احمد اسفندیاری، ما گذشته را از منظر حال میبینیم
نقدی بر «نقاش آبیها» آثار احمد اسفندیاری در گالری آرت سنتر
سایت تندیس: به قلم جاوید رمضانی
زندهیاد احمد اسفندیاری (۱۳۹۱-۱۳۰۱) در تهران متولد شد. وی بعد از گذراندن دوره دبیرستان و پشت سر گذاشتن کنکور، وارد دانشکده هنرهای زیبا دانشگاه تهران گردید.
سالهای ۱۳۲۰ زمان وقوع جنگ جهانی دوم است. و دولت آلمان با رهبری هیتلر به روسیه و اروپا میتازد. ایران به اشغال قوای متفقین درآمده و مصائب جنگ جهانی مردم ایران را درگیر نموده. در این فضاست که اسفندیاری وارد دانشگاه تازه تأسیس هنر میشود. قبل از وی، حمیدی، ضیاپور، شکوه ریاضی و کاظمی وارد دانشگاه شدهاند. وی هم دورهی جوادیپور و عبدالله عامری میگردد.
اسفندیاری بعدها در آموزش و پرورش استخدام گردید و در مقام دبیر نقاشی و ادبیات مشغول به کار شده و در سال ۱۳۵۴ بازنشسته شد. وی پس از بازنشستگی عمده وقت خود را به نقاشی پرداخت و در سال ۱۳۹۱ به دیار باقی شتافت.وی در مورد آثارش میگوید: «من هنر ایران را دوست داشتهام و همیشه برایم جالب بوده است؛ اگرچه یک صدم آنچه میخواستم را نقاشی نکردهام. اما آنچه انجام دادهام را آگاهانه و براثر پیگیری تجارب هنرمندان فرهنگ خودمان بوده است؛ گرچه هنر جهانی هم در سمت دادن کارهایم بیتأثیر نبوده. وی نقاش مدرنی است؛ که توجه خاصی به رنگهای فام و درخشان دارد، خود وی در این باره میگوید اولین نقاشی است که در تونالیتههای آبی و سبز در ایران کار کرده است. او آبی را دوست داشت و آن را آرامشبخش میدانست.در نقاشی وی هارمونی در فرم و تونالیتههای رنگی بسیار قابل ارزشاند. بیشتر این واریاسیونهای رنگی او با دو و حداکثر سه رنگ کار شده است. این نحوه رنگگذاری ملهم از نوع ترکیببندی آثار اصیل ایرانی مانند قالی و کاشیکاری متأثر از گفتمان هنر دوران وی است. در این بستر، مسئله روابط عناصر نقاشی و تأثیرات بصری ارزش بیشتری نسبت به فرمهای واقعگرایانه و طراحی عین به عین دارد. این نگاه نوجو برای یک نقاش در ۷۰ سال پیش بسیار خطرناک و ترسآور و شجاعانه می باشد. اما وی از عدم توجه محیط هنری به آثارش گلهمند بود. وی پس از انقلاب اسلامی به سمت طبیعت و منظرهپردازی کشیده میشود، چراکه نیاز زمانه و تفکر حاکم را نه در نوجویی والا پسندان پیدا میکند، بلکه سعی در تلطیف نظام فکری خود و قابل فهم بودن آثارش داشته است.
اسفندیاری از نقاشان مدرن اروپایی دوستدار ماتیس، سزان و وان گوگ بود. وی نظام قلمگذاری وان گوگ را در بسیاری منظرهسازیهای خود تقلید کرده و رنگهای فام و درخشان را از ماتیس گرفته و همچنین تقسیمبندی هوشیارانه سزان را پیگیری میکرده است.میتوان سالهای ۱۳۲۰ را آغاز جریان هنر مدرن ایران دانست؛ گرچه این تعبیر بیشتر وابسته به مظاهر این هنر میباشد تا مفاهیم عقلی و فکری. زمانیکه در سالهای ۱۳۱۳ دانشگاه تهران تأسیس گردید، جریان مدرنیته ایرانی شروع به ساماندهی خود نمود و تشکیل دانشکده هنرهای زیبا به سال ۱۳۱۹ براساس بازخوانی دانشکده هنرهای زیبای پاریس شکل گرفت. شیوه آموزش و دروس از فرانسویان اقتباس گردیده بود، اما فقدان اساتید این دروس اسلوبهای سنتی را کماکان مورد توجه قرار داده و دانشجویان دچار تناقض شده بودند. جریان طبیعتگرای شاگردان کمالالملک همراه با رویکرد امپرسیونیستی به رنگ و طبیعت، و از سوی دیگر نقاشی سنتی، مسیرهای زیباییشناسانهای بود که هنرجویانی مانند اسفندیاری در میان آن سردرگم بودند. در طی سالها طبع نوجو و پرتحرک جوانان هنرجو و پرتحرک بهسمت هنر اروپایی کشیده شد و حاصل آن البته در درازمدت سرخوردگی بود که احمد اسفندیاری در مصاحبههای خود از آن سخن گفته است. وی که در طول ۷۰ سال بهطور مداوم نقاشی کرده و تعلیم داده بود، هیچگاه آنچنان که باید بدون دغدغه زندگی نکرد. زمانی منتقدی از وی در باب چرایی عبور از آثار تجریدی بهسمت طبیعتسازی پرسشی مطرح کرد. وی در پاسخ گفته بود: «گیج و خسته و دلزده بودم و کارهایی را شروع کردم که از نوع دیگر بود. میدیدم آن حجم کاری را که کرده بودم نه مورد توجه خواص و منتقدان قرار گرفته و نه عموم از آن استقبال کردهاند. درست است که همیشه برای دلم نقاشی کردهام و به بازار بیتوجه بودهام، اما گاهی این تردیدهای کشنده به سراغ آدم میآیند. نقاش در اروپا آینده دارد. بالاخره روزی کشف میشود و پاداش کارش را از جامعه دریافت میکند… محیط هنری ما راهگشا نیست، بلکه ناامید کننده و از راه به در برنده است.
