کپیهای برابرتر از اصل!
بحران کپیبرداری از آثار هنری و راهکارهایش
تندیس شماره۳۷۴ : مریم آموسا
کپی آثار هنری مقولهی امروز و دیروز هنرهای تجسمی ما نیست و اگر حداقل در یک بازهی زمانی ۱۰ ساله اخباری را که بر روی خبرگزاریها منتشر شدهاند مرور کنید به نتایج عجیبوغریبی میرسید و درمییابید که در این سالها این موضوع همواره از سوی برخی از هنرمندان مطرح بوده و تا به امروز راه به جایی نبرده است.
البته با وجود اینکه تعداد اخبار این سرقتهای هنری، که گاه برخی به توارد آنها رأی دادهاند، کم نیست برخی از اخبار نیز به دلیل ترس از دست دادن وجه هنرمندی که مدعی است آثاری که در فلان نمایشگاه به نمایش درآمدهاند کپی بودهاند و یا شغل اصلی فلان هنرمند فقط کپیکاری است، فرصت رسانهای شدن پیدا نکردهاند.
برای خود من بهعنوان خبرنگاری که سالهاست در عرصهی فرهنگ و هنر قلم میزند، بارها این موضوع پیش آمده که گفتوگوشونده وقتی به این بخش از گفتوگو رسیده اول شرط را مبنی بر این گذاشته که خوب، حالا دستگاه ضبط صدایتان را خاموش کنید تا من دربارهی فلان نمایشگاه حرف بزنم که بخش عمدهی آثارش کپی هستند و یا نه هنرمندانی بودند که اتفاقاً برای همین گزارش دربارهی چندوچون کپی آثار هنری سخن گفتند و در خلال گفتوگو از افراد بزرگی نام بردهاند که در سالهای اخیر همواره نسبت به راستدستی و رأی آنها شکوشبهههایی وارد بوده اما در نهایت در لحظهی آخر تصمیم گرفتهاند حرف و سخنی از آنها نقل نشود تا خدشهای به مناسبات مالی یا اعتباری خودشان در عرصهی هنر وارد نشود.
در ماه اخیر به واسطهی برپایی نمایشگاه نقاشی تهمینه میلانی در گالری ایوان و حاشیههایی که این نمایشگاه داشت فرصتی فرا روی هنرهای تجسمی ما گشوده شد تا هنرمندان و کارشناسان هنری بهشکل جدی نسبت به کپی آثار هنری اعتراض خود را مطرح کنند و در پی چارهای برای این زخم دیرینه باشند.
برهمین اساس«سیدمجتبی حسینی»، معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، در نخستین روزهای مهرماه در نامه ای خطاب به هادی مظفری نوشته است: «با رشد و توسعهی کمّی و کیفی هنرهای تجسمی و پیآیند آن، رونق نسبی اقتصاد این عرصهی هنری به اهتمام فعالان، همچنین توجه مؤکد سیاستگذاران فرهنگی به موضوع اقتصاد هنر، چندی است که اخبار مربوط به کپیسازی و یا نظیرهپردازی موجب مخاطره و نگرانی دستاندرکاران حوزهی هنرهای تجسمی شده است. با توجه به اشراف جنابعالی (مدیرکل هنرهای تجسمی) به مسائل حقوقی و شناخت از اقتضائات هنرهای تجسمی انتظار میرود با تمهید سازوکار و همکاری با تمامی نهادهای ذیربط برای پیشگیری از بروز مشکلات ناشی از ارائهی آثار برساخته اقدامات بایسته را سریعاً معمول و گزارشهای ادواری به اینجانب ارائه فرمایید».
بر همین اساس در هفتهی اخیر گفتوگوی متنوع و متعددی نسبت به این دستور در رسانهها منتشر شد از این رو دراین شمارهی تندیس نیز برآن شدیم تا نظرات چند تن از هنرمندان و کارشناسان این عرصه را منعکس کنیم تا ما نیز گامی هرچند کوچک برای پایان دادن به کپی آثار هنری برداریم.
قباد شیوا هم از جمله هنرمندانی است که نسبت به کپی آثار هنری معترض است و آن را یکی از مهمترین معضلات اصلی گرافیک ایران میداند، او میگوید: «متأسفانه بیشتر گرافیستهای ایرانی به آمادهخواری عادت کردهاند و به جای ایدهپردازی و خلق اثر، بخشی از یک اثر گرافیکی را کپی میکنند و با تغییرات جزئی آن را به نام خودشان ارائه میدهند و گروهی نیز نه یک اثر را کاملاً کپی میکنند و تنها فونت و نوشتههای آن را به خط فارسی مینویسند».
