حافظ روحانی، تندیس: طبیعی است که نمیتوان با تماشای نهمین نمایشگاه مجسمههای کوچک دربارهی مجسمهسازی معاصر ایران، به صورت یک کل صحبت کرد. با اینکه این نمایشگاه ۴۵ هنرمند را گرد هم آورده، ولی هر هنرمند تنها با یک اثر شرکت کرده، تا دستمان حتی برای صحبت دربارهی موضوع مجسمهسازی معاصر ایران باز هم بستهتر شود.
در نوشتهی نمایشگاه، بدون ذکر نام نویسنده، به چند نکته اشاره شده، از تنوع مادهی کار در آثار این هنرمندان گرفته، تا تفاوت رویکرد و موضوع، که میتوان با رجوع به نمایشگاه شاهد این هر دو نکته بود و هم تفاوت در موضوعات و رویکرد هنرمندان را دید و هم تنوع در استفاده از مواد کار مختلف را.
با اینحال مهمترین نکته در نوشتهی نمایشگاه توضیحات دربارهی رویکرد خود نمایشگاه و نمایش دادن مجسمههای کوچک است: «مجسمههای بزرگ یا عظیم از زمان باستان جذابیت مستمری داشتهاند، و همینطور هم مجسمههای کوچک که اغلب جزو وسایل شخصی و یا پیکرههای کوچک قدیسین و شبهخدایان بودهاند و در سراسر جهان کشف شدهاند. هنرمندان مجسمههای عظیم و باشکوه را به سفارش اربابان قدرت میساختند تا نمایشی از قدرت و مکنت باشند. برعکس و عموماً مجسمههای کوچک برای استفاده شخصی و با تعلق خاطر، دست ساخته تمایل و انگیزه شخصی سازندگان آنها بودهاند. در طول تاریخ مجسمههای کوچک، ظریف و زیبا واکنش مثبت بیننده را برانگیختهاند، بسیاری از اوقات بینندگان این مجسمهها را صمیمیتر و جذابتر یافتهاند تا پیکرههای عظیمی که در ذات خود متفاخر هستند. علیرغم اندازه، مجسمههای کوچک به جهت دشواری ساخت در اندازه کوچک، حتی بیشتر از مجسمههای بزرگ تحسین شدهاند.» در این نوشته نویسنده به چند نکته اشاره کرده است؛ اینکه بیننده برای تماشای یک مجسمه کوچک مجبور است به آن نزدیک شود تا شاهد تمامی جزئیات و ریزهکاریهای آن باشد، همان چیزی که نویسنده از آن به عنوان صمیمیتر و جذابتر یاد کرده. نکتهی دیگر اشاره به کارکردهای مختلف مجسمه است، از یادوارههای شهری که به ساخته شدن مجسمههای بزرگ منتهی میشود، کارکردی که هنوز هم از مجسمه انتظار میرود و اشکال مختلف آن را میتوان در سطح شهر تهران و دیگر شهرها دید و دیگری کارکرد کهنتر آن، یعنی استفاده از مجسمه به عنوان بت دارد. از روزگاران بسیار دور، از دورهای که انسان غارنشین رو به یکجانشینی آورد، ساختن بتها و توتمها به شکلهای مختلف باب شد که تا زمان ظهور آخرین پیامبران الهی هم ادامه داشت.
