گروه هنر و آزادی(۱۹۳۸-۱۹۴۸): سورئالیسم مصر
در ۲۸ آگوست ۱۹۳۹ کمال تلمیسانی[۱] در بولتن هنر و آزادی نوشت: سورئالیسم فقط یک جریان فرانسوی نیست… آیا داستانها یا اشعار ادبیات بومی ما را شنیدهاید؟ همۀ آنها سورئالیستاند، […] بیشتر میراث هنری فراعنه سورئالیستی است. […] بیشتر آثار هنری قبطی نیز سورئالیستی است. ما در حال خلق هنری هستیم که ریشههایش در خاک قهوهایرنگ خودمان است و از آن زمان که آزاد زندگی کردهایم و تاکنون در خون ما جریان داشته است.
قدرت سورئالیستهای مصری در زیربنای نظری آنها نهفته است که بر مدرنیسم غیرغربی تأکید دارد؛ نه بهعنوان مشتقی از مدرنیسم غربی بلکه بهعنوان آزمایشی منحصربفرد در مدرنیته. آنها در میان دیگر مدرنیستهای غیرغربی جنبههای چندوجهی مدرنیته و بههمپیوستگی جهانی آن را در قرن بیستم نشان میدهند. اما نباید این مصرگرایی و تقابل با غرب را از جنس گفتمان ملیگرای غالب در مصر تلقی کرد. سورئالیستهای مصری که اغلب متعلق به جامعه متمصرون (غیرمصریان مصریشده) بودند، با مقدسسازی و میهنپرستی جریان ملیگرایی همداستان نبودند. درواقع سورئالیسم مصر جنبشی نبود که بهطور طبیعی از بافت سنتی فرهنگ مصر برآید بلکه نتیجۀ خواست خلاقۀ افرادی بود که آن را برای ایجاد تغییر اجتماعی، مناسب و بههنگام میدیدند.
مصر در اواخر دهۀ ۱۹۳۰ از یک طرف با چالش جاذبۀ فاشیسم روبرو بود و از طرف دیگر بریتانیا امکان استقلال ملی را سلب کرده بود. گروه هنر و آزادی با شعار زنده باد هنر منحط، با هدایت جرج حنین[۲]، کمال تلمیسانی و رامسس یونان[۳]، در چنین زمینهای اعلام وجود کرد.
این گروه گرایش جهانوطنی داشت و با هنر مورد تأیید فاشیسم مخالفت میورزید (البته تا جایی که زیباییشناسی ملیگرای حاکم بر فضای آموزشی مصر که نمادهای باستانی را تحت عنوان مصریت احیا میکرد اجازه میداد). آنها سه هدف را دنبال میکردند: آزادی هنری، آگاهی فرهنگی و برقراری ارتباط میان مصریان و جهان. سورئالیسم با نفی هرگونه استبداد و با پشتیبانی از آزادی بیان بی قید و شرط، بدیل مناسبی بود که به عقیدۀ اعضای این گروه میتوانست به منظور ایجاد تغییر و تحولات اجتماعی مورد بهرهبرداری قرار بگیرد.
کار این گروه مصری تقلید از سورئالیسم پاریس نبود. نقد آنها به نقاشی و نوشتنِ خودکار این بود که این رویکردها به دور از دغدغههای اجتماعی است. درواقع آنچه بهعنوان سورئالیسم در مصر به جریان افتاد، برخلاف جنبش فرانسوی آن، که در تقابل با عقلانیت مدرنیته بود، بیشتر جریانی عقلانی بود تا نمودی از رهایی غیرعقلانی. برای آنها مدرنیته فراخوانی بود به سوی واقعیت؛ واقعیت نه بهعنوان امری متعین، بلکه بهعنوان چیزی پویا با قابلیت تحول.
گروه هنر و آزادی محل تلاقی تعین اجتماعی هنرمند -درمقام مجرای طبیعی سیر انقلاب و تحول- با منطق درونی خود کنشِ خلاقه بود که هیچگونه سلطه، دستور و حکم را نمیپذیرد. کسانی مثل تلمیسانی و رامسس یونان از چیزی حمایت میکردند که آن را هنر آزاد یا رئالیسم ذهنی مینامیدند و لزوما محدود به تخیل سورئالیستی نبودند بلکه چهبسا نوعی بیانگری با سویۀ اجتماعی داشتند. نقاشی بدون عنوان رامسس یونان (۱۹۳۹) که یادآور نوت (الهه آسمان در اساطیر مصر) است، نمونهای است از تعبیر ویژۀ هنر و آزادی از سورئالیسم و استفادۀ ظریف از نمادهای فرهنگی مصر.
