میراث مخرب زامبی فرمالیسم
چگونه گشتاور سیستم هنری، سیاست را وارد فرهنگ میکند؟
زیباییشناسی بدهی، مضامین سیاسی جدید را بهطور فزایندهای جذاب میکند.
چگونه سفتهبازیهای مالی و دو راهههای اقتصادی، هنر را به شکل جدیدی درآوردهاند و چیزی که من آن را زیباییشناسی بدهی مینامم به زامبی فرمالیسم محدود نمیشود. این امر زامبیهای فرمالیسم را به طرز ناامیدکنندهای آنتیک و کهنه میکند. در حال حاضر، چرخه ترند رونق و رکود، بازار را به سمتوسوی دیگری سوق داده است و زامبی فرمالیسم را در گرد و غبارها رها کرده است.
بهگونهای قابل پیشبینی، این به معنای چرخشِ سر آونگ به سمت فیگوراسیون[۱] است، زیرا مجموعهداران همچون گلهی گوسفندان ترسیده از ننگِ کار انتزاعی، فرار میکنند. همچنین اخیراً آثاری پرطرفدار بودهاند که دارای ذائقهی به اصطلاح هنرآوت سایدر[۲] (تولیدشده توسط افراد آموزش ندیده یا به حاشیه راندهشده) هستند، با حال و هوای بتواره نمایی یا به عبارتی اصالتِ وابسته به این ژانر از دورهای که ژان دوبوفه[۳] در اواخر دهه ۱۹۴۰ آن را رایج کرد.
با این وجود، زامبی فرمالیسم قابلمشاهدهترین محصول تولیدشده توسط زیباییشناسی بدهی معاصر بوده است و فرآیندی است که آن را میتواند توصیف کند. کارهایی که به این شیوه انجامشدهاند نوعی کلید رمزگشایی را برای تعریف کیفیتهای تشخیص زیباییشناسی بدهی بهطور گسترده ارائه میدهند: آنها برخی از ویژگیهایی مختصِ «توکن» را دارا هستند؛ به صورت سری ساختهشدهاند و تقریباً قابلیت تبدیل به پول رادارند. محتوای آنها تقریباً بهطور انحصاری قرضی است -به ویژه، از طریق طنین تاریخی اطمینانبخش با نقاشی اکسپرسیونیست انتزاعی و رنگ زمینه – احساس امنیت را برای خریدار فراهم میکند و میتوان آنها را به سرعت خوانش کرد و موردتقدیر قرارداد و این بهترین راه برای کاهش اصطکاک در معامله است. آنها قابلتبدیل به پول، دوستانه و صریح هستند. مهمتر از همه به نظر میرسد که آنها برای بازار ساختهشدهاند.
بیایید دوباره از لوسین اسمیت مثال بزنیم. در سال ۲۰۱۱، اسمیت شروع به ساخت مجموعهای از آثار کرد که او را به شهرت رساند که مجموعاً آنها را ((نقاشیهای باران)) نامید. این آثار که با بارگذاری رنگ در کپسولهای آتشنشانی و پاشیدن آن بر روی بوم، بیپروا تولید شدند، بلافاصله عطش فوقالعاده بازار را به خود جلب کردند و اسمیت را به بالاترین طبقه برج هنر پرتاب کردند.
بیشتر آثار بین سالهای ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳، با نرخ تقریباً هر سه روز یک ((نقاشی باران)) تولید میشدند. خانه حراج ساتبیز در لندن یکی از ((نقاشیهای باران))، دو روی یک سکه (۲۰۱۲) را به قیمت ۵۰۰/۲۲۴ پوند (تقریباً ۳۷۱۵۸۸ دلار) فروخت.
پارسال، یک ((نقاشی باران)) بزرگتر از همان سال، چه از بهشت بیایی، چه از جهنم، چه اهمیتی دارد ای زیبایی!(۲۰۱۲)، در خانه حراج فیلیپس در نیویورک به قیمت ۳۷۵۰۰ دلار فروخته شد، کاهش قیمت بیش از ۹۰ در صد را میتوان به عنوان یکی از آثار اسمیت در سال ۲۰۱۱: «آنچه بالا میرود، باید پایین بیاید» مربوط دانست.
اسمیت در مسیر کوتاه و پر افت و خیزش از گمنامی تا شهرت منحصربهفرد نبود، اما در صنعتی که مدیریت تصویر را بیش از هر صنعت دیگری ارزش مینهد، با صراحتش، در باب کشمکشی که با شهرت داشت خود را متمایز ساخت.
درسال ۲۰۱۴، او یک سخنرانی درتدکس[۴] در کالج کلمبیا ارائه کرد که در آن از واکنش شخصیاش به پیامدهای رشد سریع خود که شامل سو مصرف مواد مخدر، شکست در رابطه، خودشیفتگی سمی و سرخوردگی از پروژههای هنری خود، به بحث پرداخت.
ادامه سخنرانی اسمیت را در شماره بعدی دنبال کنید…
منبع: آرت نت، کریس وایلی، ۲۶ جولای ۲۰۱۸
قسمتهای قبل از این پرونده را بخوانید:
میراث مخرب زامبی فرمالیسم | قسمت اول
میراث مخرب زامبی فرمالیسم | قسمت دوم
میراث مخرب زامبی فرمالیسم | قسمت سوم
میراث مخرب زامبی فرمالیسم | قسمت چهارم
[۱] figuration
[۲] Outsider art
[۳] Jean dubuffet
[۴] TEDEX