آندره سوروگین[۱]، هنرمند ایرانی-ارمنی و پیشگام تلفیق مینیاتور و نقاشی عامیانه، در سال ۱۲۷۵ شمسی در تهران به دنیا آمد. او تحت تأثیر پدرش، آنتوان سوروگین، عکاس و سینمادار معروف، با دنیای هنر آشنا شد و در آکادمی هنرهای زیبای پاریس تحصیل کرد. سوروگین بهویژه از طریق دوستی با صادق هدایت، نقاشیهایش را به نمایش گذاشت و در سال ۱۳۱۳ نمایشگاهی از آثارش در دانشسرای عالی برگزار شد. آثار او ترکیبی از مینیاتور کلاسیک و سبک قهوهخانهای بودند که بهویژه از خطوط پهن و تغییرات ساختاری بدنها استفاده میکرد.
او پس از برگزاری نمایشگاههای داخلی، آثارش را به هند و اروپا فرستاد و در آنجا نیز نمایشگاههایی برگزار کرد. سوروگین بهدلیل تجربیات تلخ در هند و مشکلات پس از جنگ جهانی، به ایران بازنگشت و در نهایت در سال ۱۳۷۵ در آلمان درگذشت. او بیش از سه هزار اثر هنری خلق کرد و آثارش همچنان تأثیر عمیقی بر هنر معاصر ایران دارند.
آغاز زندگی و تحصیلات
آندره سوروگین در سال ۱۲۷۵ شمسی در تهران به دنیا آمد. او در خانوادهای اهل فرهنگ و ادب رشد یافت و از کودکی با ادبیات آشنا بود. وی تحصیلات خود را در رشتههای مختلف دانشگاهی دنبال کرد و در رشته نقاشی از آکادمی هنرهای زیبای پاریس فارغالتحصیل شد و در نهایت به ادبیات و فلسفه علاقهمند شد.
آندره سوروگین همچنین لقب درویش را به واسطه آشناییاش با خانقاه و تحتتأثیر شیخی از دراویش برای خود برگزید. او که در سالهای پایانی زندگیاش در فقر و انزوا به سر میبرد، آثارش پس از مرگ بیشتر شناخته شد و نهایتا در سال ۱۳۷۵ در صدسالگی درگذشت.
تأثیر پدر و آشنایی با صادق هدایت
آندره سِوروگین، پسر آنتوان – خان سِوروگین، عکاس ارمنی – ایرانی و از اولین سینماداران تهران بوده است که نفوذ بالایی در تهران قاجار داشته است. پدر آندره از چنان شهرتی برخوردار بوده که بسیاری از خانوادههای سرشناس برای عکاسی به وی مراجعه میکردهاند. یکی از طرفداران عکاسی وی خانواده پدری صادق هدایت بوده است و این موضوع بعدها نیز به دوستی آندره و صادق منجر شده است و در نهایت راه آندره برای دوستی با بسیاری از ادیبان به نام آن زمان هموار گردید.
نقش صادق هدایت در زندگی سوروگین چنان پررنگ بوده است که باعث شد آندره بتواند هنر خود را از شرق تا غرب به نمایش بگذارد. با تلاش صادق هدایت آثار آندره که شامل ۴۱۶ روایت از شاهنامه با امضای شخص رئیس الوزراء ذکاءالملک فروغی در تالار دانشسرای عالی در معرض دید عموم به مدت دو ماه قرار گرفت. اما همچنان راهی دشوار در پیش روی درویش قرار داشت.
سوروگین و نوآوری در مینیاتور
او از اولین پیشگامان تلفیق نقاشی عامیانه با مینیاتور بود. مینیاتوریستهای مهم آن زمان در تهران اغلب تحت تأثیرات قلم او بودهاند. تا زمانی که هنوز نقاشیهای وی دستخوش تغییر و ساختارشکنی نشده بود، او همچنان یک متخصص مینیاتور کلاسیک بود که سبک آثارش به مینیاتور چین و ایران باز میگشته است.
وی از کودکی مجذوب کلکسیون مینیاتوری بود که پدرش جمعآوری میکرد. زمانی چند نگذشته بود که آندره با تلفیق مینیاتور چین و ایران ژانری را خلق کرد که بعدها به سبک قهوهخانهای موسوم شد و برای نخستینبار بود که خطوط پهن در کنار ظریفکاریهای مینیاتور پدیدار گردید. از همه مهمتر برای اولینبار اعضای بدن از قرینه افتادند و بدنها بزرگنمایی و کوچکانگاری شدند. او ظریفکاریهای مینیاتور را به بوم نقاشی آورد و مینیاتور را که همه قوتش به تقارن و تساوی بود از چارچوب خود خارج کرد. این اقدام او مینیاتور را که عرفاً تجلی ظرافت و کوچکی بود، بیاعتبار میکرد.
در دهه ۲۰ شمسی، زمانی که مدرسه صنایع مستظرفه نقاشی کلاسیک را بهعنوان مهمترین شاخه در آموزش هنرهای ایرانی میشناخت، او نقاشی قهوهخانهای را به ظرافت مینیاتور درآورد. برای نخستینبار، او توانست مینیاتور را از فضای مغولی و چینی به یک فضای کاملاً ایرانی و خاکی منتقل کند. حقیقتاً، علیرغم هویت مسیحی – ارمنی خود، او به طور عمیقی ریشه در فرهنگ ایرانی داشت.
