گرداورنده :سجاد عمادی
«هنرمندان امروزی که الهامبخش هنرمندان فردا هستند» در گالری ساچی
لندن، انگلیس: گالری ساچی نمایشگاه جدیدی با عنوان «نقاشان محبوب نقاشان: هنرمندان امروزی که الهامبخش هنرمندان فردا هستند» برگزار کرده است. در این نمایشگاه آثار نُه نقاش که در دهه های چهارم تا هفتم زندگی خود هستند، ارائه شده است. این نمایشگاه، در دورانی که نقاشی دیگر تنها یکی از راههای متعدد خلق آثار هنری است، گروه کوچکی از چهره های متمایز این رشته را گرد هم می آورد. در سالهای اخیر، نقاشی از سوی بی شمار رسانه ها و فناوری های مدرن دیگری به چالش کشیده شده است که مورد استقبال هنر معاصر قرار گرفته اند. نقاشی، کمتر در موزه ها و گالری های معاصر دیده میشود و دیگر مورد علاقه ی بسیاری از کیوریتورها هم نیست. نمایشگاه حاضر بر گروهی از هنرمندان تمرکز دارد که توجهی به زوال تدریجی دلبستگی به این شکل هنری جاودانی نداشته اند. هیچ سبک یا جنبش قابل تشخیصی که این هنرمندان به آن تعلق داشته باشند وجود ندارد، و به عنوان یک نمایشگاه، همین رویکردهای شخصی و غیرتقلیدی جستوجوشده توسط آنها مورد بررسی قرار گرفته است؛ هنرمندانی که ثابت می کنند می توانند الهامبخش نسل جوان نقاشانی باشند که در حال خروج از مدارس هنری پیشروی جهان هستند. نمایشگاه، هنرمندانی را گرامی میدارد که روش ها و مسیرهای متنوع و جذاب ویژهی خود را شکل دادهاند و به مشارکت در بسط و گسترش نقاشی امروز ادامه می دهند. آنها بر تناقض حضور در جریان اصلی و حاشیه نشینی و همچنین به شدت متمایز و در عین حال همگن بودن با دنیای هنر، فائق آمده اند. «نقاشان محبوب نقاشان» آثار هنرمندان زیر را شامل میشود:
ریچارد الدریچ (متولد ویرجینیا و ساکن نیویورک): کار الدریچ پیوند بسیار پیچیده ای با تاریخ نقاشی دارد و سمت و سوی خاصی را نشانه نگرفته بلکه میان هنر فیگوراتیو و انتزاع محض حرکت می کند. این اجتناب عامدانه از یک سبک خاص، و به طبع آن هرگونه توالی سبکی شخصی را شاید بتوان رادیکالترین جنبهی رویکرد او دانست. الدریچ لیسانسش را از دانشگاه ایالتی اوهایو دریافت کرده است.
دیوید براین اسمیت (متولد وولورهمپتون، ساکن لندن): برخی از کارهای دیوید اسمیت از گنجینه ی عکس های خانوادگی، که پدر پدربزرگش گرفته بود، الهام می گیرد که یادآور مجموعه نقاشی هایی از گرهارد ریشتر است که بر اساس عکس های خویشاوندانش کار شده اند. تصویر یک چوپان در برخی از کارهای اسمیت حضور دارد؛ هنرمندی که خودش هم در یک خانواده ی مزرعه دار متولد شده است. این تصویر در یکی از شماره های نشریه ی دیلیاکسپرس در ۱۹۳۳ چاپ شده است که مادر هنرمند نسخه ای از آن را زیر الوارهای کف خانه شان پیدا کرده بود. به همین سبب این تصویر تقریبا یک طلسم جادویی است، راهی برای شکوفایی تخیل، و خیلی دور و متفاوت از سبک فوتورئالیسم.
دکستر دالوود (متولد بریستول و ساکن لندن): دالوود کارش را با سنت نقاشی تاریخی مرتبط می داند؛ ژانری که اکنون تقریبا به فراموشی سپرده شده، اما یکی از اشکال اصلی هنر است. او در کارش ماهیت ناهمگون منابع تصویری مورد استفادهاش را، با در کنار هم قراردادن بریده هایی از مجلات و کتاب ها، مورد تاکید قرار می دهد تا فضاهای داخلی و مناظری را بازسازی کند که مخاطب ممکن است حس کند از پیش با آنها آشناست. دالوود در ۲۰۱۰ یکی از نامزدهای دریافت جایزهی ترنر بود.
