هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

پروندۀ "در اهمیت نوشتن"؛ قسمت چهارم

هنرمند منتقد غزاله هدایت
غزاله هدایت: از مجموعه تار و پوست 1387

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟

هنرمند منتقد غزاله هدایت
غزاله هدایت از مجموعۀ پوسته، ۱۳۹۲

بعضی هنرمندان نه‌تنها دربارۀ کار خودشان، بلکه دربارۀ کار دیگر هنرمندان هم خوب می‌نویسند؛ چه‌بسا هنرمند/منتقد ها در نتیجۀ احترام حرفه‌ای‌شان هم به هنر و هم به زبان، اغلب متون درخشانی در حیطۀ هنر پدید آورده‌اند.[۳] غزاله هدایت نمونۀ بارز هنرمندی فعال است که در حوزۀ نوشتن از هنر هم دستی پرمایه دارد. شاید تازه‌ترین حرکت او در جهت پیوند تصویر و کلمه، تأسیس خانۀ بایگان عکس و کلمه باشد؛ آرشیوی طبقه‌بندی‌شده از آثار ۱۸۱ عکاس به‌همراه کتابخانه‌ای با بیش از ۲۰۰۰ جلد کتاب در حوزۀ عکاسی. هدایت در مقام دبیر عکس مجلۀ «حرفه: هنرمند» سال‌ها است در قالب‌های مختلفی نوشته و ترجمه کرده. در اینجا، براساس آنچه گیلدا ویلیامز در «خودآموز نوشتن از هنر معاصر» آورده، نگاهی به تعدادی از نقد/مرورهای هدایت انداخته‌ام.

غزاله هدایت در مرورهای خود (و البته در جستارها نیز) همیشه از زبان اول شخص می‌نویسد. شیوه‌ای که در مرورنویسی، پرمخاطره است اما در مواقعی می‌تواند با صمیمیت خود کار همراستا شود[۴]. او همانطور که در آثار هنری‌اش بسیار با «خود»، تن و حواس درگیر است، در توصیف مواجهۀ خود با آثار نیز بدنمندی و حواس مختلف را مدنظر دارد؛

گزیده از؛ غزاله هدایت، دمی بیاسای، عکس‌هایی که خاموش ماندند، نگاهی به نمایشگاه عکس کتایون کرمی، شمارۀ ۶۱ حرفه: هنرمند، پاییز ۱۳۹۵.

هنرمند منتقد غزاله هدایت
غزاله هدایت، از مجموعۀ چشمی‌ها، ۱۳۸۵

او در تفسیر، غالباً سیر افکار خود را دنبال می‌کند[۵]. اما به‌عنوان هنرمندی که مبنای اصلی کار هنری‌اش عکس است، در مرورهایی که بر عکس هنرمندان نگاشته بیشتر بر نشانه‌شناسی تصویر تکیه کرده و تفاسیر مستدلی[۶] ارائه می‌دهد؛

گزیده از؛ غزاله هدایت، و آغوشت اندک جایی برای زیستن، اندک جایی برای مردن، متنی بر مجموعه عکس سه لتی «آیدا در آینه» از شهریار توکلی، شمارۀ ۲۷ حرفه؛هنرمند، زمستان ۱۳۸۷.

در این نمونه می‌توان سیر تفسیر نشانه‌هایی را که نویسنده از عکس‌ها انتخاب کرده و مسیر رسیدن او از تصویر به کلمه را دنبال کرد. همچنین لحن سیال و شاعرانۀ متن با توجه به ارجاع خود مجموعه به شعر، توجیه دارد. عبارات ملموسی مثل کیسۀ خرید و بادکنک به خواننده در فهم بهتر اثر کمک می‌کند[۷]. در نقد دیگری که بر مجموعه عکس «هستِ شب» نوشته، زبانی ساده و سرراست دارد و نتیجه‌گیری‌های او به‌راحتی در تصمیمات هنرمند[۸] قابل ردگیری است؛

گزیده از؛ غزاله هدایت، مروری بر نمایشگاه محمد غزالی، شماره ۵۴ حرفه؛هنرمند، بهار ۱۳۹۴.

این قطعۀ ساده و شفاف که با سادگی کار همراستا است، برای خواننده راهی به آثار گشوده، اما آنجا که می‌گوید «آن‌ها را به دیدن واداشته» به وادی آرایه‌های ادبی و مفاهیم انتزاعی می‌افتد[۹]. درواقع او گاهی فاصلۀ بین فرم تا مفهوم انتزاعی را به جای توضیح مستدل با ادبیَت زبان پر می‌کند و این‌چنین شاید خواننده نتواند سیر تفکر نویسنده را دنبال کند[۱۰] و در مفاهیم مجرد سردرگم شود[۱۱]؛

گزیده از؛ غزاله هدایت، تَرَک لیوان، نقدی بر نقاشی‌های الهه حیدری، شمارۀ ۴۸ حرفه؛هنرمند، پاییز ۱۳۹۲.

