تندیس: سیصد و یکمین شمارهی تندیس روز ۲۶ خرداد ۱۳۹۴ منتشر شد.
ویژهنامهای هشت صفحهای به نکوداشت ابراهیم فرجی اختصاص یافته که با مقالاتی از مهرنوش علیمددی، شهروز مهاجر، غلامحسین نامی و خاطراتی از نزدیکان استاد فرجی همراه است.
تصویر روی جلد این شماره اثری از علیاکبر یاسمی است.
سردبیر در سرمقاله به اخبار منتشرشده دربارهی فساد مالی و مقایسهی آن با اقداماتی میپردازد که منجر به هدررفتن میراث ملی کشور شد.
نشریهی حرفههنرمند در شمارهی نوروز خود، برای مشخص کردن ده هنرمند برگزیدهی هنر نوگرای ایران یک نظرسنجی انجام داد؛ مقالهی آرش صداقتکیش را در اینباره میخوانید.
بازتاب شش نمایشگاه برگزار شده در گالریهای تهران را در صفحهی گالریگردی میبینیم.
مهرنوش علیمددی دربارهی نمایش آثار محمد اسکندری در گالری آران نوشته است. فرید امینالاسلام به نمایشگاه نمایش آثار نگار فرجیانی در گالری اعتماد پرداخته است. داریوش طلایی آثار مهرداد نراقی در گالری اِیجی را بررسی کرده و جواد حسنجانی به نقاشیهای حسینعلی ذابحی در گالری هور پرداخته است. نقد نفیسه عطاران دربارهی نمایش آثار فرشته غازیراد در فرهنگسرای ارسباران را نیز در همین شماره میخوانید.
داریوش طلایی مقالهای دربارهی نمایش آثار بابک روشنینژاد در گالری اثر نوشته است.
یادداشتی از فرزان نصر دربارهی مرتضی نعمتاللهی و مروری بر آثارش در گالری متن امروز اصفهان را در این شماره بخوانید.
کوروش گلناری و مهسا تهرانی در بخش مجسمه، آسیبشناسی آموزش مجسمهسازی در دانشگاههای ایران را بررسی کردهاند.
سیدمجتبی موسوی نیز یادداشتی دربارهی سیاستگذاری صحیح ساخت مجسمههای شهری داشته است.
شکوفه غفاری نوشتهای از جری سالتز با عنوان «نپذیرفتن بازار، پذیرفتن بازار؛ چگونه معجزهی جدیدی میان این همه پول یافتم» ترجمه کرده است.
میثم سامانپور در مقالهای با عنوان «هنر خودآیین، مواجههی اثر هنری و کالا» به موضوع زیباشناسی هنر پرداخته است.
علیرضا بهارلو در صفحهی نقد دربارهی زیبایی و نقد هنر در نگاه پیتر شِلدال، منتقد آمریکایی نوشته است.
مهدی احمدیانشیجانی در نقد کتاب این شماره به کتاب «درک عکس» نوشتهی جان برجر اشاره کرده است. این کتاب توسط کریم متقی ترجمه شده و نشر پرگار آن را منتشر کرده است.
روز ۱۸ خرداد، مراسم نکوداشت استاد ابراهیم فرجی در هنرستان هنرهای زیبای پسران برگزار شد، گزارشی از این نشست را در این شماره بخوانید. مهران دانایی و سجاد عمادی در صفحه دنیاگردی در چند بخش به مجسمههای جدید تونی کرگ در گالری لیسن میلان، گشت شبانه روی تخت در گالری هیوارد در لندن، نمایشگاه نقاشی نامزد جایزهی ترنر در گالری سرپنتین در لندن و نمایشگاه برندان لینچ با الهام از باب راس در بروکسل پرداختهاند.
مهسا فرهادیکیا برای بخش فمنیسم و هنر این شماره مطلبی را با عنوان « نشانهشناسی آشپزخانه» نوشته است.
در نگاه این شماره، اسناد و دستنوشتههایی از علیاکبر یاسمی و منصور قندریز چاپ شده است. معادلسازی مدرک مدرسهی استاد کمالالملک نیز در چند سند به چشم میخورد.
صفحه تصویر این شماره به انتخاب کوروش گلناری است.
سلام . اینکه چرا نشریه تندیس تا این حد به مکتب کمال الملک و منتصبین به آن ارادت نشان میدهد ، برایم عجیب و غیرعادی جلوه میکند . بنده به عنوان خواننده قدیمی نشریه ، با مختصر اطلاعات پیرامونی ، بخوبی از روحیه ی حاکم بر مجله ، با قدمتی بیش از یک دهه ، آگاهی دارم . شناختی که شاید خود سردبیر یا عوامل مرتبط با مجله فاقد آن باشند . دلیل این ادعا به موقعیتی مربوط میشود که هر کدام از ما در آن قرار داریم . بنده به عنوان یک ناظر بیرونی چشم اندازی را نظاره می کنم که شما به عنوان یک ناظر از درون ، قادر به مشاهده ی آن نیستید و لذا نا خواسته نسبت به آن عکس العمل تدافعی یا تهاجمی نشان می دهید . سیر تحولات نقاشی در ایران ، خصوصا از دوره ی قاجار به این سمت را با توجه به تمرکزی که در مقطع کارشناسی ارشد و در بخش پایان نامه ( با عنوان ” تاملی بر جامعه شناسی نقاشی از دوره ی قاجار تا انقلاب اسلامی ” ) داشتم ، این اعتماد بنفس را به من معلم ، ( امسال باز نشسته ) می دهد تا بگویم : با جستجو در پستوها و صندوقچه ها ، راه به جایی نخواهیم برد . تاریخ نقاشی ایران پس از صنیع الملک ، عملا شخصیت کاریزماتیک جدی دیگری را به خود ندیده است . شاید همه کمال الملک را به واسطه ی کاریزما و شخصیت والایش بشناسند ( که قطعا صحیح می باشد ) ، اما این هیچ ربطی به آثارش یا جریانی که در نقاشی ایران به راه انداخت ندارد . تقریبا در تمامی گزارشاتی که تندیس از اهالی این جریان و جریانات مشابه آن ارایه داده ، نقطه ی تمرکز بر روی خلقیات ، منش و سلوک اجتماعی آنها بوده است . چرا امکان تامل و بررسی ابعاد زیباشناختی ( استتیک ) و حتی سبک شناسی آثار آنها نمی باشد ؟ لذا پیشنهاد دقت نظر و دوری از هر گونه افراط و تفریط را دارم . البته با این گونه شرح حال نویسی ها کاملا مخالف نیستم . اما چرا تا این حد جایگاه نقد و یا حداقل آسیب شناسی ، در آن خالی می باشد . نگاه به گذشته ، بدون ترسیم ما به ازای امروزی عملا هیچ سودی برای ما نخواهد داشت . مواظب باشیم جذابیت های تاریخ نگاری ( البته در ایران تاریخ سازی ! ) ، مجله ی تندیس را که من خیلی آن را دوست دارم و بسیار چیزها به واسطه ی آن آموختم ، از مسیر متعارف خارج نکند . در پایان عرض کنم که در شماره ی ۳۰۰ نشریه و در بخش معرفی هنرمندان ، جای مرحوم جواد حمیدی بسیار خالی بود . حدس من این است که ناخواسته از قلم افتاد . خدا نگهدارتان / تیر ماه ۹۴ / لاهیجان
دوست گرامی
توجه کنید مستند نگاری و بررسی اثار مکتب کمال الملک به رشد هنر معاصر کمک میکند و این
که ما امروز موزه کمال الملک داریم نتیجه این تلاشهاست.