یادداشتی پیرامون چیدمان و نقاشی نسترن آزادی در ویترین گالری اُ
اینکه اثر هنری سؤال برانگیزد به خودی خود مسئلۀ جالبی است، اما مسئله این است که این سؤال دربارۀ چیستی آن باشد یا چراییاش. دربارۀ آثار هنری معمولاً چیستی ذیل چرایی قرار میگیرد، اینکه اثر هنری چرا خلق شده و چه کارکردی دارد جزو سؤالاتی است که معمولاً پرسیده میشوند و ما در مواجهه با ویترین نسترن آزادی، همین پرسش را پی میگیریم.
این باریکههای رنگارنگ بازیگوش که اول در قابها متکثر میشوند و گاهی باز و گاهی بسته از قابی به قاب دیگر منتقل میشوند و فرمهای سیالی به خود میگیرند انگار که در حال رقص باشند و سپس در یک حجم پارچهای بزرگ متجلی شده و از قاب بیرون میآیند اما همچنان از پشت پنجره ویترین به مخاطب نگاه میکنند. این فرمها چه هستند و رابطهشان با ما بهمثابه مخاطب چیست؟
اگر به حافظهمان رجوع کنیم به خاطر میآوریم که نسترن آزادی را به عنوان هنرمندی میشناسیم که در کار ترکیب کردن مدیاهای مختلف باهم است. در نمایشگاه انفرادی پیشینش او ویدئو، سایه و نقاشی را باهم ترکیب کرده بود و از این طریق فضایی تعاملی ایجاد مینمود؛ اما اینجا او در حال ترتیب نمایشی رنگی برای مخاطبین است، چیزی که در نمایشهای قبل و فعلی مشترک است حرکت رنگها و بازی با فرم است، اما این بار میتوان اثر را خرید و با خود برد بدون اینکه کلیتش خدشهدار شود.
نسترن آزادی برای آثار خود کلیت و جزئیتی طراحی کرده که مانند نگاه کردن از یک روزن کوچک به چشماندازی وسیع است، او در آثار خود مکرراً این موضوع را پیش میکشد که چشم ما تا چه حد برای دیدن همهی زیبایی این چشمانداز ناتوان است و تنها قطعاتی از جهانِ دیده ما را میتوان از میان مه غلیظی که این چشمانداز زیبا را پوشانده مشاهده کرد.
نسترن آزادی رنگهایی را با پاستل روغنی دستساز روی کاغذ کار کرده او برای به دست آوردن رنگ و فاصله ترکیب شوندگی رنگهای مختلف با یکدیگر مجبور شده پاستلهای روغنیاش را خودش بسازد تا بتواند لمحهای از این طرب بازیافته را به شکل اشکالی رشته مانند، گاهی بههمپیوسته و گاهی از هم جدا شده که همچنان با یکدیگر در ارتباطند را به ما نشان دهد.
در این نمایش آثار از فرم نئوژئو و هندسی به فرمهای ارگانیک شبیه کروموزوم یا رشتههای عصبی تبدیل شدهاند که شاید بتوان به دنبال جایگاهی تمثیلی برای آن بود، تمثیلی از طرب در برابر ناچیزی نگاه ما، آثاری که به واسطۀ شکل و رنگ و حتی متریال و تکنیک بیننده را به این بازی دعوت میکند که با رقص آنها همگام شود و در این پیوستگی و گسستگی سهیم باشد و آنان را به خود دعوت کند.
بازیای که در سطوح دوبعدی قابها آغاز میشود اما برای گسترش، میل به مشارکت بیشتر با مخاطب دارد؛ زیرا نسترن آزادی موفق میشود برای عبور از سطحیت احتمالی، این نیاز به گسترش را با حجمِ ارائهشده پاسخ دهد. او حجمی از پارچه را در کنار نقاشیها به تماشا میگذارد و میتواند برای نقاشیها آینده یا بستری برای رشد را متجسم شود.
به عبارتی داستان ویترین نسترن آزادی داستانی است که تازه آغاز شده، داستانی که تمایل دارد از قاب بیرون بزند و همانند همین قطعات رنگی در هوا معلق باشد. به نظر میرسد این مسیری است که از حجمها عبور خواهد کرد که تجلی این رقص را نهتنها برای چشم بلکه برای لامسه هم محیا میکنند. حتی به نظر میرسد این مجموعه از منظر اقتصادی هم نمایش موفقی بوده؛ پس میتوان اذعان کرد نسترن آزادی پاسخ ما را به هر دو پرسش چرایی و چیستی این چیدمان به صراحت و روشنی داده است.
جذابیت تماشای رنگ و ریتم در کنار تمایل به گسترش رو به بیرونِ قاب، جوهره اصلی این نمایش را تشکیل میدهد و در عین قرار دادن مخاطب در برابر ناتوانی خود او را دعوت میکند که با هنرمند همراه شود و به سمت افقهای گستردهتری حرکت کند تا کمکم خود را به عنوان هنرمندی برای آفرینش و تجلی زیباییهای پنهان در مه تثبیت کند.
درباره نسترن آزادی بیشتر بخوانید
به قلم مریم روشن فکر:
نورها و آدمها | نگاهی به آثار مهرداد دفتری در گالری سهراب
کبوترها هستند که راست میگویند | نگاهی به آثار ساله شریفی
پرژام پارسی در گفتگویی خاموش اما در جریان
چرخهی عدن تا عدم و میان ماندگی امروز ما در آثار اله یار نجفی
این یک دوئت نیست | یادداشتی بر نمایش دونفره ژیلا مختاری و عبدالحمید پازُکی
مواجهه با امری غریب و تکاندهنده در گالری شیدایی
نقدی بر آثار شکوفه کریمی و هیاهویی پیوسته در جریان
مرز میان دیدن و ندیدن در آثار نسترن آزادی