گفتگو با رضا لواسانی دیزاین و طراحی در فضای معاصر

حلقه‌ی گم‌شده‌ی دیزاین و طراحی در فضای معاصر

گفت و گوی جاوید رمضانی با رضا لواسانی پیرامون دیزاین و طراحی

روند ادراک برای بشر همواره از یک مکانیزم تقلیدی شروع می‌شود که معمولاً از طبیعت گرفته‌شده. پس‌ازآنکه مصنوع بشر آغاز شد، تقلید می‌تواند از مصنوعی دیگر شروع شود، جایی که دیگری پایان می‌یابد و شما آغاز می‌شوید.

اگر تمام مراحل را در روند طراحی، بازنگری و تحلیل نکرده باشید، برای خلقی نو به مرحله‌ی بعد نمی‌رسید. رابطه‌ی خود با هستی و هر ابژه‌ای با فضای اطرافش نیازمند تفکری عمیق است. به این ترتیب وقتی از طراحی حرف می‌زنیم از یک پروسه هستی شناسانه صحبت می‌کنیم.

اما جامعه‌ی هنری امروز ما چه چیزی را از دست داده؟ چرا جامعه‌ی ایرانی در مواجهه با هستی تا این حد ناآرام و بی‌تاب است؟

پیرامون حلقه‌ی گم‌شده در طراحی و دیزاین گفت‌وگویی با رضا لواسانی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

گفتگو با رضا لواسانی دیزاین و طراحی در فضای معاصر

رضا لواسانی: هنرمند نیازمند آن است که هم شرق و هم غرب را به خوبی بشناسد، این شناخت در دنیای امروز ما الزامی است. شاید در ۵۰۰ سال گذشته نیازی به این حد شناخت نبود. حتی شاید آن میزان که من نیاز دارم غرب را بشناسم هنرمندی غربی ایران را نشناسد چراکه ما امروزه تحت تأثیر هنر غرب هستیم.

 وقتی آثار گذشته‌ی ایرانی را از منظر مبانی هنرهای تجسمی و تفکر غربی نگاه می‌کنیم، آن اتفاقی که باید را رقم نمی‌زند، درنتیجه هنرمند نمی‌تواند به عمق آن برسد و اثری نو خلق کند که گذشته‌ی خود نیز در آن نمایان باشد. آثار هر فرهنگ را باید از منظر زبانی بررسی کنیم تا بتوانیم آن را به درستی تحلیل کنیم. چراکه زبان انسان را وادار به اندیشیدن می‌کند.

وقتی آثار رضا عباسی را نگاه می‌کنیم متوجه این موضوع می‌شویم. این هنرمند در عین اتصال و الهام گرفتن از هنرمندان غربی آن‌چنان روح ایرانی در آثارش دیده می‌شود که ماندگار و متفاوت شده است. اتفاقی نو خلق کرده و مخاطب را جذب می‌کند.

ما در دنیای هنر معاصر به دلیل اینکه زاویه دیدمان را تغییر دادیم به جهان متصل نیستیم. در حقیقت به جای آنکه از درون تمدن ایرانی غرب را ببینیم و خود را در اتصال بین شرق و غرب نو کنیم می‌خواهیم خودمان را از غرب ببینیم و شبیه آن‌ها باشیم.

رضا لواسانی دیزاین و طراحی در فضای معاصر

 جاوید رمضانی: از منظر غرب یا شرق دیدن به این معناست که حقیقت و مسیر دوتاست؟

رضا لواسانی: خیر، همواره فرهنگ‌ها بر روی یکدیگر تأثیر گذاشته‌اند، ما باید گذشته‌ی خود را به خوبی بشناسیم تا بتوانیم تشخیص دهیم کدام قسمت از چه فرهنگی برگرفته شده است.

 این توانایی گفت‌وگوی فرهنگ‌ها و اقلیم‌هاست که بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند و هنگامی‌که باور داشته باشیم همه‌ی این فرهنگ‌ها یک حقیقت واحد هستند، می‌توانیم آن‌ها را تحلیل و از منظر زبانی خود بازنمایی کنیم و این بازنمایی خود یک توانایی بزرگ است. به قول مولانا که می‌گوید:

کیمیا داری که تبدیلش کنی / گرچه جوی خون بود نیلش کنی

ما امروز برای متصل کردن خود به جهان کلاژهای ذهنی انجام می‌دهیم و چیزی جدید خلق نمی‌کنیم. به عبارتی ما نیاز به آلیاژ سازی داریم، یعنی قسمت‌هایی از جوامع مختلف را برداریم و اتحادی در آن‌ها ایجاد کنیم؛ اما کلاژهای ما صرفاً تکه‌هایی است از اقوام مختلف که اتصال منسجمی با یکدیگر ندارند.

