عکاس مجموعهای مستند-هنری را ارائه میدهد که گویی در فضایی سورئال عکاسی شده است. در فضایی که ذرات خاک سرخ منطقه همه چیز را می پوشاند و دیوار، موتور سیکلت، زمین و همه چیز حتا پوست انسان رنگ سرخ دارد. تا اینجا عکسهایی مستند میبینیم از منطقهای متفاوت که در آن پنج کارگر مشغول به کار هستند. اما چیزی که آنها را از واقع گرایی محض متمایز میکند حضور رنگ سفید است که به گونهای نامنتظر در عکسها ظاهر میشود. برای نمونه پرواز دسته جمعی و ناگهانی مرغان دریایی، عنصری که بارها در آثار مجموعه تکرار شده است.
این رنگ در عکسها به شیوههای مختلفی تکرار شده، برای نمونه گذشتن یک گوسفند از کنار دیواری سرخ و یا لکهای از رنگ سفید بر دیوار. همه اینها خط فکری ثابتی را القا میکند. عکاس در استیتمنت نمایشگاه می نویسد: «آتش کوره کارخانه، محیط قرمز آن و حرارت تابستان جنوبی یادآور جهنم است.» پس قرار دادن لکههای سفید در عکسها را میتوان تلاشی برای برهم زدن قوانین حاکم بر جهنم خواند و سفید را نمادی از امید دانست. اما باید پریسد، آیا در جهنم هم جایی برای امید هست؟
در اکثر عکسها پرندگان در حال پرواز قسمتی از کادر را پوشاندهاند و لایههای دیگر را تحت تاثیر قرار میدهند. اینطور به نظر میآید که برای یک لحظه خیال بر واقعیت غلبه کرده است و عکاس آن را ثبت کرده. در عکسهایی که انسانها ساکت و گاه مات هستند تنها نشانههایی از حرکت در پرندگان میبینیم که در پروازند و گویا نماد آشکاری از خیال هستند.
مگر نه این است که تنها راه گریز از جهنم خیال است. عکاس اما در پی یافتن روزنهای است که علت ادامه دادن زندگی در این فضا را برای خود و یا بیننده آشکار کند. او مینویسد: «در میان هجوم بیامان رنگ سرخ، لحظهای عینیت مییابد. نقطهای به واقعیت نشت میکند. آرام جان میگیرد و میدرخشد. گاهی این واقعیت درخشان، با بالهای ایمان به پرواز در میآید.»
افزون بر این او با قرار دادن عکسها در کنار هم در قابهای دولتی و سه لتی، لحظههایی واقعی از زندگی کارگران را در قالبی هنری به نمایش در میآورد. به عنوان نمونه در یک فریم مردی مشغول کار است و در فریم کناری یک مرغابی سفید بر لبه دیواری خوابیده است و یا کودکی در سه فریم برای گرفتن پرندهای تلاش میکند.
او با ترکیب حضور انسان و حیوانها در این مجموعه علاوه بر مستندسازی زندگی کارگران، عکسهایی خیالپردازانه خلق کرده است که ذهن را به جایی فراتر از نگاهی گذرا به سرخی غریب مکان میکشاند.