نقد عکس | نمایشگاه یک تکه زندگی عباس کیارستمی
نقدی بر نمایشگاه یک تکه زندگی در گالری ایوان
به قلم مریم روشن فکر
اول تیرماه زادروز عباس کیارستمی است. مردی که اگر امروز در میان ما بود جشن تولد ۷۷ سالگیاش را به او تبریک میگفتیم. به این بهانه گالری ایوان نمایشگاهی را ترتیب دادهاست. پرهام دیدهور گردآورنده این نمایشگاه، ۷۷ عکس از طیفهای مختلف عکاسی ایران شامل بزرگان و جوانانی که تازه به نام رسیدهاند را انتخاب و به نمایش درآورده است.
پیش از هر چیز باید یادآو شد که از زمان از دست رفتن عباس کیارستمی، رویدادهای فرهنگی بسیاری با محوریت او برگزار شدهاست. رویدادهایی که جایشان در زمان حیات استاد بیشتر احساس میشد. به هر روی نمایشگاه اخیر در گالری ایوان را میتوان یکی از به سامانترین این نمایشگاهها دانست که وجود یک اندیشه محوری در پس آن، به کلیت نمایشگاه انسجام بخشیده و در بالا بردن کیفیت آن نقش موثری داشتهاست.
در این نمایشگاه همانطور که گفته شد، ۷۷ عکس از ۷۷ هنرمند در قابهایی یکسان به تماشا گذاشتهشدهاست. آثاری که غریب به اتفاق سیاه و سفید هستند. تنها اثر بزرگ نمایشگاه بازتاب درختانی است بر آب، اثر عباس کیارستمی. همچنین آثار برخی از بزرگان عرصه عکاسی و هنر در این نمایشگاه بر روی دیوار رفتهاست، که گوشههای از یاد رفتهای از عکاسی آنان را به خاطر میآورد.
عباس کیارستمی در دانشگاه تهران در رشته نقاشی تحصیل کردهبود و نگاه نقاشانه، آن رشته تسبیحی است که کلیه آثار او را به یکدیگر پیوند میزند. او این نگاه مینیمال (کمینهگرا)، ترکیببندیهای بینقص و حساسیت در فرم را مدیون همین نگاه نقاشانه بود. که وقتی در کنار طبع شاعرانه او قرار میگیرند، تعبیری میشوند از زیباییهای ناب زندگی.
و اگر این مورد را در کار کیارستمی بپذیریم، میتوان او را راوی لطافت و آرامش زیبای صداقت و سادگی حاصل از طبیعی بودن دانست. این محوریست که این نمایشگاه برپایه آن شکل گرفتهاست. بیشتر آثار برجسته نمایشگاه نیز نگاهی همچون کیارستمی را به ما نشان میدهند. نگاهی مملو از تحسین زندگی. شاخهای که از برف بیرون آمده، کودکی که در ویرانهای مهیب با یک ماشین قراضه خوش است و مردمی که در یک اتاق کوچک و پر ازدحام با شادی عروسی را روانه خانه بخت میکنند.
و همین گرایش به سمت هرچه سادهتر و طبیعیتر بودن، بیشتر آثار قابل توجه نمایشگاه را، در ژانر عکس مینیمال قرار میدهد که به واقع نمونههای برجستهای نیز از این نوع عکاسی در آن دیده میشود. همچنین در برخی آثار شاخص مانند آثار کاوه و هنگامه گلستان، با وجود اینکه عکس مستند اجتماعیاست اما جنس نگاه بیپیرایه و صادقانه مردمان ساده زیست در آن همان شاعرانگی را دارد که تک درختی در مه.
هرچند باید خاطر نشان کرد که تعدد آثار و هنرمندان در مواقعی نیز به بیراهه رفته و آثاری در مجموعه وجود دارند که سخت بتوان حضورشان را در میان این بستر توجیه کرد. آثاری که نمیتوان ارتباط آن را با زندگی به تعبیر کیارستمیگونهاش پیدا کرد. و صرف سیاه و سفید بودن، نمیتوان حضور آن را در کنار بقیه آثار توجیه نمود. از همین دسته، پرترههایی از کیارستمی را نیز میتوان بر شمرد که برخی از این پرترهها با روح فضای شاعرانه او همخوانی داشته و صرف نظر از سوژه، همان دیدگاه را بازتاب میدهند. و برخی ، صرفا به واسطه اینکه تصویری از او هستند در نمایشگاه حضور دارند که البته تعداد دسته دوم کمتر است.