رضا لواسانی دیزاین و طراحی در فضای معاصر

جاوید رمضانی: پس حلقه گم‌شده در دیزاین و طراحی آن است که ما به صورت ذهنی کلاژ می‌کنیم و این تکه‌های مختلف در هم آمیخته نمی‌شود تا چیزی نو خلق شود؟

 رضا لواسانی: ما در حیطه تصویر دو لغت داریم «ساده کردن» و «خلاصه کردن» اکثراً به دنبال خلاصه کردن هستیم، در صورتی که ساده کردن است که چیزی جدید خلق می‌کند. برای مثال هنگامی‌که شاهنامه می‌خوانیم اگر بخواهیم آن را خلاصه کنیم از ارزش آن کم کرده‌ایم؛ اما اگر به عمق آن بی اندیشیم و سعی کنیم مفهومش را به زبان جامعه‌ی امروز ساده کنیم چه تأثیر بزرگی بر خود و اطرافمان داشته‌ایم. آن‌چنان که خود شاهنامه نیز ساده‌شده‌ی مفاهیمی ست که فردوسی آن را درک کرده و به زبانی ساده‌تر برای دیگران بیان کرده است.

 نقوش روی سفال‌های قدیمی ترکیبی از دیزاین و طراحی‌ و تفکر است و همین امر سبب زنده بودن آن می‌گردد؛ اما وقتی فقط از منظر گرافیک به آن نگاه می‌کنیم و سر و ته آن‌ها می‌زنیم اثر، دیگر جانی ندارد. دیزاین و طراحی باهم آمیخته و جدایی‌ناپذیر است، به همین دلیل بود که درگذشته آثار وارد زندگی مردم می‌شد. آثار خلق‌شده درگذشته قابلیت گسترش در بطن زندگی را داشت و محدود به تابلو نمی‌شد.

رضا لواسانی دیزاین و طراحی در فضای معاصر

جاوید رمضانی: در مورد آثار خودتان، مثلاً شیپوری که فرم چینی، یونانی و غیره در آن دیده می‌شود اما به یک فرم وحدت رسیده و وقتی تبدیل می‌شود به یک بازنمایی نقاشانه متفاوت می‌شود. این تعریف را این‌گونه می‌توانم در مورد کارهایتان بگویم «جست و جوی طراحانه، در ابژه‌ای که در تاریخ دیده شده است»، درواقع اصالت بخشیدن به قدمت و تکیه‌بر نوستالژی است که مخاطب در مواجه با اثر اولین چیزی که به ذهنش می‌رسد قدیمی بودن شیپور است. مخاطب عام شاید نتواند تشخیص دهد این المان‌ها از فرم‌های چینی و یونانی برگرفته شده. آیا این آثار صرفاً محصور هنرهای تجسمی است؟ وارد شدن اثر به زندگی فرد ایرانی چطور اتفاق می‌افتد؟

رضا لواسانی دیزاین و طراحی در فضای معاصر

رضا لواسانی: به‌هرحال مقطعی است که باید با صبر از هر مرحله‌ی آن عبور کرد. باید جزئیات را بررسی کنیم و سپس به کل برسیم. هر کدام از این اتفاقات مستلزم نوع متفاوتی از جست‌وجو است. من جست‌وجو کردم و جزئیاتی ساختم که این اجزا در کنار هم چیزی متفاوت از خودشان می‌سازند. بسیاری از اشیائی که من نقاشی کردم بعداً حجم هم شدند و تبدیل به یک چیدمان شده‌اند که حرفی متفاوت می‌زنند. چیزی که مهم است نحوه‌ی عرضه است که به چشم جهانیان نو یا کهنه بیاید. شما می‌توانید یک امر نوستالژی را طوری ارائه دهید که نو باشد و کاتارسیسی عمیق را نیز برای مخاطب ایجاد کند. جست‌وجو و تعمق در هر بخشی از روند تولید اثر مهم است.

تنظیم: مهرنوش زمانیان

گفتگو با رضا لواسانی دیزاین و طراحی در فضای معاصر

در همین ارتباط:

هنر قاجار آغاز مدرنیته ایرانی

کتاب مرقع طراحی‌های قاجار

حقیقت طراحی در آثار رضا لواسانی