خطنگارههای کهن آرش کریمی در گالری کاما
نگاهی به نمایشگاه خطنگاره های آرش کریمی
سایت تندیس به قلم الهه رحمانی خاکی
وظیفه و تعهد انتقال حکمت و معرفت و تاریخ از ابتدای خلقت بشر نوشتار بوده است که به مرور زمان به دلیل اهمیتی که به فراخور مسئولیتش داشته تبدیل به هنری والا و مقدس گردیده و ثبت علم و حکمت و کلام دینی برای آن با انتقال معنای شریف و منزه به صورت توافق و تکلیفی دائمی درآمده است. ترکیب بندیها و فضاسازیهایی که در خط نگارههای ایرانی حضوری دائمی دارند ریشه در هنر و سنت این کهن دیر دارد. آثاری که هنوز هم هنرمندان خطاط در پی کشف راز و شهود آن به رسم الخط میپردازند و هر از گاهی ردپایی از تازه شدنها و خلاقیتهای بصری را در آن ایجاد میکنند.
آرش کریمی هنرمندی است که اخیرا نمایشگاهی از آثار خط نقاشی خود را با عنوان روزی شبیه فردا در گالری کاما برگزار کرده است. خط نگارههایی در سبک نگارش نستعلیق که هنرمند سعی در فرم بندیهای جدیدی در اجرای آنها داشته است. حروف در برخی کارها گره خورده در هم ایجاد بافت کرده و در برخی دیگر در لتههای جداگانهی چوبی و بر هم نهاده شده اجرا گردیده است.
وی در آزمونی آثارش را به نمایش گذاشته که از هیچ رو لایههای مفهومی و یا دال و مدلولهای رمز آلود را ندارد و شاید نقد بر پیچیدگی و رنگ و فرم را در برنداشته باشد ولی میتوان آن را در جایگاهی از اجرای خوشنویسی، آثار تزئینی نهاد که علاقهمندان به این هنر را با تک مضربهایی از رسایی این زبان بومی آشنا میکند. اشعاری که در فرمهای آزادانه و اصولا آمیخته با مرکب و اکریلیک قهوهایی و تزئینات ورق طلا با ترکیب سیاه مشق بر روی بوم خود نمایی میکند. وی در اکثر کارهایش از تمام زمینه برای نوشتن استفاده کرده و با یک ریتم منظم در چند لایه، خطوط را بر هم به نگارش درآورده است. استفاده از رنگهای گرم به خصوص رنگ اٌکر و تنالیتههای مختلف قهوهایی؛ کهن بودن این هنر را نزد مخاطب تقویت میکند و ناخوداگاه وی را از هنر مدرن به گذشتهایی دور که در آن شکل گرفته رهنمون میسازد.
وی در برخی دیگر از آثارش ابژههای نگارش شده اش را به گوشهایی کشانده و گسترهی رنگی و خالی از حضور خطوط را صرفا برای تاکید بر نوشتهها به نمایش میگذارد و دلالت صریح بر حضور خط را دارد. گاهی در نقاشی از عنوان ریتم استفاده میشود که غالبا به دلیل مختار بودن ذهن در استفاده از المانها ، فرمها و رنگ شاید این عنوان دیگر معنی پیدا نکند ولی این واژه از جمله مفاهیمی است که همواره در هنر خوشنویسی رخنه کرده زیرا به دلیل نوع ترکیببندی هنرمندان همواره در یک ریتم مشخص که در کثرت و یا در وحدت شکل گرفته به اجرای آثارشان میپردازند که آثار آرش کریمی نیز از این قاعده مستثنی نمیباشد و غالب کارهای وی در یک ریتم واقعی در کثرت اجرا شده است.
کلماتی که هر یک در پی دیگری چه به گونه تکرار شده برای تاکید بر معنی و چه به صورت غالب در رنگ بر روی حجمهایی از لغات و جملات به اجرا درآمده است. کارهایی که در اجرا شاید تکرار شونده به نظر آید ولی در جزئیات و رسم الخط همانند تفاوت ” ن ” در نگارش کلهر و یا میر عماد منحصر به فرد باشد. و یا شاید این هنرمند نیز در عصری مدرن به دنبال این شخصی شدنهای فرم میگردد که هم ریشه دار بودن این هنر را نشان دهد و هم نوآوری خاص خود را به مخاطبانش معرفی میکند تا موجب ایجاد یک نظام تصویری قاعدهمند در پی رسیدن به جایگاهی صادقانه در کارهایش باشد.