آیا اسفندیاری در دانشگاه گمراه شده بود. آیا نقاشان سنتی سرنوشت بهتری داشتند. آنان که تصاویر از پیش دیده شده و مالامال از صنعت و تهی از خلاقیت را ارایه میدادند. این پرسشی است که پس از هفتاد سال آموزش آکادمیک هنر در ایران پاسخ مشخصی به آن داده نشده است.
نقدهای قبلی جاوید رمضانی را در لینکهای زیر مشاهده کنید:
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
تقدس کار | نقدی بر نمایشگاه علی گلستانه
نقدی بر نمایشگاه «گل یاس بنفش» در گالری مریم فصیحی هرندی به قلم جاوید رمضانی تقدس کار هنرمند چون دوستدار تجربه ناب است به موضوعات و اعیانی که پیشتر از معنا اشباع شدهاند رضایت نمیدهد. این به آن معناست؛ که در برخورد با تصویر یک منظره هنگامی که کلیه زوایا، رنگها، بافتها و شرایط فضایی عین به عین تصاویر دیده شده در طبیعت بازتاب داده شود موضوع دیگر سوژه کافی برای نقاشی نیست، بلکه بهانهای است که نقاش سعی در […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
مهدی حسینی | هنری بر ذات بدن هنرمند
مهدی حسینی | هنری بر ذات بدن هنرمند نقدی بر نمایشگاه سیلک اسکرین مهدی حسینی در گالری هور سایت تندیس: به قلم جاوید رمضانی تلفیق دو امر عینی و ذهنی و یا وحدت در نظام عقلانی و حسانی شرط تعیین کننده هر کنکاش هنری است. این دو ستون متضاد را میتوان در کلیه رفتارهای ابواب جمع بشر و بخصوص در مردم عادی هم مشاهده نمود و تعمیم داد. این دو مؤلفه به لحاظ فکری و روانی در هنرمندشاکلهای عامدانه دارند […]
هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
هنرمند/منتقد | اثر چیست؟ معنای احتمالی آن چیست؟ به چه درد میخورد؟ در این روزهایی که عکس و عکاسی از من گریختهاست یا من از آن فرار کردهام چه چیز میتواند برایم بامعناتر/بیمعناتر از دبیری بخش عکاسی یک مجلۀ هنری باشد. رنگ این روزها رنگ همهچیز را عوض کرده است. عکس برایم رنگباختهاست و میدانم به سبب همین رنگعوضکردنش در لحظه است که اینگونه دوستش میدارم.[…][۱] […] موضوع، خود عکاسی است همانگونه که چیزها خود عکس هستند. «من» هم تکهای […]
مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
مسعود اسکندری خویی متولد ۲۳ آذر ۱۳۴۰ دانش آموخته عکاسی از دانشگاه هنر . فوق لیسانس عکاسی از دانشگاه هنرتهران و مستند نگاری از دانشگاه Ryerson کانادا (Master of Fine Arts in Documentary Media) . تدریس در گالری هنر همیلتون و دستیار خانم Pearl Van Geest هنرمند و مدرس نقاش کانادایی .
داریوش قرهزاد، گذر از طبیعت سنتی
داریوش قرهزاد، گذر از طبیعت سنتی نقدی بر نمایشگاه «لطفا وارد چمن شوید» در گالری چهارده سایت تندیس: به قلم جاوید رمضانی «طبیعت امروز حقیقتی است که با حقایق متعدد انسانی درگیر و احاطه شده است؛ حقایقی که ارزش بازبینی دارند.» عبارت کیوریتورینگ در فرهنگ هنر غربی امروز نسبت به گذشته در موقعیتهای بسیار وسیعتری بهکار میرود. گسترش این واژه حاصل روند گسترش هنر در جایگاه اقتصادی و اجتماعی دنیای امروز است. ترجمه این واژه به فارسی همچون بسیاری از […]