نمایشگاه عکسهای مهرداد دفتری با عنوان «چشمهای درون» چندی پیش در گالری سهراب به روی دیوار رفت، نمایشگاهی از پرترههای بزرگان فرهنگ و هنر معاصر.
با دیدن این نمایشگاه چیزی در من زنده شد، یک حس قدیمی و از یاد رفته، نهتنها دیدن این چهرهها که هرکدام باری از فرهنگ این سرزمین را به دوش میکشند جذاب است، بلکه دیدن آنها امروز جذابتر است؛ امروزی که ساعتی پیشتر سرمان در گوشیهایی است که تصاویر را وق زده با رنگهای تند و نور پشت سر به چشممان میتابانند و تجاوز تصویری دردناک جهان معاصر به مغزمان مجالی برای تأمل و آرام شدن چشم باقی نمیگذارد.
دیدن آثار دفتری که با لطافت، لایههای خاکستری را به مدد عکاسی آنالوگ رویهم چیده، به چشم اجازه میدهد دمی در آرامش عمومی یک تصویر کل نگرانه (منظور عکس است) خود را رها کند و از خلال آن به درون چهرههای افرادی برود که هر یکبار داستانی را به دوش میکشند. دفتری همچنین برای نمایش این «بار داستانی» نیز تلاش قابلتحسینی به کار بسته، اشیا، فضاها و خطوط چهرهها، همچنین رابطه صورت و دستها تا جایی که ممکن است کلیت انسان آنسوی دوربین را به مخاطب منتقل میکند.
در میان عکاسان چهرهپرداز ایرانی مانند فخرالدین فخرالدینی یا مریم زندی مهرداد دفتری بیشتر میراث دار یوسف کارش، عکاس نامدار ارمنی کانادایی است، هنرمندی که آدمها و نورها را با یکدیگر ترکیب میکند و منتظر میماند تا شخصیت سوژه عکاسی هویت راستین خود را بروز دهد، دفتری در تکنیک نیز میراث دار کارش است؛ نهتنها عکسها آنالوگ و در قطع متوسط و بزرگ هستند بلکه کنکاش درون سوژه را با سپری کردن زمانی در کنار او با دوربین خود بیرون میکشد.
از این جهت پرترههای نیمه محیطی او که گاهی با ژست گرفتن همراه است و گاهی شکار لحظهای، گرد نقرهای لحظه عکاسانه را بر چهره دارد مانند مجموعه سهگانهای از استاد شجریان که در طبقه بالای گالری بر روی دیوار قرارگرفته و هنرمند را در حالتی چهارزانو نشسته به سبک سنتی ایرانی نشان میدهد که چشمانی باز و سپس بسته دارد و سه لحظه از استادی است که ذات درونگرا و غمگنانه آواز ایرانی را در چهره خود نیز دارد.
تصاویرش پیوستگیِ ادراکیِ قابلملاحظهای را پیش چشم ما میگذارند که حاصل نوعی هوشمندی در جلوه بخشیدن به خاکستریهاست. اگر نخواهیم این گفته را پیچیده کنیم مهرداد دفتری که در کار خود استاد است، با تمام حواس و تکنیک خود به عکاسی رفته، کیفیت فراموششدهای که هرروز از ما دورتر میشود؛ دیدن تصویری خوب، کامل و پخته، بدون اینکه چشم و ذهنمان را خراش دهد که میتواند ما را برای دیدن افرادی ترغیب کند که هر آنچه در زندگی خود بوده باشند در قاب فرهنگ این سرزمین ستاره هستند و این مجال برای دیدنشان در قاب شیشهای بدون رنگ، با سایه روشن نور، آرامش لازم را برای دیدن چهرههایی فراهم میکند که فراتر از هرگونه فشار و تلخکامیهای مرسوم این سرزمین امید خود را تا آخرین لحظه حفظ کرده و رنگی، طعمی یا ترانهای از خود به جای گذاشتهاند که همیشه خواهد ماند، نقشی که خدا را شکر فرصت درست دیدن و به خاطر سپردنش این بار دست داده است نه اینکه در آبشار وحشی تصاویر لحظهای بعد، فنا شود.
مهرداد دفتری متولد ۱۳۳۹ است و با آنکه بیشتر دوران کاری خود را به فیلمسازی و عکاسی گذرانده به نقاشی نیز واقف است. او یکبار برای تحصیل نقاشی به پاریس رفته اما نهایتاً عکاسی را برگزیده. مهرداد دفتری نور را نقاشانه میشناسد و فضا را عکاسانه؛ به این معنی که از قابلیتهای نور برای ایجاد لطافت و حساسیت بصری بهره میبرد و از قابلیتهای اپتیکی عکاسی برای درهم تنیدن فضا و پرتره. این نمایشگاه حاصل دوره طولانی مدت کار این هنرمند است که اکنون به اتمام رسیده اما کتابی از آن چاپ شده و در دسترس است.
نقد نمایشگاه های دیگر را اینجا ببیند.
به همین قلم بیشتر بخوانید:
کبوترها هستند که راست میگویند | نگاهی به آثار ساله شریفی
پرژام پارسی در گفتگویی خاموش اما در جریان
چرخهی عدن تا عدم و میان ماندگی امروز ما در آثار اله یار نجفی
این یک دوئت نیست | یادداشتی بر نمایش دونفره ژیلا مختاری و عبدالحمید پازُکی
مواجهه با امری غریب و تکاندهنده در گالری شیدایی
نقدی بر آثار شکوفه کریمی و هیاهویی پیوسته در جریان
مرز میان دیدن و ندیدن در آثار نسترن آزادی