نمایشگاهی از جدیدترین نقاشیهای ان گیل
سن فرانسیسکو، امریکا: گالری دالبی چادویک نمایشگاهی از نقاشیهای هنرمند ساکن سیاتل، ان گیل، برگزار نموده است. گیل، نقاشیهای رنگ روغنی روی بوم، پانل، مس و کارهایی با گرافیت روی کاغذ را ارائه نموده است. در زمانهی ما که به نظر میرسد جامعه مدام درگیر سرعت، و دیدن و فراموش کردن تصاویر بیشماری است که بواسطهی فرستندهها یا از طریق رسانههای اجتماعی ما را بمباران میکنند، تامل در مورد کار هنرمندی چون گیل که ماهها را صرف مطالعهی یک مدل میکند، همچون یک مکاشفه است. اشتیاق گیل بر انجام مطالعاتی در مورد ماهیت ادراک و روانشناسی کنشهای متقابل انسانی تمرکز دارد که ورای امور تصویری صرف است. قدرت مشاهدهگری هنرمند_ با آرامش، و صمیمیتی آنچنان عمیق که گاهی غیرقابل تحمل میشود_ به منابع متعددی اشاره دارد، با اینحال شببهسازی مدل به نحوی که قابل بازشناختن باشد، دغدغهای است که تقریبا از حوزهی علائق او حذف شده؛ موضوعی که موجب شده وی برای سالیان متمادی از به کار بردن اصطلاح «پرترهسازی» در مورد کار خودش پرهیز کند. کار گیل در عوض، به جنبهی احساسی و به طور بالقوه مواجهه آمیز اشتراک فضا با انسانی دیگر میپردازد؛ مشاهدهی بیوقفهی فردی از فاصلهی نزدیک و برای دورهای طولانی. در حالی که گیل از دوستان و خانوادهاش نیز نقاشی میکشد_ البته تنها زمانی که آنها حاضر هستند ساعتهای مداوم مدل شدن برای او را تحمل کنند_ اما فکر میکند که واقعا هیچ تفاوتی میان مدلها وجود ندارد، و معتقد است «هر شخصی به شکل شگفتانگیزی پیچیده است، هم از نظر بصری و هم روانی.» رویکرد استوار و متهورانهی گیل یادآور پرترههای دقیق لوسین فروید است. گیل در کاری با عنوان «پیتر با کیمونوی راه راه» (۲۰۱۴) یک مرد نشسته را در برابر پسزمینهای شبکهای، متشکل از لکههای رنگی سبز، آبی پروس و خاکستریهای تیره، که برای استتار نظامی به کار میرود، قرار داده است. این پسزمینه محیطی ساده برای پیکرهی متفکر پیتر میسازد. کیمونو با راه راه آبی و زرد، دور ساعد مدل جمع شده و از پشت او پایین آمده و همچون یک رومیزی روی نشیمنگاه صندلی را پوشانده است. شکم بزرگ مدل به سمت مخاطب تمایل دارد، و قسمت پایین و رو به چپ بوم را اشغال کرده است. رنگآمیزی روشن این قسمت پهنهای از خاکستریهای کمرنگ سرد و رنگمایههای متنوع کِرِمی را شامل میشود که تنها کمی با سفید متفاوت هستند و به صورت هاشور و لکههای رنگی روی نقوش شبکهای اجرا شدهاند. در حالی که نقاط بسیاری در نقاشی توجه را به خود جلب میکنند، اما ناحیهای که بیشترین گیرایی را دارد، صورت پیتر است. این قسمت که با تغییر در تهرنگ از با لاتنه جدا شده است، به آدمی حسی از زندگی درونی پیچیدهی مدل را القا میکند که متمایز از بدن نرم و فربه اوست. در این نقاشی، ضربات قلم کوچک در رنگینکمانی از رنگمایههای خاموش، سطوح صورت را مورد مطالعه قرار میدهند؛ رنگهای روشن روی پیشانی و بینی جلو آمده، در کنار دسته موی سفید روشنی در سمت چپ، بازتاب نواحی وسیعتری از رنگ سفید در پایین کار هستند، و موجب گشتن چشم ما در کل فضا میشوند؛ از نقاطی با تغییرات رنگی شدید و خطوط پر انرژی تا جزییات دقیق. یک پیش طرح مقدماتی مدادی برای همین نقاشی چیزهای بیشتری را در مورد فرآیند کار گیل آشکار میکند. یک شبکهی تقریبا منظم، اساس خطوطی را مشخص میکند که سطوح پیکره را میسازند. این رویکرد، که اساسا بر پایهی تراشیدن پیکره از درون فضای منفی است، دقیقا در تضاد با طراحی محیطی از مدل قرار دارد؛ گیل در عوض، فضاهای خالی و سطوح همجوار را طوری مرزبندی میکند تا به چیزی که میتواند به عنوان «لبه» ادراک شود، برسد. این جلوهها، کشفیاتی در فیزیک ذرات را به خاطر میآورند؛ این موضوع که در سطحی اتمی، بدن ما در حقیقت منسجم و یک پارچه نیست، بلکه از میدانهای چرخشی انرژی تشکیل شده است. ان گیل(متولد ۱۹۶۶) لیسانس خود را از کالج رودآیلند و فوق لیسانسش را از ییل دریافت کرده است. در کنار نمایش آثارش در سراسر امریکای شمالی، وی جوایز متعددی را نیز کسب نموده؛ از جمله بورسیههای تحقیقاتی گوگنهایم و شورای هنرهای واشنگتن. گیل استاد تمام هنرهای زیبا در دانشگاه واشنگتن سیاتل است.
