گزارش نمایشگاه انفرادی نقاشی شبنم لطف الهی
با عنوان «آواز سکوت» گالری واو تبریز
مجله هنرهای تجسمی آوام: نویسنده مخاطب فرحناز پوراشرف
نمایش«آواز سکوت» شبنم لطف الهی شامل ۲۹ اثر میباشد، برخی روی بوم و تعدادی از آثار روی مقوا که با تکنیک اکرلیک، آبمرکب و پیگمنت که در فضای گالری واو به نمایش درآمدهاست.
وارد فضای نمایش که میشوی، عنصر رنگ (رنگ آبی اولترامارین) بیشتر از هر عنصر دیگری خودنمایی و یکهتازی میکند.
رنگ آبی در ابعاد گسترده، ژرف بودن مضمون نمایش را(آواز سکوت) تشدید میکند.
در میان آبیها درختان دیده میشوند. درختانی با فرمهای شخصی خود هنرمند. حضور درخت و رنگ آبی یکپارچه، کارها را به آثاری نمادین تبدیل کردهاست. در تمامی آثارش درخت دیده میشود.(چه آثار قبلی چه آثار جدید هنرمند)
بدون حضور و ردپای انسان و هیچ موجود دیگری محدود بودن موضوع و خلوص رنگی، فضای خاص و خلوتی به آثار بخشیدهاست.
شبنم لطف الهی دلیل استفاده از درخت در آثارش را اینگونه بیان میکند: «درخت به عنوان نماد زندگی، سکون و سکوت و در عین حال رشد و بالندگی، ریشهدار بودن، ایستایی و استقامت برای من همیشه در زندگیام مهم بوده و در آثارم همیشه از فرم درخت استفاده کردهام.»
شوریدگی در فرم درختان گویی در میان حجم وسیعی از سکوت که به وسیله رنگ آبی ایجاد شده، آواز سرداده باشد.
از آنجا که هنرمند در زمینهی آواز سالها است فعالیت دارد، نوعی نگاه موسیقیایی به نقاشی دارد، گویی آواز در آثارش این چنین نمود بیرونی پیدا کردهاست.
غیر از موسیقی و آواز، اشعار حافظ و مولانا همواره در زندگی شخصی و هنری او تاثیرگذار بودهاست.
در این میان خطوط سیّال و منحنی از لابهلای درختان رقص کنان به اطراف تابلوها کشیده شدهاند که نگاه مخاطب را به بیرون از تابلوها سوق میدهد، گویا اتفاق دیگری بیرون از آن چهارچوب در انتظار مخاطب باشد. که از نظر بصری این ویژگی نوعی کمپوزیسیون بیرونی به آثار بخشیدهاست. او هیچ پیشطرحی برای آثارش ندارد، اتفاقات در لحظه رخ میدهند، مانند بداهه نوازی.
تعدادی از آثار با پیگمنت کارشدهاست و ثبات ندارند و میتوانند به یکباره فرو ریزند. این ویژگی کارها از احساسات آنی هنرمند نشأت گرفتهاست. پس مخاطب نمیتواند آنها را خریداری کرده و با خود ببرد. نگاه و تفکر نقاش به این قضیه از ناخودآگاه ضمیرش تراوش کردهاست. از اینرو نگاهی شاعرانه به نقاشی دارد.
آواز، اشعار حافظ و مولانا، فیزیک خمیرمایه آثاریست که به نمایش درآمدهاست.
بیانیه هنرمند:
«عقل،اندیشه،مصلحت، منفعت،دنیای برون،ماده و…
انسان را از اصل خویش دور میکند که مرکز سکون است و شعفی ست وصف ناپذیر در این سکوتِ سکون و ادراک آن،که میشود میناب، میتواند جان را صافی دهد.
هرچه خالصتر، مشتاقتر عاشقتر.
این نمایشگاه محصول جست و گذاری درونیست دنیایی که فراتر از ذهن را تجربه میکند در لحظهای که هیچ اندیشه زائدی نیست حتی طرح و نقشهای برای آنچه قرار است کشیده شود. در آن لحظه به خصوص اینکه قرار است درختی باشد یا ابری یا انبوه درختان تصمیم من نیست گویی جریانی لطیف در حال شکل گرفتن است و من اولین مخاطب آثارم میشوم. طرحی که نه میدانستم چه میخواهد بشود نه میخواستهام که مسیری برای خلق آن معین شود دنیای شهودی آثار شبیه بداهه نوازی که حال درون آن را در آن دم مینوازد.
مدتها آواز خواندن برایم ممکن نبود سکوتی را مجبور به رعایت بودم آرام آرام این سکوت تبدیل به تجربهای درونی شد. دنیای بیکران سکون.
این سکوت مرا از آنچههای زائد درونی زدود از هرچه آیینه جان را بی سو میکرد. و در این نقطه بی هیچی، آواز آغاز شد. تولدی دیگر. تجربهای که در آن آوازها از اعماق درون بر سکوتی ژرف میغلتیدند و با سالها عاشقی مولانا و حافظ، اشعار در این سکوت بیشتر از پیش به جست و گذار در درون میپرداختند.
در این دنیای بیکران آوازها از جان جاری میشدند از جایی دست نیافتنی از اعماق سکوت، جایی که نوایی نبود. سکوت آواز میخواند و آواز سکوت.
سکوت مرا به سوی یار همیشگیام درخت سوق داد از درخت بسیار آموختهام از همان سالی که فهمیدم جان آدمی حال خاصی ادراک میکند به خلوتی ناب میبردمش وقتی بر دل درخت خانه میکند.
از پیشتر امروز و از آنچههایی که امروز نیامدهاست به زلالی سوق داد. با این سکوت و آواهایش و معناها و حکمت اشعار اکنون رادریافتم و شعف بودن را.
تجربه اکنون و حال شگفت انگیز، جان مایه زیستن در بی خویشی و سکوت تجربه است.
متریال استفاده شده و ناپایداری آثار از این روست که تنها مخاطب حسی را از این مجموعه در آن حال و اکنون خودش حس کرده و تنها حس آثار را با خود از مکان نمایش آثار همراه ببرد. ما لحظه اکنون و حس بودن را تنها میتوانیم حس کرده و تجربه کنیم این شبیه معجزه است که امکان بودن حس کردن این ادراک را نه میشود ثبت کرد و نه میشود محافظت کرد. وقتی به سمت پیگمنت میرفتم و شروع به کار اتفاق میافتاد هیچ موضوعی برایم مهم نبود اینکه بتواند روزی نمایشگاهی بشود برایم مهم نبود مهم در آن لحظه تجربه سکوت و آوازش با رنگ آبی بود. که شهود آن لحظه، بی هیچ دخالتی از سوی ذهن، آزادانه حسی را ثبت کند. تا دریافت خودم از تجربه بصری آنچه در درون در حال رخ دادن است قابل دیدن و لمس شود. تصویری از درون که سکوت را تجربه میکند.
من به آن میگویم مستقیم از جان مایه گرفتن.
معجزه بودن و عشق را ادراک میکند.»
شبنم لطف اللهی متولد ۱۳۵۸ در تبریز است. آغاز فعالیت هنری با شروع دوره آکادمیک رشته نقاشی در هنرستان هنرهای زیبای میرک در سال ۱۳۷۴ اتفاق افتاد و تحصیل کرده رشته نقاشی در دانشکده الزهرا میباشد.
در سال ۱۳۷۶ اثر او زمانی که هنرجوی هنرستان بود به نمایشگاه بین المللی دوسالانه موزه هنرهای معاصر تهران راه یافت.
۱۳۷۸ در یازدهمین جشنواره هنرهای تجسمی شیراز حضور داشته و همچنین درنمایشگاه های متعدد گروهی و انفرادی شرکت نموده و نیز برای چندین سال مدرس رشته نقاشی و مجسمه سازی در هنرستان بودهاست.
در سال ۱۳۸۴ آواز کلاسیک را شروع و با ارکستر فلارمونیک تبریز همکاری نمود و در اجراهای کرال از جمله رکوئیم حضور داشته که از سال ۱۳۹۶ موسیقی را در رشته آواز اصیل ایرانی ادامه میدهد.
در سال ۱۳۸۹ مجتمع هنری و معماری فیروزه تبریز را تاسیس کرد. سپس با تاسیس اموزشگاه هنری افرند و نگارخانه واو به فعالیت خود ادامه میدهد .دو نمایشگاه اخیر او سماع سروستان و آواز سکوت است و شرکت در اکسپوی هنری تبریز ۳ سال به طور متوالی را در کارنامه هنری خود دارد. فیزیک، شعر،ادبیات ،یوگا، موسیقی در زندگی و آثار او تاثیر بسزایی داشتهاند.
گزارش نمایشگاههای دیگر را اینجا بخوانید.