نمایشگاهها و نقدها
اولین نمایشگاه آثار تلفیقی او در دانشسرای عالی دارالمعلمین در سال ۱۳۱۳ شمسی از مهمترین رویدادهای آن زمان بود. در آن دوران بود که درویش را متهم کردند که کارهای وی هرگز توانایی آن را ندارد که شکوه بزمهای سنگین رزمهای شاهنامه را بازگوکند. قسمت اعظم تابلوهای شاهنامه او شبیه به تابلوهای مجالس تعزیهاند و اساساً کار او همین بود. او میخواست با تلفیق جهان زمینی در نقاشیهای خود جهان آسمانی غیرقابلباور مینیاتور را جلوهای طبیعیتر ببخشد. در حقیقت درویش اولین مینیاتوریستی بود که خوانش خود را از یک اثر ادبی ارائه کرد. در نخستین سال نمایش آثار تقریباً اغلب سرشناسان تهران و مستشاران اروپا که در تهران ساکن بودن درباره درویش مطلب نوشتهاند.
این نمایشگاه باعث شد دوستی دورادور او و صادق هدایت به یک رابطه ژرف تبدیل گردد. بزرگ علوی در همان دوران یاداشتی با عنوان (هنر در ایران جدید) نوشت. در این مطلب چند نفر ازجمله آندره سوروگین را متجددان فرهنگ و هنر ایران دانست. با همه این اوصاف هنوز تابلوهای هنروران کمالالملک چندبرابر آثار مدرن خریداری میشد و نقاشیهای درویش به سخره گرفته میشد و همواره نقدهای فراوانی به اصول نوآورانه او داشتند. اما درویش نخستین فردی بود که در مقابل نقاشانی چون تجویدی و هنرمندان دیگری که کارهای آنها برگرفته از اشعار خیام و دیگر شعرا بود، ایستاد. از نظر او لزوماً پیرمرد اشعار خیام شخصیتی اتو کشیده ندارد بلکه میتواند شخصیتی ژولیده باشد.
سفر به هند و تجربههای هنری در خارج از ایران
او باز هم به حمایت هدایت احتیاج داشت تا آثار وی را به هند بفرستند او توانست در دهلی نمایشگاهی بزرگ برگزار کند؛ اما پس از تجربه تلخی که از فروش آثارش در هند که آن هم با واسطهگری شین پرتو (سرکنسولگری سفارت ایران در هند) و هدایت صورتگرفته بود، نصیبش شده بود فوراً به تهران بازگشت پس از جنگ جهانی به اروپا گریخت و زمانی را هم در اسارت به سر کرد. اما هنرش سند آزادی او شده و پس از آزادی توانست آثارش را در بسیاری از کشورها به نمایش بگذارد. وی هرگز به ایران بازنگشت و آنچنان از زادگاه خود دلخور بود که جمله “درویش، دستپرورده ایران” را پای تمام آثارش مینوشت.
او پس از یک قرن زندگی پُر فراز و نشیب، در آلمان درگذشت. پس از نمایشگاه سال ۱۳۱۳، آندره تنها یک یا دو بار دیگر نمایشگاهی در ایران برگزار کرد. امروزه ممکن است کمتر کسی او را به یاد آورد، اما آثار بسیاری که در خاطرهها باقیمانده، برگرفته از کارهای آندره سوروگین است که بهعنوان یک هنرمند حرفهای در طول ۸۰ سال از زندگی خویش بیش از سه هزار اثر هنری خلق کرده است.
قسمت قبل را در لینک زیر ببینید:
شهزیا سکندر | مینیاتور شرقی در گذر از هنر معاصر
در همین ارتباط کتاب های نشر آوام سرا دنبال کنید
- تاریخ عکاسی و عکاسان پیشگام در ایران، یحیی ذکاء، چاپ دوم، نشر علمیو فرهنگی، ۱۳۸۴، ص ۱۴۰.
- ترانههای خیام، مصحح صادق هدایت، بی ناشر، ۱۳۱۳، سربی، ۱۱۶ ص. این کتاب در چاپ دوم با قطع وزیری به سال ۱۳۳۴، در ۱۱۱ صفحه، منتشر گردید.
- کتاب حسرتی، نگاهی و آهی، نشر دید، چاپ ۱۳۷۹.
- به نقل از عقاید و افکار درباره صادق هدایت پس از مرگ، نشر بحر خزر، ۱۳۴۶، ص ۱۰۷. و بنگرید به توصیف این شب از نگاه مرتضی کیوان در نامه ای به مصطفی فرزانه در کتاب: بن بست، نشر تاریخ ایران، ۱۳۷۴، ص ۱۵۷.
- مجله دنیا، شماره ۵، خرداد ۱۳۱۳.
- کیارس، داریوش (۱۳۸۸). نیم رخ آندره (درویش) سوروگین (برای ژانت لازاریان) تندیس (۱۵۶).
- بربریان، لیدا، زیتونچیان، آرمینه (۱۳۷۶)، آندره سوروگیان-درویش
- فصل نامه فرهنگی پیمان شماره ۵ و ۶ (۱۳۷۶). درویش به روایت اسناد.
[۱] – André Sevruguin