نقاشی انتزاعی در پرونده «اتاق آرامِ تاریخ هنر جهان»

نقاشی انتزاعی در پرونده «اتاق آرامِ تاریخ هنر جهان» |مقدمه
انواع هنر انتزاعی
مجله هنرهای تجسمی آوام: فران فریدونی
نقاشی انتزاعی محسن وزیری مقدم
محسن وزیری مقدم

نقاشی انتزاعی به‌عنوان یک سبک اصلی در جنبش هنر مدرن قابل تفحص است. خصوصیت بارز هنر انتزاعی دور شدن از واقعیت‌های دیدنی است. انرژی که از خود ساطع می‌کند، خلاقیت و آزادیِ جستجوی ذهن و عواطف را به‌گونه‌ای فراهم می‌کند که در سبک‌های سنتی هنر غیرممکن است. هنر انتزاعی محصولی از مدرنیته است، جایی که مرزها بین واقعیت و خیال کمرنگ می‌شوند. برخی از کارهای تا حدودی انتزاعی می‌توانند ما را در حوزه آگاهانه نگه‌دارند، اما انتزاع کامل هیچ ارتباطی بادانش و آگاهی‌های روزمره ما ندارد. انتزاع ریشه‌های خود را در «شهود» هنرمند و «آزادی»، برای هنرمند و همچنین برای بیننده پیدا می‌کند. ازنظر تاریخی، جنبش‌های هنر انتزاعی در قرن نوزدهم به‌عنوان واکنشی به نقاشی آکادمیک یا واقع‌گرایی ظاهر شد. در حقیقت، یک روش بسیار ساده برای درک جوهر هنر انتزاعی، فکر کردن در مورد آن به‌عنوان یک نقطه مقابل تصویر از هنر واقع‌گرایانه است.

نقاشی انتزاعی
Park Seo-Bo

درباره‌ی «انتزاع» در هنر

نقاشی انتزاعی
Park Seo-Bo

هنر انتزاعی یکی از خالص‌ترین اشکال بیان قلمداد می‌شود، زیرا به سازنده‌ی خود اجازه می‌دهد بدون محدودیت، تجربه بصری‌ای را خلق کند که آزاد و سبک‌بال شده از وزن موضوع‌‌‌ِ چیزهاست. از نگاهی دیگر، پیش‌فرض اساسی انتزاع، اتفاقاً یک مسئله اساسی زیبایی‌شناسی‌ نیز هست. این‌که ویژگی‌های بنیادین و رسمی یک نقاشی یا مجسمه، به همان اندازه مهم است – اگرنه بیشتر- که ویژگی‌های نمایشی آن. هنر انتزاعی در برابر روایت مقاومت می‌کند و یک‌باره خودش را نشان می‌دهد، به‌عنوان یک کل که نمی‌تواند روایتی را تعریف کند و هرگز نخواهد کرد. اتاق آرامی‌ است در تاریخ هنر جهان که انتهایی در خود نخواهد داشت؛ زیرا که مبتنی بر نظمی اساسی و پنهان است که گذرا بودن امور زندگی نمی‌تواند بر آن تأثیر بگذارد.

نقاشی انتزاعی محسن وزیری مقدم
محسن وزیری مقدم

به جریان افتادن هنر انتزاعی در اوایل قرن بیستم، انقلابی در دنیای هنر ایجاد کرد. بسیاری از هنرمندان پیشرو آن زمان این شیوه را به‌عنوان عزیمتی عصیانگرانه از هنر فیگوراتیو، به کاوش در کیفیاتِ فرمال در نقاشی انتخاب کردند. آن‌ها از زبان بصریِ شکل، فرم، رنگ، خط و بافتِ اشیا برای ایجاد ترکیباتی با ارجاعات کم، یا بدون اشاره به جهان طبیعی استفاده کردند. هنرمندان انتزاعی با رد محدودیت‌های رئالیسم، سعی در کشف دنیای تخیل و آزادی بیان در عناصر بصری را داشتند؛ و تمایل خود به خودانگیختگی را در این رسانه دنبال کردند و تاریخ هنر انتزاعی را رقم زدند.

هنر انتزاعی
واسیلی کاندینسکی

در خلال دهه‌های سوم تا پنجم قرن بیستم اصطلاح «انتزاعی» را بر کمابیش هر اثر دشوارفهمی اطلاق می‌کردند. مانعی که معمولاً بر سر راه درک هنر انتزاعی وجود داشت این بود که هنر انتزاعی از ارائه تصویری بلافاصله بازشناختی از اشیای موجود در جهان، یعنی کارکردی که تا پیش از آن در زمره‌ی ویژگی‌های جدایی‌ناپذیر نقاشی و مجسمه به‌ شمار می‌رفت، پرهیز می‌کرد. بی‌تردید، اینکه بتوان چیزی را نقاشی دانست بی‌آنکه لزوماً تصویر چیزی باشد ایده‌ای بود که برای پیشگامان هنر انتزاعی جذابیت فرا‌وانی داشت. پدیده‌ی متعاقب این دوره، یعنی شیوع اطلاق لفظ «انتزاعی» بر هر اثر بدیعی که سبکی ناآشنا داشت گویای پیامد‌های گسترده‌ی روند تفکیک نقاشی از تصویرگری بود؛ اما رواج هرچه بیشتر این اصطلاح، ناگزیر معنا و اطلاق آن‌ها از تصور غریب و تصویر ناپذیر بودن که در ابتدا به ذهن واسیلی کاندینسکی، کازمیرمالِویچ و پیت موندریان خطور کرده بود دورتر و گسترده‌تر کرد.

«انواع هنر انتزاعی»

 برای ساده‌‌تر کردن پیچیدگی‌هایی که در طول قرن بیستم برای هنر انتزاعی یا آبستره اتفاق افتاد، می‌توانیم آن را به شش نوع اساسی تقسیم کنیم:

  • منحنی
  • رنگ و نور
  • هندسه
  • احساس یا شهود
  • ژستورال[۱]

در ادامه این پرونده انواع نقاشی انتزاعی را بررسی خواهیم کرد…

پی‌نوشت:

[۱] – ژستوری یک ژست نقاشی انتزاعی است. در این حرکت هنری موضوع این نیست که چه چیزی نقاشی می‌شود. نکته این است که چگونه نقاشی می‌شود. استفاده از رنگ به روشی کنترل‌شده و از پیش برنامه‌ریزی‌شده است. نقاشانِ ژست، رنگ را به‌صورت شهودی و فیزیکی، با چکاندن، ریختن، پاشیدن، پاک کردن یا هرچیز دیگری اعمال می‌کنند. آنچه در این روند مهم است، جسمانیت، صداقت، شهود و بیان شخصی عمیق است. نقاشان انتزاعی ژست، عمیق‌ترین احساسات و واقعیت‌های اولیه خود را کشف می‌کنند و در هنگام عمل فیزیکی نقاشی بیان می‌کنند.

به همین قلم اینجا بیشتر بخوانید:

پرونده هنرمندان درحال طلوع