رافی کَلِندراین (متولد و ساکن لسانجلس): وی از زمان دریافت لیسانسش در ۲۰۰۴ مشغول نقاشی پرتره ی دوستان و آشنایانش بوده است. کَلِندراین از ضربات قلم مختصری در کارش استفاده می کند، که این امر نشان می دهد او تعادل ظریفی یافته است میان توجه به فرآیند نقاشی و پذیراشدن تجربه ی کاملتری که صوت، رنگ، گفتوگوها و احساسات نهفته را نیز شامل می شود.
انسل کروت (متولد کیپتاون و ساکن لندن): برخی از آثار کروت بازبینی مجدد ژانرها و اسلوب های گذشته، اما با حال و هوای نمایشهای فکاهی، هستند. طبیعت بیجان های او سنت پرتره نگاری را به سخره می گیرند؛ جایی که قابلمه و ماهیتابه، همانطور که هنرمند اشاره میکند، می توانند گوش را تداعی کنند، یک ماهیتابه نقش کلاهخود را داشته باشد و یک سوسیس جای دهان باشد. نکتهِ ی مهم در مورد شوخ طبعی کروت این است که نمیدانی واقعا چگونه آن را تعبیر کنی؛ که این موضوع کار او را به چیزی بیش از یک شوخی بصری ساده تبدیل می کند.
مارتین ملونی (متولد و ساکن لندن): آثار ملونی از منابع متعددی برداشت می شوند، اما نتیجه ی آن یک سبک یک دست، به شدت متمایز و شخصی است. شادی و سادگی ظاهری تصاویر ملونی راهی برای پیونددادن آنها با واقعیت شهرنشینی معاصر برجهای مسکونی و پارکهای شهری است. جهانی که او در نقاشی هایش به روشی غیرمنتظره و نامعمول بازسازی کرده، آمیخته ای از قدرت مشاهده گری و ابتکار است.
بارنی ملگارد (هنرمند نروژیالاصل، متولد سیدنی و ساکن نیویورک): برخی ملگارد را مهمترین هنرمند بینالمللی نروژی پس از ادوارد مونش می دانند. دلمشغولی ملگارد نسبت به جنسیت، مرگ و حس دلهره، نقاشی های مونش را تداعی می کند، همانطور که سبک زندگی کولیوار او نیز شبیه مونش است. با این حال، از نظر بصری، رنگهای جیغ و ضربات رنگی غضبناک وی، ارتباط بیشتری با هنر گرافیتی ژان میشل باسکیا دارد. اما در نهایت، باسکیا و ملگارد هردو از پل گوگن الهام گرفته اند؛ اولین فردی که در هنر مدرن غرب ظرفیت های اکسپرسیو خشونت و بدویت را مورد مطالعه قرار داد.
رایان موزلی (متولد چسترفیلد و ساکن لندن): موزلی دوست دارد تصاویر را از تخیلش بیرون بکشد و خلق کند. او از فرآیندی به نام de tête بهره می گیرد که در آن هنرمند اجازه می دهد تخیلش فوران کند و از یک لکه به لکه ی دیگر جریان داشته باشد. وی در توصیف نقاشی هایش، که در آنها اعضا و جوارح چرخان بدن با یکدیگر و با لکه های رنگ ترکیب می شوند، می گوید که چگونه آنها به شکلی زنده و طبیعی رشد می کنند: «حس فوق العاده ای در نقاشی کردن چیزی که هرگز تجربه اش نکردی وجود دارد؛ گاهی کار با یک ایده برای روایت نقاشی آغاز می شود، گاهی هم مطابق فرایند نقاشی، روایت و داستان از راه میرسد».
دیوید سالی (متولد اوکلاهما و ساکن نیویورک): «همیشه به هنر به مثابهی یک رودخانه اندیشیده ام. یک رود بزرگ و عریض با تمام انشعاباتش که همه ی ما بخشی از آن هستیم.» کار سالی با الهام از منابع متعددی شامل مجلات، عکس های آرشیوی و پورنوگرافی شکل می گیرد. او این تصاویر را در نقاشی هایش به روشی در کنار هم قرار می دهد که دیگر هنرمندان شاید از همان شیوه برای ساختن کولاژ با بریده های کاغذ استفاده کنند. کار او بازتاب دغدغه ی مدرن مستمر، نسبت به مسئله ی سازگارکردن ویژگی های شخصیتی فرد با سیل تصاویر و ایده هایی است که از جهان بیرونی تحت سلطه ی رسانه هجوم می آورند.
www.saatchigallery.com
رئالیسم جادویی بورگانف در موزهی هنر مدرن مسکو
مسکو، روسیه: موزهی هنر مدرن مسکو، نمایشگاهی با عنوان «رئالیسم جادویی» از آثار الکساندر بورگانف برگزار نموده است. نمایشگاه این استاد مشهور کارهای هنری عظیم و یادمانی، شامل مجسمه ها، کارهای گرافیکی و تاپستری می شود و یکی از اشکال «رئالیسم نو» را نمایش می دهد.