این گرافیست پیشکوت، که سالهاست همواره در ایام جشنواره های مختلفی چون جشنوارهی بین المللی تئاتر فجر نسبت به کپی بودن پوستر اصلی جشنواره و یا کپی بودن برخی از پوسترهای بخش نمایشگاهی اعتراض خود را رسانهای کرده است، میگوید: «مگر پوستر جشنوارهی تئاتر فجر سال گذشته را فراموش کردهاید که کپی یکی از پوسترهای بد خارجی بود. کپیکاری فقط معضل هنرهای تجسمی امروز ایران نیست بلکه این معضلی جهانی است که باید برای برخورد با آثار کپی و کپیکاران برنامه ریزی جدیای شود».
شیوا به دیداری که هفتهی گذشته با یکی از مدیران فرهنگی و هنری کشور داشته اشاره میکند و میگوید: «در این دیدار تمام درددلهایم را در خصوص کپی آثار هنری عنوان کردهام و معتقدم مهمترین نقطهضعف ما درعرصهی هنر که منجر به خلق و ارائهی آثار کپی میشود، ناشی از ضعف مدیریتی ماست. متأسفانه بخش عمدهی مدیران هنری درگیر مسائل اداری هستند و از اصول هنری بیاطلاع هستند و در کنار خود کارشناس هنری ندارند و یا کارشناسانی به خدمت گرفتهاند که آنها هم با دنیای هنر بیگانه هستند. بهعنوانمثال، اگر جشنوارهی تئاتر فجر یک مدیر هنری زبده در تیم اجراییاش داشت هرگز شاهد چنین رسوایی هنری نبودیم».
شیوا کارشناس هنری را تنها مختص به رویدادهای هنری کشور نمیداند و معتقد است باید در تمام نهادها و شرکتهای بزرگ مدیران هنری استخدام شوند تا آرم، سربرگ و تمام مسائلی که مرتبط با هنر میشود زیر نظر آنها صورت گیرد. بدون اغراق اگر آرم شرکتهای معتبر را بررسی کنید، به کپی بودن بسیاری از آنها بر خواهید خورد.
شیوا میگوید: «البته نباید تأثیرپذیری از یک هنرمند را به حساب کپیکاری بگذاریم. در همه جای دنیا هنرمندانی هستند که از ایده یا تکنیک یک هنرمند برای خلق آثارشان تأثیر میپذیرند. خود من از جمله گرافیستهایی هستم که هنرمندانی متأثر از شیوهی کار و نگاه من هستند اما تا به امروز پیش نیامده که کسی کار من را کپی کند. کپیکاران در واقع عین به عین یک اثر را کپی میکنند و پای اثر نیز امضای هنرمند را میزنند و آن را بهعنوان اثر اصل به مجموعهدار قالب میکنند. متأسفانه در سالهای اخیر نیز در کشور این موضوع تبدیل به یکی از بزرگترین معضلات هنری ما شده است و بسیاری از خریداران آثار هنری و مجموعهداران را به شک انداخته است که اثری که خریداری کردهاند اصل است یا بدل؟».
این گرافیست پیشکسوت یکی از بهترین راهکارها را پیوستن به قانون کپیرایت میداند و می گوید: «هرچند که تدوین چنین قانونی تا به امروز جزو دغدغهی نهاد قانونگذار نشده است. در چنین شرایطی یکی از کارآمدترین کارهایی که می توان پیشنهاد داد راهاندازی مرکزی در دل مرکز هنرهای تجسمی یا معاونت هنری است که با خدمت گرفتن کارشناسان زبده و دستپاک اصالت آثار را بررسی کنند و در صورت کپی بودن آثار با مجرمان برخورد قانونی کنند».
جاوید رمضانی نیز معتقد است دستور معاون هنری برای پیگیری و برخورد با کپیکاران تلاش مثبتی است و دستاوردهای خوبی میتواند به همراه داشته باشد. ریشهی این اتفاقات ناشی از ضعف قانون است. در کشور ما متأسفانه قانون کپیرایت وجود ندارد. در چنین شرایطی باید حق تعقیب به هنرمندان تثبیت شده داده شود و هر هنرمند جدی و صاحبسبکی کاتالوگ آثارش را منتشر کند و این کاتالوگ در اختیار مجموعهداران و خریدران آثار هنری گذاشته شود.
به گفتهی رمضانی اگر هنرمندان چنین کاتالوگی درست کنند میتوانند از سرنوشت آثارشان با خبر باشند و همین امر جلوی بسیاری از کپی کاری ها را خواهد گرفت.
