درباره‌ی آثار ژازه تباتبایی به بهانه‌ی نمایشگاه آثارش

سان دیدن پاییزه‌ی هنرمند فقید از سربازانش
سایت تندیس حافظ روحانی
صحبت از ژازه تباتبایی، تنها سخن گفتن از یک هنرمند – نقاش و مجسمه‌ساز – نیست، بلکه ژازه تباتبایی هم به مانند بسیاری از هنرمندان هم‌دوره‌اش یا همه‌ی آن نسلی که یک دهه زودتر از اروپا به ایران بازگشتند تا آموخته‌های‌شان از هنر نوین را در ایران به کار ببندند در کنار کار هنری باید مبنای هنر نوین را هم آموزش می‌داد و هم‌زمان در کنار همه‌ی این‌ها باید خود نهادهای هنری نوین را بنا می‌کرد.


با این‌حال بخت آن‌قدر با او و هم‌نسلانش یار بود که در میانه‌ی دهه‌ی ۱۳۳۰، یعنی زمانی که داشتند به شکوفایی هنری می‌رسیدند شاهد پیروزی هنرمندان نوگرا باشند و تأسیس نهادی مثل بی‌ینال نقاشی تهران را به چشم ببینند. شاید از همین‌رو بود که این نسل از هنرمندان نوگرای ایران که متولد نیمه‌ی دومِ نخستین دهه‌ی سده‌ی چهاردهم هجری شمسی بودند با دستی آزادتر دست به خلق آثار هنری زدند یا لااقل کم‌تر از نسل متقدم‌تر مجبور به توضیح کارشان شدند.با این‌حال نوشته‌های پراکنده و اشارات گاه ضد و نقیض کار نوشتن و نگاه به آثار ژازه تباتبایی را مشکل می‌کند.

ژازه تباتبایی

نمونه‌ی این تناقض‌گویی‌ها در قرار دادن نام این هنرمند در کنار هنرمندان سقاخانه است. با وجودی‌که هنوز نمی‌توان حتی خود جریان سقاخانه را تعریف کرد یا با برشمردن خصایص مشترک بین هنرمندانِ موسوم به سقاخانه کیفیت‌های این جنبش هنری را توصیف کرد، عده‌‌ای در سال‌های بعدی از ژازه تباتبایی نیز به عنوان یکی از هنرمندان جریان سقاخانه نام بردند. در آخرین نمایشگاه جریان سقاخانه که چندی پیش در موزه‌ی هنرهای معاصر برگزار شد هم می‌شد این عدم اطمینان به حضور تباتبایی در کنار دیگران را دید. در این نمایشگاه کم‌ترین آثار به نمایش درآمده از تباتبایی بود.

ژازه تباتبایی
با همه‌ی این احوال در تمام طول این سال‌ها، مدام بر اهمیت این نقاش و مجسمه‌ساز پیش‌رو افزوده شده است و آثارش در نمایشگاه‌های متعددی از انفرادی گرفته تا گروهی به نمایش درآمده‌اند. از یک‌سو سبک ویژه‌ی او در ساختن مجسمه که بعدتر توسط هنرمندان دیگری مورد استفاده قرار گرفت او را در بین دیگران خاص می‌کند و از طرف دیگر رویکرد طنازانه‌ی او به کارش به او خصیصه‌ای ویژه و یگانه می‌بخشد. به واقع اصرار او به استفاده از قطعات اسقاطی ماشین‌ها توسط ژازه تباتبایی در زمانه‌ای رخ داد که هنرمندان ایرانی در آستانه‌ی آزمودن مواد کار جدید بودند و از این نظر تباتبایی در کنار مارکو گریگوریان در نیمه‌ی اول دهه‌ی ۱۳۴۰ پیشگام محسوب می‌شوند.ژازه تباتبایی

با این‌حال این رویکرد و استفاده از قطعات اسقاطی ماشین‌ها در آثار او بهانه‌ای می‌شوند برای پیاده کردن دغدغه‌ی محبوب آن سال‌ها و استفاده از موتیف‌های بصری ایرانی. تفاوت تباتبایی با دیگران رویکرد طنازانه‌ای است که اشاره شد. به واسطه‌ی همین نگاه و رویکرد بود که او پیکره‌های خود را با قطعات اسقاطی ماشین‌ها می‌ساخت و در ضمن نگاهی به سنت‌ها بصری تصویرگری در هنرهای سنتی ایران هم داشت. این نگاه به سنت‌های بصری را البته بیش‌تر می‌توان در نقاشی‌های‌اش پیگیری کرد، جایی که او آدم‌ها را مثلاً با چشم‌های کشیده‌ی بادامی تصویر می‌کرد. این تمایل را گه‌گاه می‌توان در مجسمه‌های‌اش هم دید، هر چند که ماده‌ی کارش تا حدی محدودیت‌هایی را در مسیر این رویکرد باعث می‌شد. با این‌حال او نیز به مانند دیگر هم‌دوره‌ای‌هایش، به خصوص هنرمندان سقاخانه، به هنرهای سنتی، موتیف‌های بصری و اسطوره‌های ایرانی نگاه می‌کرد که نمونه‌هایی از این رویکرد را می‌توان بیش‌تر در نقاشی‌ها و کم‌تر در مجسمه‌ها دید.ژازه تباتبایی