هنرمندان قرن بیستمی که در همین مسیر کار می کردند، می کوشیدند با استفاده از روش رئالیسم، ایده های خود را به شکلی قانع کننده و پذیرفتنی، واقعیت ببخشند. در نتیجه، مخاطب با رئالیسم متافیزیکی جیورجیو دکریکو و کارلو کارا، و رئالیسم جادویی کارل ویلینک و بعدها نسخه های امریکایی آن، اندرو وایت و ادوارد هاپر آشنا شده است. ایدهی بورگانف از رئالیسم جادویی، ترکیبی از شرایط اکنون جهان با «تصاویری از زندگی، در قالب و نظم خود زندگی» در یک فضای هنری واحد است. هنرمند، بسترهای جدید واقعیت را نمایش می دهد، تصاویری که در مرز میان واقعیت و تخیل هستند. جادو، در کارهای بورگانف برخورد و ناسازگاری همیشگی خیر و شر، زیبایی و زشتی، و والایی و پستی است و رئالیسم او بر زیبایی کلاسیک بیروح بنا شده است. مجسمه های به نمایش درآمده به دو بخش تقسیم می شوند. اولین بخش، روش های سوررئالیستی رادیکال را نمایش می دهد. برای مثال، در «نامه» یک نیم تنه ی مونث نشان داده شده که یک پاکت نامه ی باز مشتعل روی آن قرار دارد. اما در بخش دوم هیچ ارتباط متناقضی میان اشیا وجود ندارد؛ در اینجا خطوط داستانی، همانند یک رویا در بیداری، دربرگیرنده ی نمادگرایی پنهان و بیگانه سازی رمانتیک هستند. مثلا کار «سلول» به صورت استعاری روح انسانی را که درون یک سلول بدن به دام افتاده به تصویر می کشد. نمایشگاه حاضر می کوشد یکی از ویژگی های خاص زبان بصری الکساندر بورگانف را نشان دهد که همان خلق واقعیتی مخصوص به خود در جهانی مملو از تناقضات است. اکساندر بورگانف (متولد ۱۹۳۵، باکو) مجسمه ساز، گرافیست، نویسنده و پژوهشگر تئوری هنر است. او از آکادمی دولتی هنر و صنعت سنت استراگانوف مسکو فارغالتحصیل شده است، و در هنر یادبودسازی روسیه مسیری مختص به خود ایجاد کرده است. کارهای وی در روسیه، فرانسه، امریکا، آلمان و بلژیک نگهداری می شوند.
www.mmoma.ru
نمایشگاه نقاشی های رز وایلی در لندن
لندن، انگلیس: گالری دیوید زوئیرنر از برپایی نمایشگاهی از آثار هنرمند بریتانیایی، رز وایلی، در شعبه ی لندن خود خبر داده است. برای اولین بار «نقاشی سیاه: اسب، پرنده و گربه» که عنوان نمایشگاه نیز از آن گرفته شده، در کنار دو نقاشی جدید و تعدادی از کارهای روی کاغذ به نمایش درآمده است، که در کنار هم فرآیند کار متمایز و رویکرد شهودی او به ساخت تصویر را مورد تاکید قرار می دهند. وایلی نقاشی ها و طراحی هایی می آفریند که در نگاه اول از نظر زیباییشناسی ساده به نظر می رسند، اما بررسی نزدیکتر و دقیقتر نشان می دهد که آنها تاملاتی در مورد ماهیت خود بازنمایی تصویری هستند، که با شوخ طبعی دیده شده و پیچیدگی ظریفی دارند.
