کتاب مدیریت و گالری داری به زودی از نشر آوام سرا
بازار هنر، باحال، فریبنده و غرق پول است.
نه! نه! دست نگه دارید!
بازار هنر دنیایی تندوتیز و خشن است پر از نقاشان و مجسمهسازانی که حاضرند در راه هنر بمیرند،
کسانی که اهمیتی به مال و ثروت نمیدهند و
شورمندانه به مقصود هنری خود پایبند میمانند.
این دو تصویر هر دو ریشههایی در افسانه و واقعیت دارد، اما همیشه همان تصویرِ فریبندهتر است که در صدر خبرها بهچشممیخورد. هرآنچه پیرامون نخبگان ردهبالای این بازار میچرخد بهغایت اغواکننده است. از پولهای میلیونی که جابهجا میشود تا ردههای خیرهکنندهای که در نبردهای حراجی بهدستمیآید یا نمایش ثروت و زیبایی در مهمانیهای افتتاحیه، همهوهمه اخباری است که به گوشمان میرسد.
امّا واقعیت امر همانقدر به این تصویر فریبا شبیه است که اتاق زیرشیروانی هنرمند به یک پنت هاوس مجلل. جهان هنر جهانی زمخت است با قواعدی رازآلود که هر تازهواردی از آن سردرنمیآورد و تنها اقلیّتی خوششانس در آن پول پارو میکنند. زندگی در بازار هنر یعنی دریدهشدنِ بیامان میان فرهنگ و سوداگری، و این وضعیت هیچکجا گویاتر از گالریها به تصویر کشیده نمیشود. آنها کلیددارانِ نهادیِ دروازۀ ورود به جهان هنر و تمامی تناقضهای آن هستند.
گالریها که با افتتاحیههای خود میزبان جمعیتی گزیده و فرهیختهاند، بخشی از یک گاهشمار اجتماعیِ خاص هستند. همچنین بخش مهمی از حیات فرهنگی شهراند. گالریها با کمک به پیشرفت هنرمندان جوان از آنان حمایت میکنند، نمایشگاههایی برای جذب مجموعهداران ترتیب میدهند و وقتی هنرمندان از دنیا میروند، این گالریها هستند که مجموعههای آنها را مدیریت میکنند. خلاصه گالریها حیاتیترین میانجیگران بازار هنر هستند.
با توجه به اهمیت گالریها، ازآنجاکه هنر و کسبوکار همچنان نسبت به انبازی با هم اکراه دارند و آخر سر هم حرف پول را باید پشتِ درِ اتاق پشتی زد، بهطرزعجیبی اطلاعاتمان از جریان اقتصادی گالریهای هنری کم است.
گالریدارها تا مدتها از اهمیت استفاده از روشهای مدیریت در کسبوکارشان غافل بودند. آنها با خوشخیالی خود را از آسیبهای پیشبینیشده در دیگر بازارها مصون میدیدند. دلّال هنری آلمانی Aenne Aebels چند دهه پیش، این ایدئولوژیهای تجاریِ بسبهخصوص را چنین خلاصهکردهاست: “نوعی هاله کسبوکار ما را دربرگرفته و شما با حرفزدن از این چرندیات تجاری دارید این هاله را نابود میکنید.”؛ باید گفت وضعیت همچنان تغییر زیادی نکرده.
بااینحال بهنظر میرسد، گالریها از نفس افتادهاند و واقعیتهای اقتصادی، گالریدارها را گوشۀ رینگ گیر انداخته. میزان کنارهگیریها در بازار هنر بسیار بالا است، آن هم نه فقط در میان کسبوکارهای کوچک. Margo Leavin، دلّال هنری لسآنجلسی، که پیشگام نمایش John Baldessari و William Leavitt است، اعلام کرد که بعد از چهلودو سال میخواهد تعطیل کند. گالری McKee نیویورک در آگوست ۲۰۱۵ بعد از چهلویک سال کرکره را پایینکشید. یا Andrea Rosen نیز در ۲۰۱۷ بعد از ۲۷ سال تعطیل کرد. Jérôme de Noirmont دلّال هنری پاریسی، که Jeff Koons، George Condo و Shirin Neshat نمایش میداد، گالریش در Avenue Matignon را بست. و با اعلام تعطیلی Martin Klosterfelde و Galerie Kamm، برلین در بهت فرو رفت.
خُب چرا گالریهای هنری به چنین وضع اسفباری افتادهاند؟ پاسخ ساده است؛ مدل کسبوکارشان (Business Model) همگام با زمانه پیشنرفتهاست. اصناف دیگر طی بیست سال گذشته بهسرعت تغییر کردهاند. درحالیکه بازار هنر همچنان بهخیالخودش جایگاه ممتازی دارد. اگر گالریها میخواهند در آینده موفقیتی واقعی کسب کنند باید کاملاً بر شیوههای تجاریشان تمرکز کرده، مدلهای کسبوکار خود را تحلیل کنند و از خود بپرسند؛ مشتری چه میخواهد؟
این کتاب یک رویکرد مدیریتیِ عملی برای دستیابی به پیشرفتهایی واقعی در حرفۀ گالریداری پیش مینهد. همچنین دید ارزشمندی نسبت به بازار هنر به شما میدهد، بازیکنان این بازار را معرفی و دستهبندی میکند و برای نخستین بار یک مدل کسبوکار اقتصادی دقیق و پایدار برای گالریهای هنری پی میریزد، نه آنکه در مرحلۀ تحلیل متوقف شود و فقط یک مدل نظری ارائه کند. من برای اینکه ایدهام را به آزمون بگذارم و بفهمم کجای کارم احتیاج به تعدیل و تطبیق دارد، این مدل را در سه گالری پیاده کردم. نتیجۀ کار نشان داده که مدل من جواب میدهد. علاوهبراین مثالهایی از دیگر نمونههای موفقِ مورد مطالعه در کنار جدولها و نمودارها در خلال مباحث کتاب، به شما کمک میکند تا الگوهای خود را پیریزی کنید.
آنچه اینجا در اختیار شما میگذارم نتیجۀ یک دهه پژوهش است، که در پروژهای تخصصی برای صورتبندی یک مدل کسبوکار مناسب برای گالریهای هنری به انجام رساندم. طی این پروژه بیش از هشتهزار گالری را در سراسر جهان مورد بررسی قرار دادم. این تحقیق، من را به کُلونیهای گالریها کشاند؛ از چلسی، نیویورک تا ایست اندِ لندن، به برلین میته، تا بانهوفستراوس زوریخ و به سنترالِ هنگکنگ. به موزهها و آرتفرهای زیادی رفتم و با شناختهشدهترین کارشناسان بازار هنر مصاحبه کردم. سؤال کلیدی من همیشه یک چیز بود: عوامل موفقیت یک گالری کدامند؟
کتاب مدیریت و گالری داری نوشته ماگنوس رش با ترجمه سحر افتخارزاده از نشر آوام سرا در دست چاپ است.