نگاهی به محسوس استمراری
زیرزمین دستان
سایت تندیس به قلم سحر افتخارزاده
گالری “زیرزمین دستان” مجموعه جدید آثار راشین قربی را به نمایش گذاشته است. عنوان این مجموعه “محسوس استمراری” است و در قالب نقاشی و چاپ دستی ارائه شده.
نقاشیها در دو اندازه کوچک و متوسط با تکنیک اکریلیک روی بوم کار شدهاند. میتوان گفت هنرمند در ابعاد کوچک و ترکیب بندیهای خلوت، توفیق بیشتری داشته، اما هر جا که ابعاد تابلو بزرگ شده و عناصر بصری افزایش یافته نتوانسته به خوبیِ آثار کوچک از عهده برآید.
میزان از شکل اندازی فیگورها و چهره کاراکترها در فضایی بین رئالیسم و نئواکسپرسیونیسم مانده است. گویی نقاش نتوانسته با قطعیت تصمیم بگیرد که اثرش در کدام سو آرام بگیرد. در بعضی آثار توجه و دقت به جزئیات پس زمینه و درستی خطوط پرسپکتیو به چشم می زند، در حالی که در بعضی دیگر پسزمینه رها شده و با رنگ گذاری آزادانه و مختصر شکل گرفته است. این تناقضات موجب شده آثار نقاشی قربی تکلیف خود را با مخاطب روشن نکنند، به نحوی که مشخص نیست این آثار در کجا ایستادهاند. ترکیب بندی در کارهای بزرگ مجموعه ایستا و بیهدف است. همین بلاتکلیفی نیز در نوع پرداخت چهرهها – که نقش کلیدی در این مجموعه ایفا میکنند- دیده میشود.
درجه اغراق در پرداخت حالت چهرهها درگیر نوعی رودربایستی است و گویی در لبه افشاگری ایستاده و نتوانسته بپرد. زاویه دید نقاش، انتخاب موقعیتها، مناسبات بدنها و اغراق در چهره پردازیها و از ریخت اندازی بدنها به صورتی الکن یادآور آثار انریکو روبوستی است، اما نقاش نتوانسته جسارت خود را در به هم ریختن فضا و از شکل انداختن چهرهها و بدنها وارد کادر کند. نوعی محافظه کاری که هم میتواند ناشی از ضعف تکنیکی و هم ترس از تشابه به آثار نقاش مذکور باشد، سبب شده آثار این هنرمند بلاتکلیف بمانند و در نتیجه قالب اثر نتواند در خدمت محتوا ایفای نقش کند. از این گذشته موضوع مطروحه در این آثار موضوع تازهای نیست و بسیار به آن پرداخته شده؛ بیپرواترین نوع برخورد با آن را میتوان در آثار ارسیا مقدم دنبال کرد و یا نوع قوام یافته آن را در آثار حسینعلی ذابحی پی گرفت. بنابراین قربی خود را به چالشی سخت فراخوانده و در نهایت نتوانسته موفق از آن بیرون بیاید، مگر در چند اثر کوچک.
اما وقتی به سراغ آثار چاپی این هنرمند میرویم متوجه تفاوتی بارز در کار وی میشویم. حذف رنگ و بسته شدن کادر این امکان را به هنرمند داده تا کنترل بهتری بر ترکیب بندی داشته باشد. هنرمند در آثار چاپی به فردیت خود نزدیکتر است و فضایی درونگرا و بسته تولید کرده که در سایه روشنها و بداهت طراحانه آن میتوان به لایه ای عمیق تر از ظاهر سطحی آنچه در نقاشیها دیده میشود دست یافت. عمقی که از درون خود هنرمند به اثر نشت کرده اما در نقاشیها پشت بزک، رنگ مدفون شده است. هر اندازه در نقاشیها ترس از به هم ریختن قواعد به چشم میخورد، در آثار چاپی نوعی اطمینان و بی پروایی در بکاربردن خط دیده میشود.
در میان آثار چاپی، اثری هست که به لحاظ مضمون با دیگر آثار و با کل نمایشگاه متفاوت است. با خواندن متن مقدمه بروشور میتوان حدس زد این اثر، طرحی با الهام از تصویر مادر هنرمند است؛ اثری که با فاصله زیادی موفق تر از دیگر آثار نمایشگاه ظاهر شده. گویی قربی هرجا به خود نزدیک شده توانسته با فردیت خود، اثرش را جلا دهد و هرجا درپی به تصویر کشیدن چیزی بیرون از خود بوده به دام رنگ و ترکیب بندی افتاده و نتوانسته از این گرفت و گیر پیروز بیرون بیاید.
نیز باید افزود عنوان فارسی مجموعه با برگردان انگلیسی آن همخوان نیست؛ Noticeable Continuity را میتوان استمرار محسوس یا استمرار قابل توجه ترجمه کرد و نه محسوس استمراری. چنین سهل انگاریای در خود مجموعه نیز به چشم میخورد؛ آنجا که هنرمند از کنار ناهمگونی سبکی اثر به راحتی میگذرد و آن را بلاتکلیف و نامطمئن رها میکند.
[/one_half_last]