لایه های روزنامه با تصاویرشان که زمین کارگاه هنرمند را می پوشانند، منبع اصلی آثار او هستند، که هنگام کارکردن به شکل تصادفی با آنها مواجه می شود. وایلی با برداشت از حوزه های فرهنگی متنوعی نظیر فیلم، عکاسی مُد، ادبیات، اسطورهشناسی، تصاویر خبری، ورزش، و افرادی که در زندگی روزانهاش با آنها ملاقات می کند، نقاشی هایی رنگین و پرانرژی خلق می کند. وایلی همواره فیلیپ گاستون را ستوده است؛ هنرمندی که در نقاشیهای آخرش همانند خود او از دایرهی لغات بصری مختص به خود، صراحت پیکره های کارتونی و یک پرسپکتیو مسطح استفاده میکرد، اما همزمان آگاهی عمیقی نسبت به تاریخ هنر و قواعد نقاشانه را فاش می نمود. کار سه لته ای «نقاشی سیاه: اسب، پرنده و گربه» به طول ۵/۵ متر، که با پالت رنگی تیره و تکرنگ کار شده، نمایانگر راه حل هنرمند برای به تصویر کشیدن حیواناتی است که در عنوان کار به آنها اشاره شده است. فرم های وایلی در این نقاشی که به سختی از آب درآمده، در مقابل یک پس زمینه ی خنثی و اسامی حیواناتی که در پایین نوشته شده، از زبان تصویری هنر باستان، در کنار مدرنیسم و کارهای آبستره ی نقاشانی نظیر فرانتز کلاین و اد راینهارت بهره میگیرد. برای خلق این کار وایلی قلم را کنار گذاشته تا به صورت مستقیم رنگ را با دستش روی بوم به کار گیرد. به جای تصحیح لکه های اولیه در برخی نقاط، وایلی قطعاتی از بوم را روی رنگ کولاژ کرده است، که بافت و رگه های کوچکی از رنگ را به وجود می آورد که با همدیگر ماهیتی جاندار و زنده به کار میبخشند. رز وایلی (متولد ۱۹۳۴) در مدرسه ی هنر فولکاستون و دوور، و رویالکالج تحصیل کرده است.
www.davidzwirner.com
واکنشها به انتخاب ترامپ در آرتبازل میامی بیچ
میامی، امریکا: سیاست و هنر اغلب دست در دست هم حرکت کرده اند. در نمایشگاه آرت بازل میامی بیچ امسال، یکی از بزرگترین و مورد توجه ترین رویدادهای هنری شمال امریکا، هم قطعا شرکت کنندگان دونالد ترامپ را در ذهن داشته اند. شماری از هنرمندانی که کارشان به نمایش درآمده، به رئیس جمهور منتخب جمهوریخواه و دیدگاه سختگیرانه ی او در مورد مهاجرت و حتی نژادپرستان سفیدپوستی که از او حمایت میکنند، پرداخته اند. نوح هوروویتز مدیر آرتفر میگوید: «ما اکنون در زمان دگرگونی سیاسی بزرگ و تغییر اجتماعی در امریکا هستیم، و تعدادی از آثار در واکنش به آن خلق شده اند.» هنرمند امریکایی، سم دورانت، دو کار ارائه کرده است که به روابط نژادی سخت و پیچیده در امریکا می پردازد. یکی از آن ها تابلوی قرمز از پشت نورپردازی شده ای است که با حروف سیاه روی آن نوشته شده «برتری نژادی سفیدپوستان را پایان دهید».
کار دوم هم با همین شکل و شمایل پشت باریک های از شن و یک دیوار آجری پوشیده از گرافیتی به نمایش گذاشته شده است، که به تصمیم ترامپ برای ایجاد دیوار حائل در مرز مکزیک اشاره دارد. روی این کار همچنین نوشته شده است: «منظره نگاری تنها زمانی خوب است که یک ظالم را نشان دهد که از گردن لعنتی اش از یک درخت دار زده شده است.» هنرمند مکزیکی، پدرو رِیِس، هم ناراحتی خود از اوضاع موجود را به واسطه ی یک مجسمه ی چوبی با عنوان «بانوی آزادی (بهمثابهی اسب تروجان)» نشان می دهد که از مجسمه ی آزادی الهام گرفته شده است، اما با این تفاوت که روی پایه ای به شکل چرخ تراکتور یا تانک قرار دارد. امسال در کل، ۲۶۹ گالری کارهای هنرمندانی از ۲۹ کشور را به نمایش می گذارند، که آثار اساتید بزرگ، از پیکاسو و میرو، تا هنرمندان ناشناخته را شامل میشود. سال گذشته، ۷۷هزار بازدیدکننده برای نمایشگاه آرت بازل به میامی آمدند. بازرگانان و مالکان گالری می گویند این آرتفر سالانه موتوری برای نوسازی فرهنگی در میامی بوده است که در گذشته تنها برای سواحل و جشن هایش شناخته می شد.
www.artdaily.org