منیر فرمانفرمائیان متولد ۱۶ آذر ۱۳۰۱ در شهر قزوین است. وی که از خواستگاه اقتصادی و اجتماعی بالایی برخوردار بوده؛ ازجمله هنرمندانی است که علاوه بر تمرکز و پشتکاری مثالزدنی به درستی و با هوشمندی از تعاملات سطح بالای اجتماعی و امکاناتش بهر برده و در عرصههای متعدد نقاشی، طراحی، مجسمهسازی و مجموعهداری فعالیت نموده است.
وی سوار بر موج هنر نوگرای ایران با اتکا به ریشههای فرهنگی و سنتی تنها به شناسایی و برداشت سطحی از نقش مایهها و نمادها اکتفا نکرده و با کمک استادکاران معماری سنتی و با الهام از معماری ایرانی اسلامی به ساخت سازههایی سهبعدی متکی بر هندسه ایرانی پرداخته است. او در طراحی و اجرای آثارش سیلان بصری، تعامل با مخاطب، تنوع دیداری و بازنمایی محیط پیرامونی و درعینحال جنبه تزئینی دکوراتیو آثارش را مدنظر داشته است؛ این غنای محتوایی را متأثر از فرهنگ سنتی و کیفیت بالای ارائه بصری را میتوان منتج از آموزش آکادمیک بینالمللی و حضور در جریانهای هنری همعصرش دانست.
منیر شاهرودی فرمانفرمائیان پس از اتمام دوران متوسطه وارد دانشکدهی هنرهای زیبای دانشگاه تهران شد تا در رشتهی نقاشی تحصیل کند. در اواخر دههی ۱۳۲۰ تصمیم گرفت تحصیلات آکادمیک خود را خارج از ایران ادامه دهد ابتدا به فرانسه و بعد نیویورک رفت. فرمانفرمائیان در آغاز در دانشگاه کرنل و سپس در مدرسهی هنر طراحی پارسونز تحصیل کرد. او در این دوره با هنرمندان مطرحی ازجمله جوآن میچل باسکیا، الکساندر کالدر، اندی وارهول و فرانک استلا در تماس بود و چنین تعاملات و ارتباطاتی موجب شد تا برایش تجربهای درخور و تکرار نشدنی از هنر نیویورک رقم بخورد.
باوجوداینکه، همزمان با منیر هنرمندان ایرانی دیگری با نیت تحصیل و تجربه فضای هنری بینالمللی به اروپا مهاجرت کرده بودند؛ اما تجربهی هنر معاصر و پیشگام به مرکزیت نیویورک به قوام بینش و برداشت خاص او از هنر مدرن کمک شایانی کرد. وی با همکاری با لری ریورز، ویلیام دکونیگ و جکسون پولاک سطح حرفهای هنری خویش را همتراز با مطرحترین هنرمندان مکتب ساز هنر معاصر جهان تبیین و تثبیت کرد.
علاوه بر آن سابقه آشنایی با آرتور پوپ، مورخ هنر آمریکایی، نگاهی ژرفتر نسبت به هنر ایران و داراییهای فرهنگیاش را به ارمغان آورد. توجه منیر به فرش و نقوش آن از دوران کودکی آغاز شده بود؛ لیکن توجه نسبت به فضاهای سنتی -مذهبی صنایعدستی و حتی زیورآلات و گردآوری مجموعههایی از صنایعدستی حاصل تعاملات و سفرهایش با هنرمندان بینالمللی علاقهمند به فرهنگ و هنر اصیل ایرانی بود. او در بهمنماه سال ۱۳۳۶ از آمریکا به ایران بازگشت. در سال ۱۳۳۷ در جریان بیستوسومین دوسالانهی ونیز، توانست برای نمایش مجموعهی «گلها» مدال طلای بیینال را دریافت کند. اولین نمایشگاه انفرادی آثارش را یک سال بعد، در دانشکدهی هنرهای زیبای تهران برگزار کرد.
منیر با اتکا به تمام تجارب بینالمللی و مرور و بازبینی هنر سنتی ایرانی، سرانجام در اواخر دهه ۱۳۴۰، به سبک ویژه خود دست یافت که ترکیب روشهای سنتی نقاشی پشت شیشه، آینهکاری، خاتمکاری، هندسه ایرانی و طراحی معمارانه سنتی بود؛ وی با بیانی مدرن با ساختن سازههایی سهبعدی با ارجاعاتی بسیار آشنا خصوصاً برای مخاطب ایرانی، برگزیدههایی از مقرنسها و تزئینات بناهای مذهبی را در قالبی جدید و گاه جسورانه به نمایش گذاشته است.
در این آثار گاه به فرمهای ستاره و شش ضلعی اتکای بیشتری کرده، گاه فرمها را با رنگهایی متمایز و حتی کمتر دیدهشده در فضاهای مذهبی، هم چون زرد و قرمز و نارنجی ترکیب کرده است.
