«بینقس» در بازی نوشتاریای که از همان ابتدا با عنوان رویداد شکل می دهد، مخاطب را به گفتگو پیرامون معنایی به ظاهر شفاف و مشخص دعوت میکند: رویارویی نقص و کمال
در بیانیۀ نمایشگاه آمده است: « آثار با محوریت انگارۀ تصویری انسان از خود، تصویر کمال یافته ، ویرانشده، ناقص و تا حدی ناواضح که در جهان امروز در دایرهای ازقضاوتها محاصره شدهاست به مطالعۀ تصویر پرتلاطم انسان در برابر «دیگران» میپردازد.
تور نمایشگاه گروهی نقاشی «بینقس» از ایده،شکل اجرای پروژه تا انتخاب هنرمندان و آثار به دنبال بازنگری انگارۀ نقص و کمال است. نمایشگاه در تمام ابعادش؛ خود و دیگری را به گفتگویی مدام دعوت میکند؛ آن هم در زمانهای که انسان معاصر، ساعات و دقایق پراضطراب بیشماری را به بالاو پایین کردن صفحات مجازی میگذراند و رو به این آینهنماهای پرتکرار این پژواک در ذهنش مدام تکرار میشود: ای جام جهانبین! بگو چهکسی از همه «بینقس»تر است؟!
«بینقس» به همت گالری دانژه و با کیوریتوری مونا عزیز و مریم روشنفکر به گردآوری آثار هشت هنرمند نقاش پرداخته است و در طی یک تور نمایشگاهی در تهران( فضای معاصر آیریس)، سمنان ( گالری دانژه) و کاشان (گالری مریم) به ارائۀ آثار میپردازد. هنرمندان این نمایش نیز از اقلیمهای متفاوت و با تجربیات زیستی و حرفهای متنوع به این نمایش دعوت شده اند.
حتی کیوریتورهای نمایشگاه از دو شهر متفاوت سمنان و تهران در کنار یکدیگر قرار گرفتهاند و تجربیات خود را برای با موفقیت به ثمر رساندن این رویداد به کار بستهاند و ایدۀ هوشمندانۀ تور نمایشگاهی به نظر من نقش موثری در رسیدن به این هدف داشتهاست. چنانچه اشاره به ساختار شکلگیری این پروژه و معرفی مفصلتر هنرمندان و آثار بخش مهمی بود که میتوانست در اطلاعرسانی های رسانهای و در حین نمایش پررنگتر و مدونتر باشد.
ماگنوس رش در کتاب «چگونه هنرمند موفقی شویم»، دربارۀ یکی از عناصر حضور مؤثر هنرمندان در عرصۀ هنر معاصر، شهرها و گالریهایی که مرکزیت دارند و مطرح هستند را «سرزمین مقدس» مینامد و فضاهای هنری شهرهای دیگر را شبکههای جزیرهای میداند که به خودی خود و با فعالیت پراکنده جوابگو نیستند. او تلاش هنرمند برای حضور در محدودۀ سرزمین مقدس را گامی بلند در موفقیت هنرمند برای دیدهشدن آثارش میداند.
یک تور نمایشگاهی گروهی با برنامهریزی مدون و کیوریتینگ حسابشده، علاوه بر اینکه میتواند مسیر هنرمندان را در رسیدن به فضاهای هنری متمرکز در تهران کوتاهتر کند، بلکه به شکلگیری گفتمان و همکاری مؤثر مابین شبکههای جزیرهای در شهرهای دیگر اتصال آنها به عرصۀ اصلی هنر تجسمی ایران کمک میکند.
مخاطب در نمایش بینقس با تلاش هنرمندانی با تجربهزیستهای متنوع از اقلیمهای متفاوت ایران در به تصویر کشیدن انگارۀ انسان معاصر روبروست.
انسان ارائه شده در آثار این نمایش به زعم من بهوضوح در تلاش برای ردشدن از مفهوم «چهرهگی» است. انسانی که تلاش نمیکند شبیه تصویر آیکونیک کدگذاری شدۀ به تصویر درآمده در رسانه باشد. انسانی که به دنبال کمال، نه در آینۀ بیرون که به جستجوی ویژگیهای منحصر بهفردی است که «یکهگی» وجودش را بر خودش نمایان میسازد.
بهناز جهان، جلال طاهریان، فهیمه مومنی، سیما حجاری، مهسا طریقتپناه، فتانه پیریخواه، ، صادق همتی ومائده طاهری، هنرمندانی هستند که آثار خود را در این تجربۀ گروهی به محک و گفتگو گذاشتهاند.
پرترههای لرزان، درهم پیچیده و محو شده در مقابل چهرهپردازی دقیق و خط به خط، حفرههای تاریک چشمهای خیرۀ تنها در کنار تصاویر حضور جمعی و پریشان، انسانهای مبهوت پناهگرفته در پس وپشت گلها و آینهها و… در عین تنوع در رویکرد تکنیکی و نگاه هنرمندان نمایشگاه و حتی فراز فرودهای کیفی آثار، همگی انگار با عبوری ظریف از لایۀ بیرونی آثار، مخاطب را به پرسشی مهیب از خود فرامیخواند که اساساً کمال در بینقصی نمود مییابد یا در خودآگاهی؟!