حال در روزگار ما، کارکرد مجسمههای کوچک بیشتر بیان فردی هنرمندان است و رویکرد نهمین نمایشگاه مجسمههای کوچک هم گویا همین بوده است؛ چنانچه نویسندهی نوشته آورده: «آنچه که در این میان مشترک است بیان شخصی و صمیمانه این هنرمندان است، نمونههائی از زبان شخصی که به کار گرفته شده تا احساسات و برداشتهای هنرمندان را انتقال دهد.» یکی از نشانههای این رخداد، تغییر رویکرد مجسمهسازی ایران در طول یک دههی گذشته است. در حالی که تا نیمهی اول دههی ۱۳۸۰ عمدهی مجسمهسازان ایران رویکردی مدرنیستی داشتند هر چه زمان گذشت رویکرد تغییر کرد و حالا در یک نمایشگاه گروهی شاهدیم که چقدر از تعداد هنرمندان مدرنیست کم شده و در عوض بر تعداد هنرمندان مفهومی افزوده شده است، همان چیزی که در نوشتهی نمایشگاه هم کم و بیش مورد اشاره قرار گرفته. در واقع با نگاهی دقیق به آثار ارائه شده میبینیم که تنها یکی دو اثر را میتوان ذیل مجسمهسازی مدرنیستی ردهبندی کرد و بخش عمدهی آثار در ردهی آثار مفهومی و پستمدرن جای میگیرند، هم از جنبهی نوع رویکرد هنرمند، احتراز از نخبهگرایی و ارجاع به هنرهای عامپسند و هم از جنبهی استفادهی متنع از انواع مواد کار مختلف. به این ترتیب تعداد آثاری که با مواد آشنا- برنز، سنگ یا چیزهایی شبیه آنها- ساخته شدهاند بسیار اندک است و هنرمندان حاضر در نمایشگاه از هر چیز که ممکن بوده برای ساختن آثارشان استفاده کردهاند. در بیشتر آثار، خود انتخاب مادهی کار، جزئی از بیان هنرمند بوده و مادهی کار به قصد اشاره به موضوع توسط هنرمند به کار گرفته شده است. همانطور که هنرمندان در ساختن مجسمههایشان به کارکردهای مختلف مجسمهها و اشیاء تزئینی مختلف هم اشاره میکنند، مثل اشاره به دستساختههایی که پیشتر صرفاً کارکرد تزئینی داشتهاند و اتفاقاً نشانهی بدسلیقگی بودهاند و چه ارجاع به دستساختههایی که پیشتر، اصولاً اثر هنری خوانده نمیشدند و در نهایت یک وسیلهی کاربردی خوانده میشدند.
با اینحال، اگر به حراجیها و نامهای بزرگ در مجسمهسازی ایران نگاه کنیم، میبینیم که هنوز سیطره و شهرت و اعتبار از آن استادان مدرنیست و پیروان آنهاست و مجسمهسازان مفهومی هنوز به شهرت، اعتبار و البته قیمت این اساتید بزرگ نرسیدهاند. این موضوع البته طبیعی است و تقریباً میتوان گفت که چنین رویکردی به مجسمهسازی در اکثر نقاط جهان دیده میشود و ایران هم از این قاعده مستثنا نیست.
با اینحال باید به این نکتهی مهم هم اشاره کرده که در طول این یک دههی گذشته، میل به نمایش دادن و خرید و فروش آثار کوچک هم باب شده است و نگارخانههای مختلف در این رویکرد به هنر پیشرو بودهاند. به عنوان مثال نگارخانهی آریا، چند سالی هست که اقدام به برگزاری نمایشگاههای مختلف تحت عنوان نمایشگاه نقاشیها و عکسهای کوچک کرده و گهگاه، با دادن فراخوان از هنرمندان دعوت میکند تا آثار کوچکشان را برای شرکت در نمایشگاهی این نگارخانه ارسال کنند. رویکردی که نشانگر یک هدف اقتصادی هم هست، چون به این ترتیب تعداد بیشتری از آثار در یک نمایشگاه عرضه میشوند و به همان نسبت هم گالریدار، قیمت آثار را ارزانتر میگذارد تا طیف بیشتری از خریداران را به خرید آثار هنری ترغیب کند. این اتفاق در چند سالهی گذشته بارها افتاده و به تدریج نگارخانههای دیگر را هم تشویق کرده تا دست به برگزاری نمایشگاههایی از آثار در ابعاد کوچک بزنند که این نمایشگاه مجسمههای کوچک، خود یکی از پیشگامان این حرکت محسوب میشود.
رشد مجسمهسازی ایران که به دلایل متعددی کند بود، در طول یک دههی گذشته به نسبت بیشتر شده است. دلایل متعددی در کندی رشد این هنر دخیل بودند؛ از هزینهی بالای ساخت گرفته تا ناآشنایی مجموعهداران. نوع نگاه همگانی به مجسمه هم دارد کمکم تغییر میکند و الان بسیاری به لزوم و فوائد این شاخهی هنری پی بردهاند، هم به کارکرد آن در زندگی شهری که میتواند به بهترین شکل افتخارات ملی و مذهبی ما را در سطح شهر به نمایش بگذارد و هم در ابعاد کوچک که میتواند گوشهی یک خانه را تزئین کند.