jhaze-tabatabaee-9اما طنازی ژازه تباتبایی در اجرای آثار هنری‌اش کیفیتی کم و بیش یگانه است. از بین هنرمندان هم‌دوره‌اش کم‌تر هنرمندی را می‌توان یافت که به مانند او در تمام دوره‌های کاری‌اش نگاه طنازانه‌اش را حفظ کرده باشد. از این حیص تباتبایی جایگاه ویژه‌ای دارد. به عنوان مثال او نام مجموعه‌ای از پیکره‌های‌اش را «سربازان من» نامیده است که بسیاری از آن‌ها دارند هنوز در خانه‌ی به جا مانده‌ از او در کوچه‌ی پاییز نگهبانی می‌دهند. نمونه‌ای از این طنازی را می‌توان در تعدادی از آثار به نمایش درآمده از این هنرمند در نگارخانه‌ی شهریور دید، به عنوان مثال می‌توان به عقربی اشاره کرد که این هنرمند با همان قطعات اسقاطی ساخته است. یا نگاه کنید به استفاده از بیل در مجسمه‌های نوازندگان. ژازه تباتبایی
به طور کلی نمایشگاه آثار ژازه تباتبایی در نگارخانه‌ی شهریور کوششی بود در نمایش طیفی متنوع از آثار هنرمند که مجسمه‌ها و نقاشی‌ها را شامل می‌شد. به خصوص که در انتخاب آثار نگارخانه بیش‌تر به سراغ دوره‌هایی از آثار رفته بود که پیش‌تر کم‌تر به نمایش درآمده بودند. به عنوان مثال می‌توان به مجسمه‌های بزرگ‌تری اشاره کرد که به واسطه‌ی سنگینی و مشکلات حمل و نقل پیش‌تر کم‌تر به نمایش درمی‌آمدند و نمونه‌هایی از آن را در این نمایشگاه و نمایشگاه گروهی دیگری در نگارخانه‌ی خانه‌ی هنر ۲ به نمایش درآمدند که فرصتی بود برای تماشای آثار متنوع و مختلف این هنرمند پرکار که تأثیرش را می‌توان در آثار چندی از مجسمه‌سازان جوان‌تر نیز پیگیری کرد. ژازه تباتبایی
بهروز دارش در نوشته‌ای که برای نمایشگاه آثار ژازه تباتبایی در نگارخانه‌ی شهریور نوشته علاوه بر اشاره به ماده‌ی کار می‌نویسد: «ژازه تباتبایی فاقد مهارت‌های دست متداول در دوران خود و به کارگیری آن‌ها در آفرینش هنری بوده و لذا آن‌چه برای هنرمند در درجه‌ی اهمیت قرار دارد، ایده‌ی هنرمندانه است که بر اساس تخیلات و تصورات و حالت‌های روانی – اجتماعی و وجودی هنرمند رخ می‌دهد که عینیت یافتن آن‌ها می‌توان به وسیله‌ی خود هنرمند یا شخص دیگری در چارچوب تخیلات و ایده‌های هنرمند انجام پذیرد.»ژازه تباتبایی

این بخش از نوشته از یک‌سو به شیوه‌ی کاری تباتبایی اشاره می‌کند و این‌که او با جوشکاری به نام آقا مصطفی کار می‌کرد و از سوی دیگر جایگاه او به عنوان هنرمندی پیش‌رو را تبیین می‌کند که اهمیتی جدی برای ایده و فکر هنری قائل بوده است و یا لااقل با شیوه‌ی کارش، جرأت توجه به ایده و فکر هنری را در بین هنرمندان نسل بعدی زنده کرده است. به این ترتیب است که این نقاش و مجسمه‌ساز پیشرو، متولد سال ۱۳۰۹ و متوفی به سال ۱۳۸۶ به جایگاه کنونی‌اش در هنر نوگرای ایران می‌رسد. هر نوع پژوهشی در مجسمه‌سازی ایران بودن نام بردن از این هنرمند بی‌تردید چیزی کم دارد و آن نقش و اهمیت ژازه تباتبایی به عنوان کسی است که به تنهایی بخشی از خلأ هنر معاصر ایران را جبران کرد.[/one_half_last]