www.dolbychadwickgallery.com
اعلام اولین منتخب جایزهی خلاقیت پولاک
نیویورک، امریکا: چارلز سی برگمن، مدیرعامل و رییس بنیاد پولاک_کراسنر از اهدای نخستین «جایزهی خلاقیت پولاک» خبر داد. این جایزهی نقدی به مبلغ ۵۰ هزار دلار که قرار است از این پس هر سال اهدا شود، در راستای حفظ میراث هنری پولاک و لی کراسنر بنیان گذاشته شده است. گیدئون مندل عکاس، نخستین کسی است که امسال این جایزه را دریافت نمود. مندل که در ۱۹۵۹ در ژوهانسبورگ به دنیا آمده است، در ابتدا به عنوان عکاس جنگ در طول واپسین سالهای آپارتاید به شهرت رسید. پس از نقل مکان به لندن در اوایل دههی ۱۹۹۰، او طیف موضوعاتش را گسترش داد تا زندگی افراد مبتلا به ایدز در افریقا و نقاط دیگر جهان، و همچنین تاثیرات تغییرات آب و هوایی را نشان دهد. در مجموعهی ادامهدار و در حال گسترشش با عنوان «از دریچهی چشمان افراد اچآیوی مثبت»
(Through Positive Eyes) او نه به عنوان یک عکاس، بلکه در نقش یک حامی ظاهر میشود که به توانمندسازی دیگران کمک میکند. در این پروژه او دوربین را به دست افراد مبتلا به ایدز میدهد تا آنها بتوانند خودشان واقعیت زندگیشان را نشان دهند. کارهای مندل در نمایشگاههای متعددی به نمایش درآمده و در مجلاتی نظیر نشنال جئوگرافیک، رولینگ استون، ساندی تایمز و… به چاپ رسیده است. وی پیشتر نیز جوایزی، از جمله جایزهی یوجین اسمیت برای عکاسی انساندوستانه، را دریافت کرده است. جایزهی خلاقیت پولاک، استمرار و گسترش «جایزهی لی کراسنر» است که به هنرمندان پا به سن گذاشته برای قدردانی از یک عمر دستاورد هنریشان اهدا میشود. اما جایزهی خلاقیت پولاک در تضاد با آن، به هنرمندانی که در میانهی راه قرار دارند و کارشان ابعاد اجتماعی و فرهنگی دارد، داده میشود و تنها رشتههای نقاشی، مجسمهسازی، کارهای روی کاغذ، چاپ و عکاسی را در بر میگیرد. همچنین این جایزه نیز همانند جایزه کراسنر، با رای هیت داوری از میان نامزدهای پیشنهادی انتخاب میشود.
