چهرهنگاری در هند | ترسیم چهره با ذهن و حافظه خود
پرونده پرتره| چهرهنگاری در هند| قسمت دوم
سایت تندیس گردآوری و تالیف: مهسا کریمی
قسمت قبل از چهرهنگاری در هند را اینجا بخوانید:
پرونده پرتره | چهرهنگاری هند | قسمت اول
در شمارهی گذشته بخشی از چهرهنگاری در هند باستان بررسی شد. همانگونه که دیدیم نقش اعتقادات دینی در هنر هندی بسیار قابلتوجه بوده است. هنر هند با رواج بودیسم تحت تأثیر این آیین قرار گرفت. چهرهنگاری بودایی اولین نشانههای خود را در سدهی سوم قبل از میلاد بروز داد. بودا در دوران زندگیاش با عینیتنگاری خود مخالف بود، و صورت اسطورهای وی با کمک نشانهها و نمادگرایی نقش میشد. ” آیین بودا، از بتپرستی و مجسمههای وابسته به مسایل غیردینی بیزار بود. بودا نقاشیهای خیالی را، که در هیأت پیکرههای مردان و زنان کشیده میشد نیز منع کرد.” [دورانت] اما به دلیل رواج پیکرهنگاری و چهرهنگاری در آیینهای هندی پیش از بودیسم، بههر حال همزمان با هنر نمادین بودایی در دورههای ابتدایی آن، چهرهنگاریهای غیر بودایی کماکان در هند کم و بیش رایج بود. هر چند برخی از تاریخهنرنگاران و مفسرین آیین بودایی مانند رابرتفیشر، سند مشخصی مبنی بر مخالفت بودا نمیشناسد، اما بر نبود چهرهنگاری عینی در چند سدهی ابتدایی بودیسم تأکید دارند.

“یکی از کهنترین فرسکوهای تبت، نقاشی را نشان میدهد که مشغول ترسیم صورتی از بوداست”[دورانت] این تصویر نشاندهندهی رواج چهرهنگاری در آن دوران بوده است. هرچند که نقاشان چهرهنگار هندی بیشتر چهره را با رجوع به ذهن و حافظهی خود ترسیم میکردند و کمتر با نگاه کردن به مدل نقاشی میکردند؛ با این حال این تصویر گویای اهمیت چهرهنگاری در هندباستان میباشد.
هنر هند و بودایی از سدهی چهارم پیش از میلاد متأثر از هنر هخامنشی بود، پس از حملهی اسکندر به هند در طول سدههای آغازین میلادی به مرور از هنر پیکرتراشی یونانی وام گرفت و این مسأله نقش مهمی در پیکرتراشی و چهرهنگاری هندی-بودایی داشته است. سرچشمهی سبک اندامنگاری در درجهی اول هندی و ترکیبی بود از آرمان یوگیانهی دروننگر باستانی و پیکرههای کهنتر یکشه [رجوع کنید به شماره پیشین این نوشتار] که در استوپههای بارهوت و سانچی دیده میشود. نفوذ هندوئیزم، تأثیر از هنر ایرانی، یونانی و رومی در نهایت باعث رواج تجسم انسانی بودا در هند و در پی آن [همانگونه که در شمارههای پیشین اشاره شد] در چین و ژاپن شد.



برخی از بزرگترین چهرهنگاریهای هندی-بودایی بهخصوص از سدهی هفتم به بعد، پیکرههای زنان بوده است. این تصاویر و پیکرههای مادینه در هنر بودایی-ژاپنی نیز رواج داشته است. در چهرهنگاری زنان، نقش آیینهای پیشابودایی غیر قابل انکار است. خدایان آیینهای هندو، دائو و نیز شینتو (در ژاپن) تأثیر چشمگیری در این پیکرهها داشتهاند.
در پیکرتراشی هندی-بودایی، بودا همواره پوششی بر تن داشته و هیچگاه کاملن برهنه ترسیم نشده؛ برخلاف آنکه شمایل و تمثیلهای مربوط به مهاویره کاملن برهنه تصویر شدهاند و این در پی نگاهی شکل گرفته که به گفتهی وی : آدمی را هیچ پوششی نیست، جز هوا.
در شمارهی آینده هنر چهرهنگاری در ایرانباستان بررسی خواهد شد.
منابع:
۱- تاریخ مختصر هنر هند. رویسی کروان. فرزان سجودی و کاوه سجودی.فرهنگستان هنر. چاپ اول ۱۳۸۸
۲- هنر در گذر زمان. هلن گاردنر. محمد تقی فرامرزی. انتشارات مازیار. چاپ چهاردهم ۱۳۹۴
۳- نگارگری و معماری بودایی. رابرت ایی فیشر. ع پاشایی. فرهنگستان هنر. چاپ دوم ۱۳۹۰
۴- دایرهالمعارف هنر.رویین پاکباز.انتشارات علمیفرهنگی.چاپ اول ۱۳۸۰
۵- هنر مقدس. تیتوس بورکهات. جلال ستاری. انتشارات سروش. چاپ هفتم ۱۳۹۲
۶- تاریخ هنر گامبریج. ارنست گامبریج. علی رامین. نشر نی. چاپ اول ۱۳۷۹
۷- نقشبرجستهها و مجسمههای هند باستان در هنر بودایی. شهره جوادی. فصلنامه باغنظر. شماره۷ تابستان ۱۳۸۶
قسمت های قبل از پرونده پرتره را اینجا دنبال کنید:







