جنبش فوتوریسم و کانتراکتیویسم
سالهای آغازین قرن بیستم تحولات گستردهای در جهان غرب اتفاق افتاد. پیشروی سریع در صنعت باعث شده بود که اکثریت مردم در رفاه زندگی کنند. با ابداع ماشین و همچنین گسترش الکتریسیته، سرعت و قدرت قابلتوجهی به زندگی روزمره وارد شده بود.در فوریه ۱۹۰۹ بیانیهای بهقلم مارینتی، شاعر و نمایشنامهنویس ایتالیایی در روزنامه لوفیگارو منتشر شد. او در این بیانیه، فرارسیدن نیروهای ماشینی دنیای نو را خوشآمد گفت و هرگونه وابستگی به گذشته را باطل اعلام کرد. مارینتی سرعت، خشونت، وطنپرستی و جنگ را ستایش کرد و تخریب موزهها و کتابخانهها را به عنوان جایگاههای مقدسات باقیمانده از گذشته وعده داد. این نقطه آغاز جنبش فوتوریسم بود.
با برپایی نمایشگاههای متعدد و قرائت بیانیهها، فوتوریسم به سرعت در سراسر جهان غرب و درحیطههای مختلفی از جمله ادبیات، هنرهای تجسمی، موسیقی، سینما و معماری گسترش یافت. جنبشی اجتماعی و به شدت سیاسی بود که درآن، تکاپوی اجتماعی هنرمند بیشتر از کار آتلیهاش اهمیت داشت. هنرمندان در تلاش برای عملی کردن توصیههای بیانیهها، با درنظرگرفتن آرمان نوین سرعت، به جستجوی مضمون کارهایشان در محیط شهری و صنعتی پرداختند.
آثاری که تحتعنوان فوتوریسم ارائه میشد، متاثر از سبک کوبیسم و نئوامپرسیونیسم خلق میشدند. تقسیم و چندپارهکردن فرم برای نشاندادن سرعت و حرکت دنیای مدرن، از ویژگیهای اساسی این آثار بود.
اومبرتو بوتچونی، بیشک در خطمقدم هنرمندان این سبک بهشمار میرود. کارلو کارا وجاکومو بالا از دیگر نقاشان فوتوریست هستند.
با شروع جنگجهانیاول تولید آثار هنری در جهان غرب کاهش چشمگیری یافت. در فضای نابسامان جنگ و بحران اقتصادی بعدازآن، وظیفه هنرمند بود تا امیدوارانه، پیشرفت مادی و اجتماعی را تصویر کند. در روسیه نیز درگیریهای داخلی و خارجی در زمان جنگ و هرجومرج های ناشی از انقلاب سال ۱۹۱۷ ، توجه به مسائل عینی را ضروری کرده بود.
ولادیمیر تاتلین، نقاش روسی بود که در سال ۱۹۱۳ در پاریس با پیکاسو ملاقات کرد. پیکاسو در اینزمان مشغول ساختن مجسمههای جفتوجورکاری خود بود. آنچه توجه تاتلین را بهخود جلب کرد واقعیت مربوط به مواد و مصالح و همینطور مسائل عملی و اجرایی این مجسمهها بود. پسازآن ملاقات بود که تاتلین شروع به تولید مجسمههایی با فرمهای کوبیسمترکیبی کرد که عموما حالت تعلیق در فضا را منعکس میکردند.
تا اوایل دهه ۱۹۲۰ هنرمندان روسی که پیرو ایدههای تاتلین بودند، خود را کانتراکتیویست مینامیدند. آنها برای پاسخگویی به نیازهای زمان، رهیافت استعاری را کنار گذاشتند و به اشاره مستقیم به واقعیات رویآوردند.
ساختگری یا کانتراکتیویسم، جنبشی بود که توسط تاتلین و الکساندر رودچنکو در روسیه ابداع شد و توسط نائوم گابو و برادرش آنتوان پوسنر، در غرب شناخته شد. تاتلین بهعنوان برجستهترین چهره ساختگری روسی، به شخصیتی کلیدی در سازماندهی مجدد نهادهای هنری در دولت جدید شوروی تبدیل شدهبود.
اینجنبش بر فرمهای هندسی، مواد و مصالح صنعتی و تکنولوژی مبتنی بود. ساختگری بر پایه انتزاع کامل و واقعیت مواد شکلگرفت. هنرمندان، نمادگرایی و معانی والا در هنر را نفی کردند و به فعالیتهایی پرداختند که به صورت شفاف بر اهداف اجتماعی متمرکز بود.
برخیاز نقاشان به طراحیپوستر، کارهایتبلیغاتی، طراحیصحنهتئاتر و فعالیتهایی از ایندست روی آوردند. در حیطه نویسندگی، داستانهای خیالی جای خود را به گزارشهای مطبوعاتی داد. فیلمسازان دست از ساخت فیلمهای داستانی برداشتند و به مستندسازی رویآوردند. میِرهولد، دزیگا ورتوف، ال لیسیتسکی و لاسلو موهوی-نادی از جمله هنرمندان این جنبش هستند.
قسمت قبلی را اینجا دنبال کنید:
خلاصه کتاب هنر مدرن | قسمت اول
خلاصه کتاب هنر مدرن | قسمت دوم
خلاصه کتاب هنر مدرن | قسمت سوم