از نمونههای اولیه این آثار پانلهایی بزرگ برای هتل لاله، دو آینه بزرگ برای فرهنگسرای نیاوران یک پانل اتاقخواب در کاخ نیاوران، یک مجسمه برای موزه فرش ایران و آثاری برای خانههای شخصی و فضای عمومی را میتوان برشمرد. آثار این هنرمند بهطور گستردهای در ایران، امریکا، اروپا و خاورمیانه به نمایش گذاشته شده است که ازجمله آنها میتوان به موزه هنر مدرن، موزه متروپلیتن و موزه گوگنهایم در نیویورک اشاره کرد.
علاوه بر آثار حجمی و طراحی، نقاشیهایی شامل فرمهای انتزاعی، تعدادی کلاژ و آثاری ترکیبی از نقاشی و خوشنویسی نیز از فرمانفرمائیان به یادگار مانده است. او پس از آنکه همزمان با وقوع انقلاب ۱۳۵۷ برای دومینبار به نیویورک مهاجرت کرد، بخش زیادی از اموالش در ایران را برای همیشه از دست داد و در این دوران با خلق این آثار تلاش داشت تا علاوه بر از سر گرفتن فعالیتش، خاطرات آن اشیا را محفوظ نگه دارد.
منیر فرمانفرمائیان در سال ۱۳۸۳ بار دیگر به ایران بازگشت و همزمان استودیوی شخصی خود را نیز افتتاح کرد. او تا آخرین روزهای عمر پربار خود در خلق آثار هنری متمایزش وقفه ایجاد نکرد و متواضعانه روند شکلگیری آنها در ذهن و دستانش را برای مخاطبان گستردهاش شرح میداد.
در سال ۱۳۹۶ بهپاس قدردانی از نقش پررنگی که این هنرمند بر عرصهی هنر مدرن ایران داشته است، موزهی منیر شاهرودی فرمانفرمائیان در باغ نگارستان افتتاح شد. در این نمایشگاه دائمی علاوه بر نمایش آینهکاریهای سهبعدی، مجموعهای از طراحیهای او روی کاغذ، سازههای رنگین هندسی او و همچنین آثاری از نقاشی پشت شیشه و نمونههای دیگری از آثار اینستالیشن هنری که خود از مجموعه شخصیاش وقف دانشگاه تهران کرده بود به نمایش در آمده است.
در سال ۱۳۹۴، موزه هنر معاصر در پرتغال، نمایشگاهی تحت عنوان «امکانات بینهایت» از آثار منیر بر پا کرد در سال ۱۳۹۵، موزه گوگنهایم نیویورک نمایشگاه انفرادی بزرگی را به بررسی آثار منیر شاهرودی فرمانفرمائیان اختصاص داد. همچنین در ۱۳۹۶ تالار دائمی منیر فرمانفرمائیان در باغ موزه نگارستان گشایش یافت.
کمتر هنرمند ایرانی در دوران حیات خود همچون منیر شاهرودی فرمانفرمائیان؛ اینچنین در سطح جهانی شناخته و تحسینشده است؛ و با وجود تمامی آسیبهای اقتصادی و اجتماعی؛ به ایران و فرهنگ ایرانیاش مفتخر بوده، عشق ورزیده؛ هرگز زبان به شکایت نگشوده و اینچنین اصالت خویش را با وفاداری به پشتوانههای فرهنگیاش اعتلا بخشیده است. منیر فرمانفرمائیان متواضعانه و آگاهانه میراثی ماندگار برای هموطنانش به جای گذاشته است. خود منیر همواره اذعان داشته که هنرش از سیاست جدا بوده و هست! وی در تاریخ ۳۱ فروردین ۱۳۹۸ در تهران درگذشت و بنا به وصیتش در شهر زادگاهش قزوین به خاک سپرده شد.
در مورد منیر فرمانفرمائیان گفتهاند: در میان هنرمندان معاصر ما، کدام است که میتوان نام منیر را بر او گذاشت؟ مسلماً کسی که با نورکار میکند، کسی که نور را میتراشد و قلماش، نور را نقاشی میکند!
درباره منیر فرمانفرماییان بیشتر بخوانید
به همین قلم بیشتر بخوانید:
داربست | نمایش ترانه صادقیان در گالری طراحان آزاد
منصور قندریز: درد و تنفر که زیاد میشود، مرگ فراموش میگردد
اسطوره و زن معاصر در آثار پردیس شفیعیون با مجموعه والایش
اردشیر محصص راوی ژرفنای تلخکامی و درد و رنج انسانی
ریشههای بیپایان | مروری بر کارنمای سیراک ملکنیان
پرویز شاپور هنرمند نازکاندیشی که هیچ صدایی از طراحیاش درنمیآمد!
هایده زرین بال و تنیدهگی در سپهر پهناور هستی
محمد احصایی بیش از نیمقرن تداوم همنشینی سنت و مدرنیته
در همین ارتباط دنبال کنید:
یادداشتهایی بر نقاشیهای پایان قرن
رونق؛ پولهای زیاد، ابر دیلرها و صعود هنر معاصر
نقد نمایشگاههای دیگر را ببینید: