شب یلدا، زایش دوباره خورشید

شب یلدا، شب زایش دوباره خورشید

تلخیص از نوشته علی بلوک‌باشی

چون انسان نخستین به جنگ خویش پایان بخشید،
پدر، دومین فرزندش (روح زنده – مهر ایزد) را گسیل کرد.
او فراز آمد و برادرش را یاری داد تا از مغاک برون شود
او همه این جهان را از آمیزه ای بساخت:
آمیزه ای از نور و ظلمت.
.(آلبری، ۱۳۷۵: مزامیر بما، ۲۱۹).


شب یلدا«یلدا» یک واژۀ سُریانی به معنای میلاد و تولد است. شب یلدا شب تولد خورشید، نماد و مظهر میترا (ایزد مهر) است. بنابر باورداشت های ایرانیان خورشید در واپسین شب پائیز، یعنی آخرین شب ماه آذر، باز زاده می شود و در نخستین روز دی ماه از فصل زمستان که روزش مُنتَسَب به خورشید و «خور» و ماهش مُنتَسَب به آفریدگار جهان و کائنات، اورمَزد نامیده می شود، طلوعی تازه دارد.
یلدا پیام آور دو بشارت بزرگ است: یکی بشارت به پایان یافتن یک دور کیهانی و آغاز دور کیهانی نوین دیگر، و به عبارت دیگر به سرآمدن فصل پائیز و آمدن فصلی یا سالی نو با زمستان؛ و دیگری بشارت به زایش دوبارۀ خورشید در درازترین شب سال پس از مرگ نمادینش در پائیز، و بلند شدن روزها از پس آن و بالندگی و دیرمانی بیشتر خورشید در جولانگاه هر روزۀ خود در پهنۀ آسمان تا پایان زمستان.
گردش دور کیهانی و تغییر فصل ها و تحویل و تحول در قاموس طبیعت برای نیاکان ما ایرانیان بسیار اهمیت داشت و هر گردش کیهانی در طبیعت و گذار از کهنه به نو را یک نوروز می انگاشتند و آن را به یُمن و برکت زندگی بهتر، جشن می گرفتند و شادی می کردند. از این رو شب چلّه، شب اول دی ماه در آغاز فصل زمستان همچون شب آغاز فروردین در بهار، شب نوروزی از نوروزها در سرزمین ایران به شمار می رفته است و آن را جشن می گرفته اند و فردایش اول دی را خرم روز می‌نامیدند.
نزد ایرانیان تاریکی و ظلمت آفریدۀ اهریمن و روز و روشنایی آفریدۀ اهورامزدا انگاشته می شدند. این پنداره از باوری آمیخته با تفکر ثَنوی و نمودهای دوگانه در فرهنگ اندیشگی ایرانیان برمی خاسته است. بنا بر این باور، ازدیرباز سیاهی و تاریکی شب جولانگاه اهریمنان و دیوان زیانکار بوده است. دیوان اهریمن می کوشیده اند که درعرصۀ تاریکی شب و درنبود وغیبت خورشید، به ویژه در شب یلدا، طولانی ترین شب های سال بر جهان کیهانی و آفریدگان آن بشورند و با پلیدی و زشتکاری به همه چیز زیان برسانند.
خوانِ شب چِره را درهر منطقۀ ایران بنا برمقتضیات اقلیمی، اجتماعی و فرهنگی بوم- زیستگاه ها و سنّت های فرهنگی با مجموعه ای از خوراکی ها و تنقلات تابستانی و پائیزی رایج درمحل، به ویژه میوه های سه گانۀ سیب، انار و هندوانه است.
انار و سیب و هندوانه در فرهنگ ایرانی و اسلامی و فرهنگ های دینی دیگر ارزش و اعتبار قدسیانه دارند. این دو میوه هردو نمادی از رویش، باروری، نوشدگی، باززایی و پیروزی و جاودانگی به شمار می روند و در بسیاری از آئین ها و مراسم آئینی درفرهنگ سنتی ایرانیان حضور دارند و ایفای نقش می کنند.
در شب چلّه، مردم تمامی شب را چشم انتظار دمیدن خورشید با افسانه گویی، گفتن مَتَل و چیستان، نقل شاهنامه، حافظ خوانی، تفأل زدن به شعر حافظ و خوردن شب چِره و تخمه شکستن می گذرانند. به پندار خجستۀ آنان خورشید با طلوع خود کمراهریمن تاریکی و دیو سیاهی را خواهد شکست و با پرتو خود نحسی و شومی و نامبارکی تاریکی را از فضای زیستشان خواهد زُدود.

منبع: وبگاه انسان‌شناسی و فرهنگ

در همین ارتباط اینجا بخوانید:

هنرمند منتقد غزاله هدایت

هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن

هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد می‌خورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریخته‌است یا من از آن فرار کرده‌ام چه چیز می‌تواند برایم بامعناتر/بی‌معناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همه‌چیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگ‌باخته‌است و می‌دانم به سبب همین رنگ‌عوض‌کردنش در لحظه است که این‌گونه دوستش می‌دارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همان‌گونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکه‌ای […]

۲ comments

مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر

مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران  و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند  و مدرس نقاش کانادایی .

۰ comments
شب یلدا

نامه اول دی ماه |نقاشی و هندوانه

به امید یلدای فروش آثار هنری و رونق بازار این همه گالری تازه افتتاح شده

۰ comments