هنرمند منتقد غزاله هدایت
غزاله هدایت، از مجموعۀ کنار و میان، ۱۴۰۲

آنچه بیش‌ازهمه در مرورهای هدایت قابل ردگیری است، ایستادن در یک نقطۀ نه این و نه آن است. ترکیب‌های هم این و هم آن[۱۲] بارها (نه لزوماً بی‌جا) در مرورهای او تکرار می‌شود. گویی مراقب است هنر را به یک نتیجه‌گیری قطعی فرونکاهد. همانطور که در آثار خود نیز با امکان‌ بازی می‌کند؛ امکان دیدن و خواندنی دیگر.

نیز آنچه هدایت به‌خوبی در تفسیر خود به آن تکیه می‌کند کنش خلاقه، روند تولید اثر و تصمیمات هنرمند[۱۳] است. یعنی چیزی که در کار هنری خود او از اهمیت بالایی برخوردار است، در خوانش آثار دیگر هنرمندان نیز مهم است. او معناهای احتمالی کار را از شواهد بصری[۱۴] منتج از کنش خلاقه بیرون می‌کشد، تأثیر آن را بر خود بررسی می‌کند و نتیجه می‌گیرد که هنرمند با اثرش، دارد چه کار می‌کند؛ به‌خصوص در آثاری که به قول او مثل عکس دیجیتال با یک کلیک، سریع به نتیجه نمی‌رسند بلکه در روندی از انتظار برای مشاهده، تولید می‌شوند.[۱۵] همچنین، هدایت در مرورهایش بر مجموعه یا نمایشگاهی مشخص از یک هنرمند، آثار را نه به‌تنهایی بلکه در افق دیگر مجموعه‌های او بررسی می‌کند[۱۶]؛

گزیده از؛ غزاله هدایت، نقدی بر نمایشگاه احمد مرشدلو، در گالری اثر ۱۳۹۳، شمارۀ ۵۱ حرفه؛ هنرمند.

گزیده از؛ غزاله هدایت، نقدی بر نمایشگاه محمدحسین عماد، شمارۀ ۴۹ حرفه؛ هنرمند، زمستان ۱۳۹۲.

هنرمند منتقد غزاله هدایت
غزاله هدایت، از مجموعۀ رُفته‌ها، ۱۳۹۴

این شماره از پرونده به هنرمند/منتقد اختصاص یافت. در باب اهمیت نوشتن از هنر می‌توانید نگاهی به کتاب “خودآموز نوشتن از هنر معاصر” نوشتۀ گیلدا ویلیامز از نشر آوام‌سرا بیندازید. در شماره‌ی آتی از یادداشت های هنرمند در روند تولید اثر برایتان می‌نویسیم.

قسمت‌های قبل از این پرونده را اینجا بخوانید:

مقدمه چرا خوب است هنرمند، دستی هم در نوشتن داشته باشد؟

قسمت اول | استیتمنت نویسی یا آنچه اثر را منحصر به فرد می‌کند

قسمت دوم | یادداشت روزانه/ پَس زدنِ مرگ

قسمت سوم | نامه هنرمندان | برسد به دستِ …


[۱] غزاله هدایت، چند کلمه دربارۀ عکاسی، شمارۀ ۳۱ حرفه: هنرمند، زمستان ۱۳۸۸.

[۲] غزاله هدایت، رویارو، شمارۀ ۲۵ حرفه: هنرمند، تابستان ۱۳۸۷.

[۳] ویلیامز گیلدا، خودآموز نوشتن از هنر معاصر، نشر آوام‌سرا، ۶۴

[۴] ن.ک. همان. ۱۳۳

[۵] ن.ک. همان.۹۹

[۶] ن.ک. همان.۸۵

[۷] ن.ک. همان. ۱۱۶

[۸] ن.ک. همان. ۱۰۴

[۹] ن.ک. همان.۱۱۵

[۱۰] ن.ک. همان. ۱۰۲

[۱۱] ن. ک.: همان. ۱۱۴و ۱۲۷

[۱۲] ن.ک. همان.۷۰

[۱۳] ن.ک. همان. ۱۰۴

[۱۴] ن.ک. همان. ۹۱

[۱۵] نقل به مضمون از غزاله هدایت؛ نادیده‌ها و ناشنیده‌ها، مجلۀ هنری نوریاتو

[۱۶] ن.ک. .ویلیامز.۵۷

[۱۷] ن.ک. همان. ۸۱

[۱۸] ن.ک. همان. ۵۰-۶۰