امل کناوی و هنرمندان اثرگذار در مصر
من نور میزایم، و نور مرا میبلعد. و من در دالانی از ظلمات بیپایان مستحیل میشوم.[۱]
۲۰۰۹، خیابانهای قاهره؛ عدهای (اعم از اجراگر و کارگر روزمزد) چهاردست و پا، کف آسفالت و پیادهروها حرکت میکنند، زنی با لباس چوپانی آنها را هدایت میکند، او امل کناوی[۲] است و نام این پرفورمنس؛ سکوت گوسفند[۳]. کناوی در زمانهای این تنها پرفورمنس خیابانی خود را اجرا میکند که دولت حُسنی مبارک سرکوبها را شروع کرده و امید هرگونه دموکراسی را از مردم گرفته است.
هنرمند و اجراگران این اثر بعد از اجرا بازداشت میشوند. اما مبارک که در فکر جانشینی پسرش بود نهایتاً در انقلاب ۲۰۱۱ التحریر به زانو درمیآید. تنها درهمین یک نمونه از آثار کناوی میتوان بی پروایی و نقد بی محابای او نسبت به زمانۀ خودش را دید.
امل کناوی متولد ۱۹۷۴ تحصیلات هنری خود را در بنیاد سینمای مصر آغاز کرد و در ۱۹۹۹ از دانشکدۀ هنرهای زیبای دانشگاه حلوان[۴] در رشتۀ نقاشی فارغالتحصیل شد. کناوی از ۲۰۰۳ درگیر مبارزه با سرطان خون بود و در ۲۰۱۲ در سن سی و هشت سالگی درگذشت، اما در همین دوران کوتاه کار هنریش، تبدیل به هنرمندی مهم و اثرگذار در مصر و نیز صحنۀ هنر بینالمللی شد.
به سختی میتوان معناهای درونی آثار کناوی را از داستان شخصی زندگی او جدا کرد، حالت شکننده و نحیف او در ردای زجری بازتاب میابد که همۀ نقاشیها، طراحیها، ویدیوها و اجراهایش را در خود میگیرد.
امل در آغاز کار خود، برای مجسمهها و چیدمانها و ویدیوهایی که در همکاری با برادرش عبدالغنی کار کرده بود مورد تحسین منتقدین قرار گرفت. با این حال موفقترین آثار او اتاق[۵] ۲۰۰۳ ، سفر[۶] ۲۰۰۴ ، جنگل ارغوانی مصنوعی[۷] ۲۰۰۵ ، کشته خواهی شد[۸] ۲۰۰۶ و سکوت گوسفند ۲۰۰۹ است که به تنهایی کار کرده. کناوی به دنبال بیان و بازنمایی حافظۀ درونی و ناخوداگاه رنج ناشی از خشونت مداوم بود.
هیولاوشی بیتفاوتی، تهیشدن و از ریخت افتادن یک بدنۀ سیاسی و اجتماعی فرسوده. او بدن خود -اندامهای تکه تکه شده یا برهنه- را با لاشۀ حیوانات و عناصر نمادینی مثل لباس عروسی، خطوط برق، درختان، موشها، پروانهها، در ترکیبی خوابزده، درکنارهم قرار میدهد و این همه تجربه زیستۀ طبقهای اجتماعی را نشانهگذاری میکند که تکههای آن با سرکوب، سکوت و تسلیم کنار هم قرار گرفته و در آستانۀ ملغی شدن است. شیوۀ کار کناوی همچنین با شاعرانگی سوررئالیستی همراه است اما خودش بر آن است که به اکسپرسیونیستها نزدیکتر است.
اگرچه کناوی از بدن و درونیات خود بهعنوان مادهخام کارش استفاده میکند اما کار او صرفاً حدیث نفس نیست. او که به بیان خودش “خود را موجودیتی بیش از یک بدن فیزیکی صرف میبیند” با بیانی استعاری از وضعیتی حرف میزند که جهانروا و بسیار انسانی است: لحظات از خودبیگانگی انسان، لحظاتی از تغییرات عمیق روانی، پریشانیای که در لحظات آستانهای زندگی انسان همچون تولد، ازدواج یا مرگ رخ مینماید. این فضا را میتوان در ویدیو-انیمیشن جنگل ارغوانی مصنوعی (۲۰۰۵) یا در کشته خواهی شد (۲۰۰۶) دید که در آن تصویر خود هنرمند با طراحی انیمیشنی مخدوش میشود.
