از روزگار رفته، حکایتی از زندگی حمید میناچی و روایتی از داستان پرفراز و نشیب و توأمان رنج و خنده و رندی و اقبال و سرد و گرم زندگی اوست. این کتاب تجربه زیسته یکی از پیشکسوتان صنعت برق ایران است که بسیار پرتوان و فعال برای توسعه این صنعت در ایران کوشید. خاطراتی از سفرها و تجربیاتی منحصربهفرد که در دوران کودکی تا تحصیلات در فرنگ و بازگشت به ایران و فعالیتهای حرفهای در راستای راهاندازی خط تولید کارخانههای حائز اهمیتی را شکل داده است. کتاب پیش رو در آذرماه ۱۴۰۲ از نشر آوام سرا به چاپ رسید.
حمید میناچی هدف از نقل خاطراتش را اینگونه بیان میکند: «در آستانه ۸۵ سالگی و پایان راه هدفی را دنبال میکنم که اگر در لابهلای صفحات آن درس و حکمتی نهفته باشد، به خواننده منتقل کنم، بلکه نسلهای جوان و خانوادههایشان را به اندکی تفکر اندیشمندانه رهنمون باشم و به جای سر به سنگ کوبیدن از ثمر عمر دیگران بهرهای برده باشند.»
آن وقتها که حمید در آستانۀ نوزدهسالگی بود، در قوموخویششان حتى کسى سوار طیاره هم نشده بود، چه رسد به اینکه به خارج از ایران رفته باشد. شاید او ازجمله نخستین کسانى از طبقۀ متوسط کاسب بازارى بود که توانست به خارج برود.
…همه چیز مثل خواب میگذشت. انگار یک داستان بود. فامیلها آمده بودند در فرودگاه براى بدرقه و سراغ حمید را میگرفتند. شهریورماهِ سالِ ۱۳۳۷ بود که در یک عصرِ تاریکِ خنک و مهآلود غمگین، ساعت شش عصر، حمید از طیاره پایین آمد و هواى لندن را نفس کشید.
چگونه کودکی که از کانون توجه و تعلیم و تربیت خانواده بینصیب میشود آسیب شدید میبیند و روح و روان او در دوران حساس پرورش دچار آسیب میگردد؛ و دیگر احساس بیمقداری در خانواده و جامعه که موجب خلافکاری بیانضباطی، ترک تحصیل، ماجراجویی و یاغیگری میگردد. خواستم بگویم چگونه درایت و دوراندیشی بزرگترها موجب دگرگونی و تغییر زندگی به سوی آینده میشود.
باید دانست که خصلتهای کودکان بالأخره از آموزههای کانون فکری ابتدایی آنها نشئت میگیرد و چراغ راه زندگی آتی میگردد. از آن جمله اعتمادبهنفس خودباوری هدفمندی زندگی در چهارچوب اخلاقیات و اصول است اما دردمندانه امروزه نسل جوان بدون ویژگیهای بالا فقط به دنبال رهایی است!!!
نکته دیگری که در زندگی من کماهمیت نبود این است که تشکیل کانون خانواده پایدار نه با سنن گذشته بلکه متعهد به عمل هر آنچه طرفین به آن متعهد میگردند ایجاد میشود. از طرفی حرفه و ترقی کردن در آن و منشأ فرصتها بودن اصل زندگی است. لیکن هرگز قدر و منزلت خود را نیز دستکم نگرفتن درس بزرگی است. باید دانست «شانهات را برای بالا رفتن دیگران» در اختیار گذاردن کار درستی نیست.
داستان روایت نیمه دهه بیست شمسی است. از زمانی که حمید دبستانی بود و همچنین مهاجرتش به انگلستان در دهه سی برای تحصیل در رشته برق و سپس بازگشتش به ایران و شروع فعالیت و کارنامه حرفهای پرثمر و تشکیل خانواده وزندگی بین دو انقلاب و ماجراهای کاری او پس از جنگ و روایتهای عجیب او در پس هر برهه از زندگیاش این کتاب را بسیار دلچسب و خواندی میکند.
و در پایان راه فقط خاطرات است که دوست جدانشدنی توست و آن آرامش خیال و وجدان است که میماند!
علاقهمندان به تهیه کتاب میتوانند از طریق ارسال پیغام به شماره ۰۹۱۰۲۱۸۷۵۵۹ و یا لینک زیر اقدام نمایند.