خرید امتیاز انحصاری رنگ وانتابلک از سوی کاپور
لندن، انگلیس: آنیش کاپور با خرید حق انحصاری استفاده از یک نوع رنگمادهی سیاه که گفته میشود عمیقترین تیرگی را دارد، خشم دیگر هنرمندان را برانگیخته و جنجال به پا کرده است. کاپور که کارهای عظیمش در اماکن عمومی، جاذبههای شهرهای جهان از لندن تا شیکاگو هستند، حق استفاده از رنگمادهی سیاهی با نام وانتابلک (Vantablack) را خریداری کرده که ۹۹٫۹۶ درصد از نور را به خود جذب میکند. این رنگ در اصل برای مقاصد نظامی و هوایی ساخته شده است؛ بویژه برای رنگآمیزی هواپیماهای جنگندهی پنهان کار. نقاش پرتره، کریستین فِر، که قصد داشته از این رنگماده در مجموعهای از نقاشیهایش استفاده کند، معتقد است که آنها هم باید بتوانند از وانتابلک استفاده کنند، و این چیزی نیست که انحصارا به کسی تعلق داشته باشد. روزنامهی گاردین نیز با تیتر «آیا هیچگاه هنرمندی میتواند مالک یک رنگ باشد؟» به این موضوع پرداخته است و البته به این نکته اشاره کرده که به دلیل عشق کاپور به رنگهای تیره و عمیق، وی هنرمندی ایدهآل برای استفاده از این رنگ است. مقامات Surrey NanoSystems، شرکت سازندهی رنگ، در وبسایتشان میگویند آنها ترجیح دادهاند تا لیسانس استفاده از این رنگ را به کارگاه کاپور بدهند. البته این امتیاز انحصاری تنها در زمینهی خلق آثار هنری، اعتبار دارد، و به کارگیری وانتابلک در سایر بخشها و برای مقاصد دیگر محدودیتی ندارد. همچنین مسئولین شرکت میگویند جنجالهای حول محور این موضوع مربوط به جامعهی هنر است و آنها نمیخواهند درگیر مسئله شوند، چرا که آنها دانشمند هستند. کاپور که از ۲۰۱۴ مشغول تجربهی این رنگ بوده است، در مصاحبه با رادیو بیبیسی ۴ میگوید: «این رنگ به قدری سیاه است که تقریبا نمیتوانی آن را ببینی. این رنگ به نوعی کیفیتی غیرواقعی دارد.» علیرغم همهی اعتراضات، این مورد در دنیای هنر بیسابقه نبوده است. در ۱۹۶۰ ایو کلاین نوعی رنگ آبی را ابداع و به نام خود ثبت نمود. اما تفاوت اینجاست که خود کاپور وانتابلک را ابداع نکرده و از سویی این رنگ حایز ویژگیهای منحصربفردی است.
www.artdaily.org
نمایش عکسهای النور مکنر
لسانجلس، امریکا: گالری Kopeikin نمایشگاهی با عنوان «عکسهایی اجرا شده با خمیر بازی» را برگزار میکند که اولین همکاری گالری با هنرمند بریتانیایی، النور مَکنِر است. در این مجموعه هنرمند از خمیر بازی برای بازآفرینی تصاویری از تمام تاریخ عکاسی استفاده کرده است. وی با ساده کردن و تغییر رنگ عکسهای اصلی، برداشت تازهای از آنها ارائه داده است. مکنر ابتدا عکسها را به صورت مجسمههای سه بعدی ساخته و سپس از آنها عکاسی کرده و دوباره به شکل دو بعدی اولیه نمایش داده است. این مجموعه از یکی از مراحل مسابقهی photo pub quiz الهام گرفته شده است که در آن از شرکتکنندگان خواسته میشد تنها با استفاده از
خمیر بازی یک عکس مشهور را به شکل مجسمه بسازند. مکنر هر بار که برای اجرای عکسی با خمیر بازی وقت صرف میکند، در واقع در حال تصمیمگیری در مورد این موضوع است که مهمترین جنبههای عکس که باید به مجسمهی خمیری انتقال یابد، چیست. برای او این فرآیند فرصتی است تا با دیدگاه هنرمندان متفاوت رابطه برقرار کند و امیدوار باشد تا مخاطبانش نیز چنین کنند؛ یعنی کمی سرعت دیدنشان را کم کنند، کارهای جدیدی را کشف نمایند و یا آثاری را که پیشتر دیده، ولی دقت لازم را در موردشان به خرج ندادهاند، از نو با توجه بیشتر بنگرند. این عکسها که در ابتدا در حساب کاربری tumblr هنرمند به اشتراک گذاشته میشدند، به سرعت در اینترنت پخش شدند و در اینستاگرام هزاران فالوئر پیدا کردند. مخاطبان این پروژه کیوریتورها، عکاسان و حتی کسانی با کمترین دانش از تاریخ عکاسی هستند. سادگی پروژه، مدیوم کودکانه و متریال سادهی آن حس منحصربفردی از در دسترس بودن را ایجاد میکند. النور مکنر در ناتینگهام به دنیا آمده است و اکنون در لندن زندگی و کار میکند. او لیسانس ادبیات انگلیسی را از دانشگاه بریستول دریافت کرده است. مجموعهی خمیر بازی در ۲۰۱۴ در قالب کتاب منتشر شد که از سوی Observer Review در میان کتابهای عکاسی برتر سال قرار گرفت.
http://kopeikingallery.com/