خشونت و اضطراب تنها وجه احساسی کارهای کناوی نیست و کار او میتواند درعینحال لطیف و مادرانه هم باشد و وقتی این دو وجه، توأمان به نمایش درمیاید مواجههای از جنس برخورد با امرغریب پدید میآید. در ویدیویی از اتاق دستانش را میبینیم که دستکش توری سفید پوشیده و با ظرافت، روی قلب یک حیوان، مروارید دوزی میکند.
در مکالمۀ بیوقفه[۹] (۲۰۰۷) در بیینال هشتم شارجه، کناوی بنایی باستانی را با پتوهای صورتی پفکی میپوشاند. همین اثر در اجرایی دیگر در پاریس با ویدیوی قاهره من را میخورد (۲۰۰۸) ترکیب میشود و در غرفهای که با پتوهای صورتی پوشیده شده، ویدیویی از دورنمای قاهره، بر دو لُب ریههای شتر که به طور مکانیکی از هوا پر و خالی میشوند، پخش میگردد.
کار کناوی را نمیتوان در قالبی مشخص یا مضمونی واحد قاب گرفت. همچون روحیۀ خود او آثارش هم طاغی و منحصربفرد اند. اما میتوان دید که چطور تاریخ، مکان و بدن، ادراکات حسی، وهم و رویا، خاطره، تفکر و احساس در کارهای او با هم تلاقی میکنند.
او خود را به رسانۀ مشخصی نیز محدود نمیکند و آزادانه از طراحی، پرفورمنس، مجسمه و ویدیو بهره میگیرد تا زیباییشناسی خاص خود را بسازد. زیباییشناسیای روان-تنانه که همانقدر که شخصی است مصری هم هست. پیوند بدن زنانه با شهر و تاریخ در کار کناوی چیزی است که پیش از این هم در قسمتهای قبل رد آن را در آثار هنرمندان مصری دیدهایم.
اگرچه کناوی نماند تا ببیند انقلاب التحریر درنهایت به برآمدن حکومتی نظامی و مستبد انجامید، اما هنر او گویی چکیدۀ تاریخی صدای ملت زخمی مصر است. در اینجا دیگر خبری از شکوه مصر باستان یا هنر پیشرو و امیدوار دورۀ مدرن نیست. هنر کناوی انگشت نهادن بر وضعیت کنونی بهمثابه تکهپارگی و زخم است. همچون بدنی که از درون پوک شده اما تا آخرین دقایق دست از حضور و به رخ کشیدن زخمهایش بر نمیدارد.
بنیاد هنر شارجه در ۲۰۱۸ نمایشگاه مرور آثار این هنرمند را (با عنوان خاطرات یخزده[۱۰]) با گردآوری یازده ویدیو، نقاشیها، طراحیها، مستندات و مکتوبات به جا مانده از او برگزار کرد.
منابع:
e-flux.com
Madamasr.com
12.berlinbiennale.de
قسمت قبل از پرونده مصر را اینجا دنبال کنید:
نگاهی به سیر هنر مصر از دورۀ مدرن تا معاصر | مقدمه و قسمت اول
سبک نو-فرعونی ترکیب پیچیدهای از بازآفرینی گذشتۀ تاریخی | قسمت دوم
محمود مختار نابغۀ مصری و اولین مجسمه ساز شهری مصری | قسمت سوم
ملیگرایی بومی در هنر مصر؛ تصویر آرمانی فلاح | قسمت چهارم
خوارج؛ گروه هنر معاصر مصر | قسمت پنجم
گروه هنر و آزادی سورئالیسم مصر | قسمت ششم
[۱] از یادداشتهای امل کناوی (قناوی)
[۲] Amal Kenawy (۱۹۷۴-۲۰۱۲)
[۳] The Silence of the Sheep
[۴][۴] Helwan University
[۵] The Room
[۶] Journey
[۷] The Purple Artificial Forest
[۸] You Will Be Killed
[۹] Non-stop Conversation
[۱۰] Frozen Memory این عنوان همچنین عنوان چیدمان ویدیویی مشترکی با برادرش عبدالغنی از سال ۲۰۰۳ است.