گفتوگو با شیرین اتحادیه، هنرمند نقاش
هنرمند باید با وجود و سرشت خودش صادق باشد
مجله هنرهای تجسمی آوام: مرضیه حیدرپور
بیشتر از چهاردهه است که شیرین اتحادیه حضوری مؤثر و مستمر در وادی هنر نقاشی دارد. اتحادیه در آثارش همواره بر عواطف و صراحت در بیانش تأکید داشتهاست و کارهایش در عین مدرن بودن، با ریشههای فرهنگ و سنت کشورش پیوند دارند. او سعی میکند بهمثابه انسان امروزی برخورد کند. تمام دنیا را رنگی میبیند و از اوج سادگی به پیچیدهترین مسائل ذهنی هنرمند معاصر میرسد و میگوید: «هنرمند در هر زمینهای، باید با وجود و سرشت خودش صادق باشد تا بتواند پیش برود. این پیشرفت با جاروجنجال بهدست نمیآید، تجربهای کاملاً درونی است».
نقاشیهای شیرین اتحادیه، در هر شیوهای که عرضه شده، از شهامت نقاش و اجرا گواهی میدهد. این درک و شناخت به او این امکان را دادهاست که بتواند در عین گستردگی آثارش، متفاوت باشد.
شیرین اتحادیه متولد ۱۳۲۵، فارغالتحصیل اجتماع هنرمندان و طراحان صنعتی لندن، تاریخ طراحی و هنر مدرسه لوور و مؤسس کتاب آزاد و گالری آزاد است. آثار او در بیش از ۴۹ نمایشگاه گروهی و انفرادی، در داخل و خارج از کشور، طی بیش از چهل سال، به بار نشستهاست.
بهنام کامرانی، هنرمند و مدرس هنر در قسمتی از استیتمنت نمایشگاه شیرین اتحادیه در گالری ویستا آوردهاست: «شیرین اتحادیه در دورههای مختلف نقاشیهایش، از موضوع گیاه و گلها استفاده کردهاست. او همانقدر که نقاش غریزی و پرشوری است، به همان اندازه نیز از مهارتهایش در مهار ترکیببندیهای تازه و دانش رنگی بهره میبرد».
به بهانه نمایشگاه اخیر شیرین اتحادیه در گالری ویستا با وی به گفتوگو نشستیم.
چطور شد که به دنیای هنر وارد شدید؟
قبل از انقلاب، در لندن معماری خواندم. بعدازاینکه به ایران برگشتم، با فرهنگسرای نیاوران همکاری داشتم. وقتیکه انقلاب شد، همۀ کارهای بنا و معماری و ساختوساز متوقف شد. بعد فکر کردم که یک کتابفروشی درست کنم؛ چون دورۀ دبیرستان ریاضی خوانده بودم و بعدش هم که معماری، و از ادبیات ایران سررشتهای نداشتم. به فکر یک کتابفروشی افتادم، که برای خودم هم یک دانشگاه باشد. از اول انقلاب اینجا را تأسیس کردم، همچنان ادامه پیدا کرد و در فرصتهای مناسبی که در کتابفروشی کاری نداشتم، در حیاطی که پشت کتابفروشی است، شروع به طراحی از گلها و گیاهان کردم. طراحیهایی که در این نمایشگاه میبینید، از همین گلها و گیاهان توی حیاط هستند. برای طراحی فیگور به بچههای مدرسۀ مجاور یکی دو تومان میدادم، مینشستند و مدل میشدند. کتابی که از بچهها طراحی کردم را هم منتشر کردم. این طراحیهای من سالها طول کشید و در گالری آزاد، که در کنار کتابفروشی است، به نمایش گذاشتمشان. بعد نقاشی را شروع کردم. متریالهای مختلف را تجربه کردم و باز یکسری کارهای دیگر اجرا کردم و رسیدم به منظرۀ انتزاعی بزرگ. بهمرور هم، سایز کارهایم بزرگ میشد. در مورد پرترهها، برحسب اتفاق، یک سیدی از خوانندهای پرتغالی به دستم رسید، از صدایش خوشم آمد و شروع کردم در یک تابلوی بزرگ کار کردن؛ که نتیجهاش یکسری پرتره از زنان سیاهپوست شد. دوباره به انتزاع روی آوردم و این رفتوآمد از فیگوراتیو به انتزاعی و بالعکس، در کار من بود؛ چون در کارهای انتزاعی گاهی هنرمند گم میشود، من برمیگشتم و هردفعه به یکسری فیگوراتیو توجه میکردم و در سایزهای بزرگ کار میکردم. این رفتوآمد همچنان در کارهایم وجود دارد.
شما تحت تأثیر کدام هنرمند و یا جریان و سبک هنری بودهاید؟
من تحت تأثیر طبیعت بودهام. هرگز تحت تأثیر هیچ تکنیکی قرار نگرفتهام، تکنیک تحت تأثیر روح و روان و جوهرۀ من است. تکنیک را هم درواقع خودم اختراع کردم. جنس کار را خودم اختراع کردم، باز هم تحت تأثیرش قرار نگرفتم و بعد، از آن رد شدم؛ یعنی مسیر من اینطور بودهاست و شجاعت حذر کردن را دارم.
دربارۀ معنا و دغدغهای که در این چند دهه سعی داشتهاید در آثارتان نشان دهید، برایمان بگویید.
با چیزی که پیش میآید ارتباطی برقرار میکنم، آن را دنبال کرده و در رابطه با همان پیشآمد کار میکنم؛ هیچ نقشهای از قبل ندارم.
سفرتان به انگلستان و فرانسه و تحصیل در آنجا چه تغییری در شما ایجاد کرد؟
در ابتدا به انگلستان رفتم و معماری داخلی خواندم. در سال ۱۳۶۰، به مدت دو سال در فرانسه درس خواندم و تاریخ طراحی هنر را مطالعه میکردم. در مدرسۀ لوور واقع در موزۀ لوور، طراحی استادان و تکنیکهایشان را تجزیهوتحلیل میکردند و تاریخ هنر را هم فرامیگرفتیم، که باعث شناخت بیشتر شد و اینکه خودمان تجربه کنیم و دیدگاهمان را پیدا کنیم.
نظرتان راجع به فضای هنر ایران چیست؟
هنر در ایران خیلی وسیع شدهاست. گالریها در تهران زیاد شده، که امیدوارم از آنها اتفاقی مثبت، واقعی و خالص دربیاید و فقط ادا و ژست و دورهم جمعشدنی نباشد.
چطور شد که تصمیم گرفتید این نمایشگاه را برگزار کنید؟
سال گذشته که به دلیل شیوع کرونا مدتی کتابفروشی را تعطیل کرده بودم. فرصتی پیش آمد تا کارهای گذشتهام را مرور کنم. تصمیم گرفتم که نمایشگاهی از این آثار برگزار کنم. در این نمایشگاه، حدود ۵۰ عدد از طراحیها ؛ که منتخبی است از ۳۰ سال طراحیهای من، از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۹۹ ، در گالری ویستا به نمایش درآمدند. من طراحیها را با مداد رنگی و پاستل روی کاغذ اجرا کرده بودم. همانطور که قبلاً هم گفتم موضوع این طراحیها گلها و گیاهانی هستند که در حیاط کتابفروشی و در خانه قرار داشتند که در این آثار نگاه من به بیرون بود، یعنی طبیعت بیجانی را که بیرون از من قرار داشت نگاه کردم و آن را کشیدم و مبتنی بر آن چیزی بود که در واقعیت میدیدم. و کلاژ هم نوعی رفتوبرگشت است که همواره در کارهایم بودهاست. در سال ۹۹ تعدادی از طراحیها که با مداد رنگی و پاستل اجرا شدهبودند را بریدم و کلاژهایی به وجود آوردم و از ترکیب آنها کارهای جدیدی را اجرا کردم. ولی در نقاشی کاملاً درونی و ذهنی است و حتی منظرههایی که نقاشی میکنم برآمده از ذهنم هستند که نتیجه آن تابلوهای انتزاعی منظره بود.
برنامهای برای آینده هنریتان دارید؟
بله، تعداد زیادی طراحی دارم و قصد دارم که طراحیهایم را سروسامان بدهم و آنها را در کتابی گردآوری کنم که در رابطه با مجموعۀ طراحیهایم در۴۰ سال گذشته است که بهزودی در اختیار علاقهمندان به هنر قرار خواهد گرفت.
سخن آخر، چه پیشنهادی دارید به هنرمندان، برای پیشبرد کارهایشان و بهتر شدن آن؟
با هنر زندگی کردن خیلی سخت است، خیلی فداکاری میخواهد. دنبال شهرت نگردند و با دل خودشان آرامآرام جلو بروند، ببینند که کجا میبردشان و تحت تأثیر تکنیک نباشند.
گفتگوهای دیگر به همین قلم را اینجا بخوانید:
گفتوگو با هنرمندان سیستان و بلوچستان نمایشگاه بدون مرکز در گالری «اِو»
«ایراناهایر» مروری بر آثاری از هنرمندان تأثیرگذار ایرانی ارمنی
فیروزه اخلاقی | هویت خویش را در اسطورهها جستجو میکنم
از تصادف پشت فوارهها تا پلکان اودسا | گفتگو با محمد پیریایی