به‌طور جدی در حال تولید اثر هنری بود، پیش از کشف مجدد و دیرهنگام او در سال ۲۰۱۶، با نمایشی در گالری پارک ویو/پل سوتو، رزومه‌ی حرفه‌ای هورتادو تنها یک نمایشگاه انفرادی در سال ۱۹۷۴ در لس‌آنجلس را در خود دارد؛ از آن‌جا به بعد محدودیتی برای او وجود نداشت و مؤسسه‌ها و گالری‌های سطح بالا برای رسیدن به این هنرمند نودوچندساله هیاهوی بسیار به راه انداختند.

 گالری «هاوزر و ورث»که ارائه‌ای از این هنرمند را در اواخر ۲۰۱۸ اعلام کردند) نمایشگاهی فوق‌العاده در نیویورک با عنوان «سال‌های سیاه» بر­پا کردند و آثار اولیه‌ی آبستره و فیگوراتیو هورتادو را به نمایش گذاشتند؛ و گالری‌های سرپنتاین در لندن، اولین نمایش به‌تعویق‌افتاده‌ای در انگلستان از این هنرمند را برگزار کردند  و اولین نمایشگاه سازمان‌یافته‌‌‌ی مجموعه‌آثار این هنرمند محسوب می‌شود  با عنوان «زندگی می‌کنم، می‌میرم، دوباره متولد می‌شوم» که آثار قدیمی‌تر را با نقاشی‌هایی که هنرمند به‌تازگی به پایان رسانده، در کنار هم گذاشته است؛

ربکا لویین، هنربان سرپنتاین می‌گوید: «بعضی از قدرتمندترین آثار هورتادو تصویری از بدن انسان به‌عنوان بخشی از دنیا ارائه می‌دهد، نه جدا از طبیعت، در حالی که آثار دیگر بر روی زبانی تمرکز می‌کنند که برای پل‌زدن میان خودمان و دیگران به کار می‌گیریم».

او سرانجام در سیزدهم آگوست ۲۰۲۰ درگذشت.

پی‌نوشت:

[۱] CalArts

[۲]UCLA

[۳] UC San Diego