عکاسی بسیار بر کار سورئالیستهای مصری اثرگذار بود. تکنیکهایی مثل دبل اکسپوز، اسمبلاژ و مونتاژ عکس، امکان کاوش در دنیای ناخوداگاه، فانتزی و رویا را به این هنرمندان داد. یک کاوش و حفاری فعال در ناخوداگاه، درآمیخته با گنجینۀ تصاویر بومی که برای مصریان آشناست اما رویکرد پرستشگونه یا میهنپرستانه ندارد. (حنین گروه هنر معاصر را از این منظر و نیز بهخاطر پشتیبانی از آنچه که آن را استبداد ملیگرای جمال عبدالناصر میدانستند مورد اتهام قرار میداد). نتایج این رویه بسیار التقاطی و متنوع و گاه شوخ طبعانه بود؛ مثل استفادۀ هجوآمیز و هتاک عبدوه خلیل[۴] از نمادهای فرعونی همچون تبدیل هرم مصری به مبل راحتی!
با از راه رسیدن جنگ جهانی دوم، اقتصاد مصر فلج شد و فقر و روسپیگری گسترش یافت. چون هزاران سرباز از سراسر کشورهای مشترکالمنافع به این کشور سرازیر شدند. این زمانۀ آشفته در چشم خونین در میان شاخههای درهم پیچیده در نقاشی زایش از لورن مارسل سالیناس[۵] (۱۹۴۴) خود را بیان میکند. یا در درخت مودار نقاشی برهنگان سمیر رفیع (۱۹۴۵) و یا موجودات دیوسان در مناظر دلهرهآور دورهای از کار انجی افلاطون. در بدنهای لاغر و متلاشی زنان که در آن نه اثری از تمایلات جنسی هست نه اخلاقگرایی و نه غرابت شرقشناسانه و اسطورهسازی بومی.
پس از شکست جهان عرب در جنگ شش روزه ۱۹۶۷ و با روی کار آمدن انور سادات[۶] و سیاست او در تقابل با جناح چپ ناصری، توجه به عناصر هنر اسلامی بهویژه خطاطی بارز شد. در قسمت بعد نگاهی به این گرایش در هنر مصر میاندازیم.
قسمت قبل از پرونده مصر را اینجا دنبال کنید:
نگاهی به سیر هنر مصر از دورۀ مدرن تا معاصر | مقدمه و قسمت اول
سبک نو-فرعونی ترکیب پیچیدهای از بازآفرینی گذشتۀ تاریخی | قسمت دوم
محمود مختار نابغۀ مصری و اولین مجسمه ساز شهری مصری | قسمت سوم
ملیگرایی بومی در هنر مصر؛ تصویر آرمانی فلاح | قسمت چهارم
خوارج؛ گروه هنر معاصر مصر | قسمت پنجم
منابع:
- مقدادی، سلوا (کیوریتور مستقل)، هنرمدرن مصر، وبسایت مِت میوزیم (مقالات)، اکتبر ۲۰۰۴.
- راد، پوپک، شفه، چارلز، هنر وآزادی: نقاشان سورئالیست مصری، وبسایت آسو، ۱۳۹۶.
- وقتی هنر بدل به آزادی می شود: سورئالیست های مصر (۱۹۳۸- ۱۹۶۵)، ۲۰۱۷، MMCA سئول، کاتالوگ نمایشگاه.
- عبدالقادر جنابی، نیل سورئالیسم: فعالیتهای سورئالیستی در مصر، ۱۹۸۷
- حیدری، نصیبه، هنر برای آزادی: پژوهشی در شکلگیری سورئالیسم مصر، فصلنامۀ علمی-ترویجی مطالعات هنرهای زیبا، ۱۴۰۱.
[۱] هنرمند و فیلمساز مصری، در کنار جرج حنین و رامسس یونان از بنیانگذاران گروه هنر و آزادای
[۲] شاعر و نویسندۀ مصری-ایتالیایی
[۳] نقاش و نویسندۀ مصری
[۴] از هنرمندان گروه هنر و آزادی
[۵] هنرمند فرانسوی-مصری
[۶] سومین رئیسجمهور مصر از ۱۹۷۰ تا ۱۹۸۱