گفتمان مینیمال
نقدی بر نمایشگاه زر ورق مجسمه های آتنا اخوان و شاهین قاسمی
سایت تندیس به قلم جاوید رمضانی
زمانی که دو جریان مهم هنری جهان سوررئایسم و دادائیسم در حال اوج گرفتن بود بسترهای نظری و فکری آنان با گسترش بیسابقهی خود، آیندهی هنر را دستخوش تحولات حیرت آوری نمودند .از سویی سوررئالیستها در پی انهدام منطق استعلایی ذهن در رابطه با اشیاء بودند و از سویی دیگر دادائیستها بر ضد هر آنچه ابژهی هنری محسوب میشد علم طغیان برداشتند.
از سویی سوررئالیستها در پی انهدام منطق استعلایی ذهن در رابطه با اشیاء بودند و از سویی دیگر دادائیستها بر ضد هر آنچه ابژهی هنری محسوب میشد علم طغیان برداشتند.
گرایش به سوی رهیافتهای نظری در برابرخصلت عملگرایی مدرنیستی در اواخر دهه ۶۰ رو به اوج بود جوهرهی هنر به سمت زبانی شدن فرایند تئوریزه شدن خود را طی میکرد . هنر از میان چالشهای تئوریک در تعریف هنر سربر میآورد.
این خصلتها مفاهیم مهمی را به زیر سوال بردند ازآن جمله گالری، موزه، هنرمند والا و منتخب . جریان هنر مفهومی از سالهای ۱۹۷۰ اوج گرفت و مارسل دوشان در برخورد با شمایلهای مدرنیستی پیروزگشته بود .
آنچه در نمایشگاهای زوج مجسمه ساز آتنااخوان و شاهین قاسمی نکته قابل توجه میباشد آثاریست که گرچه با تاکید بر فرمالیسم مدرنیستی و ساختاری محکم به لحاظ صنعتی و والا شکل گرفتهاند اما رفتار مولفان این آثار حاکی از نوعی التزام به جریان هنر معاصر پس از مدرنیسم است که کارنمای آنان را جذاب میکند.
شاید مهمترین خصلت این نمایشگاه وجود دو هنرمند برای شکلگیری این مجموعه است که همکاری تنگاتنگ و گفتمانی را شکل دادهاند. دو گانگی که در عین تمایز جنسی و عملکردی هویتی یگانه و مولف را شکل داده. سیر دیالکتیکی خلق آثار آنان با تکیه بر دو گانگی متریال فضایی هم بافت را هویت می بخشد.
لازم به توضیح نیست که مفهوم گفتمان بر طبق آرا متفکران پسا مدرن و پسا ساختارگرا، دریدا و لاکان در باب زبان شکل گرفت آنان معتقد بودند که زبان بازتابندهی واقعیات اجتماعی نیست بلکه ایجاد کننده آن است و از این رهیافت بود که هنرهای مفهومی در دههی هفتاد با مجله هنر و زبان در دانشگاه کاونتری انگلستان توسط هنرمندانی مانند تری اکینسون و مایکل بالدوین فضایی جهانی یافت .
از سویی آثار هنرمندان مفهومی کریستو و ژان کلود ، همچنین جرج و گیلبرت نمونه مشابهی در شکل گیری گفتمانهای دو گانه است این هنرمندان با همکاری خود بزرگترین پروژه های هنری را شکل داده اند که دارای وحدتی در فرم و محتوا ست
آتنا اخوان و شاهین قاسمی زوجی هستند که با شرکت در کلاسهای مجسمهسازی پرویز تناولی شوق مجسمه سازی را پاسخ داده و یازده اثر فاخر را در گالری شیرین به نمایش گذاردهاند آثار این هنرمندان جوان حاکی از دید فنی و صنعتی ظریف همراه با طراحی بدیع و استادانه ای است که گواه فعالیت ارزشمند این دو میباشد.
مجموعه ی به نمایش در آمده به طور عمده مخلوطی از صفحات مقوای برش داده شدهاست که به کمک پیچ و مهرههای بزرگ و کوچک و صیقل داده شده با لحنی مینیمال اسمبل گردیدهاند .
فراروی این هنرمندان مجسمهساز از متریالهای فاخری همچون برنز که ارزشی بازار پسند دارد خود حائز اهمیت میباشد و نشان از گرایش آنان در توجه به اصالت مواد و اشیا در جایگاه شی هنری دارد این مفهوم که شی ئیت مجسمه درمقابل ارزش زیبایی شناسانه از وجهی نازل تر بر خوردار می باشد تاییدی است بر برتری کار کرد ذهنی و مفهومی خلاقانه هنرمند . خطر دیگر آنکه
گرایش به مواد متعارف و مشخص در هنرهای تجسمی می تواند، دام دزدی سبکی از خود را وسعت ببخشد .
آنچه روند ذهن این هنرمندان را تداوم بخشیده رویکرد مشخص آنان به آثار مینیمال است. گرچه این این رویکرد پیشرفته مدرنیستی با بکار بردن متریال مقوا و کاغذ چالش برانگیز می گردد . همچنین استفاده از سکو و پایه برای مجسمه ها که هنرمندان مینیمال آنرا نمی تافتند اما جذابترین مورد نقض گفتمان فضای مینیمالیستی آنان با حضور خط فارسی بر روی یکی از آثار شکل میگیرد.
این واقعیت پوشیده نیست که هنرمندان ما حساسیت چندانی به تاریخ هنر ندارند و تنها عامل مهم زیبایی شناسی آنان ساده سازی و تقلیل فرم اشیا به ساحت معنا و ابهام است که در روند آموزش آنرا کسب نمودهاند
مشخصا استاد مجسمه سازی این هنرمندان سعی در سامان دادن لحن مشخصی برای شاگردانمیباشد تا از همسان سازی در آموزش خود به دور بماند .
این گریز از شیوارگی صرف، در مجسمهسازی و همچنین حفظ مفهوم گفتمانی در آثارشان دو رهیافتیست که میتواند آینده هنری این دو هنرمند سخت کوش را متعالی گرداند.
[/one_half_last]