نکته مثبت دیگر نمایشگاه یادداشتهایی است که در میانه تصاویر بر دیوار نصب شدهاند و البته بیانیه شعرگونه نمایشگاه که توسط پرهاو دیدهور نوشته شده و به زیبایی آنچه را سعی در به تصویر کشیدن آن داشته بیانکردهاست و ارتباط آن را با عباس کیارستمی به روشنی به تصویر کشیده.
همچنین یادداشتهای دیگری از آیدین آغداشلو، ابراهیم حقیقی و سیفالله صمدیان که هم در فضای پر تصویر نمایشگاه تنوع ایجاد کرده و هم ادای احترامی را که دیدهور از آن صحبت میکند پر رنگتر میکند. در این یادداشتهاست که دوستان و همکاران او از رابطهاش با طبیعت، حسرت دوری و سادگی به مثابه یک عارف سخن گفتهاند. به حق باید گفت دریافت این مفاهیم در آثار همنسلان او در این نمایشگاه قابل مشاهدهتراست. اما در آثار جوانترها ردیابی این نوع نگاه که شاید بتوان آن را شاعرانگی و احترام به زندگی دانست سختتر میشود.
امر دیگری که به دیدهور کمک کردهاست تا بتواند این نمایشگاه را ساماندهی کند، استفاده از مدیای عکس و یک ویدئو یادگاری به عنوان حس ختام است. دو رسانهای که برای ایجاد ارتباط با هنر کیارستمی لزوما نیاز به استفاده مستقیم از المانهای بصری کلیشه شدهای مانند چهره او ندارند، زیرا باید خاطر نشان کرد کیارستمی،همانقدر که از نقاشی به عنوان بستر فرمی سود میبرد، برای ایجاد ارتباط گستردهتر و جستجوی لطافت زندگی در جهان بیرونی، ناچار بود به سمت مدیاهای اجتماعیتری چون سینما و عکاسی برود.
به طور کلی نمایشگاه «یک تکه از زندگی» شامل ۷۷ تکه نگاه به زندگیاست و در بیشتر مواقع ارج نهادن به آن، یادآوری حس زیبای جاری در سایهروشنها و سادگیهای کوچک. همانچیزی که عباس کیارستمی در عمر پربار خود همواره در بازتاب آن کوشید. همواره آن را جستجو کرد و آنچه یافت را با لطافت هرچه تمامتر در اختیار ما گذاشت. سادگی و بیپیرایگی طبیعت و انسان به مثابه بخشی از آن.
نباید از نظر دور داشت که در میان سیاهه بلندبالا و احترام برانگیز شرکتکنندگان این نمایشگاه، هم ادای احترام به او و هم زنده نگه داشتن رسالتش برای پاسداشت شوق زندگی را میتوان مرور کرد.
نقد نمایشگاههای دیگر به قلم مریم روشن فکر را اینجا بخوانید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
بازی دالهای ضمنی در عکاسی | نقد نمایشگاه عکس
بازی دالهای ضمنی در عکاسی | نقد نمایشگاه عکس نقدی بر نمایشگاه عکس دالهای ضمنی در گالری محسن هنرمندان:نیما علیزاده، وحید دشتیاری، علیرضا زنگیآبادی گرد آورنده: مهرداد افسری ضمانتهای پنهان بودن سایت تندیس به قلم مریم روشنفکر ضمانتهای پنهان بودن راهی که عکاسی به سوی دیدن میگشاید، در برابر جهان و رابطه چشم و ذهن قرار گرفتهاست و آن را از نو تعریف میکند. و به این ترتیب است که دلالتهای ضمنی میتوانند شکل بگیرند. در نمایشگاهی که اینک در […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
بهروز پاکنهاد در گالری ثالث و تجربهی جهان
بهروز پاکنهاد در گالری ثالث و تجربهی جهان نمایشگاه نقاشی بهروز پاکنهاد تجربه جهان به واسطه نقاشی نقدی بر نمایشگاه بهروز پاکنهاد در گالری ثالث سایت تندیس به قلم مریم روشنفکر گالری ثالث در نمایشگاه اخیرش آثار بهروز پاکنهاد را به تماشا گذاشته است. آثاری با عنوان کنایی « من هستم» که تشکیل شده از تصاویری با قطع متوسط از همه چیزهایی که زندگی روزمرهی او را انباشتهاند، از دونالد ترامپ و ولادیمر پوتین گرفته تا اشیا و مناظر که […]