رمضانی با اشاره به این موضوع که کارشناسی آثار هنری باید براساس منطق علمی و دقیق صورت گیرد گفت: «برای برررسی اصالت یک اثر سه راه وجود دارد. تکلیف آثار معاصر که مشخص است. برخی از کارشناسان با تبحر و تواناییای که دارند میتوانند نسبت به اصل یا جعلی بودن اثر براساس شیوهی قلمگیری و قدرت قلم هنرمند رأی بدهند.
او افزود: «اگر به پژوهشهای هنری بها بدهیم میتوانیم بخشی از این مشکل را با توجه به اسناد موجود حل کنیم. یکی از مهمترین راههایی که بهوسیلهی آن میتوان اصالت یک اثر را بررسی کرد انجام آزمایشهای شیمیایی و فیزیکی بر روی اثر است. بهراحتی میتوان با چند آزمایش اصالت یک اثر را تأیید و تکذیب کرد و منِ اپراتور هیچ نقشی در تغییر این آزمایشها نمیتوانم داشته باشم. مثلاً با یک آزمایش شیمی ساده میتوان پی برد که ورنی این اثر ۲۰ سال پیش زده شده است یا با اسکن یک بوم میتوان نتیجهگیری کرد که زیر این نقاشی یک نقاشی دیگری بوده و فقط برای قدمت بخشیدن به اثر و افزودن عمر آن از یک بوم قدیمی استفاده شده و اثر جعلی است.
این کارشناس مرمت و اصالت هنری با اشاره به نامشخص بودن مرزهای کپی با تأثیرپذیری در عرصهی هنر میگوید: بر روی سایت تندیس مقالات متعددی پیرامون این موضوع منتشر کردهایم امیدواریم که مطالعهی این مقالات برای مخاطبان سودمند باشد. در ۱۰ سال اخیر بهواسطهی رونق اقتصادی در عرصهی هنرهای تجسمی بیش از گذشته شاهد کپی آثار هنرمندان بودهایم و بهواسطهی ویژگی خاص اینترنت شرایطی فراهم شده که بیش از گذشته در جریان این موضوع قرار بگیریم.
او میگوید: «فرقی نمیکند که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا قوهی قضاییه پیگیر معضل کپی آثار هنری باشد اما باید سازوکار آن مشخص و قانونی باشد. البته باید به این نکته اشاره کنم که انجمن صنفی گالریداران (که درحالِ راهاندازی است) خود از فروش آثار هنری کسب درآمد می کند نمیتواند نظر کارشناسی دقیقی در این زمینه ارائه بدهد. اگر قرار است مرکز یا انجمنی برای کار کارشناسی اصالت آثار فعالیت کند باید از این موضوع ذینفع نباشد».
کیکاووسی هم در این خصوص میگوید:
«سالهاست که در کشور ضرورت راهاندازی کمیتهای متشکل از کارشناس خبره برای پیگیری ادعاهای مبنی بر کپی یا اصل بودن آثار احساس میشد. با راه اندازی این کمیتهی پیگیری، بسیاری از شکوشبهههایی که به تاریخ هنر معاصر ما راه پیدا کرده برطرف خواهد شد و آیندهی روشنتری پیش روی هنرهای تجسمیمان میتوانیم ترسیم کنیم».
او افزود: «البته پیش از معاون هنری فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مدیران دیگری نیز نسبت به این موضوع واکنش نشان دادهاند و تصمیمهایی هم داشتند اما تا به امروز این تصمیمها راه به جایی نبردهاند. البته انجمن هنرمندان نقاش نیز سالهاست که در این زمینه فعالیت میکند و پیگیر این موضوع است که شورایی متشکل از کارشناسان حرفهای پیگیر این موضوع باشند. این انجمن چون فعالیتش هم مورد تأیید هنرمندان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است بیشک پیگیریهایش نیز بینتیجه نخواهد ماند.
این کارشناس هنری دربارهی کپی و کپیکاری در عرصهی هنر میگوید: یکی از راهکارهای آموزش هنر، کپی تکنیکهای هنرمندان صاحبسبک است و در تمام دنیا مرسوم است که دانشجویان آثار هنرمندان صاحبسبک را کپی میکنند تا بتوانند تکنیک آن هنرمند را فراگیرند. مثلاً کمالالملک از جمله هنرمندانی است که در سفرهایی که به اروپا داشته آثار بسیاری از هنرمندان مطرح جهان را کپی کرده است و این کپیها موجود هستند.
او افزود: «اما مشکل از جایی آغاز میشود که کپیکار امضای صاحب اثر را نیز کپی میکند و آن اثر کپی را بهعنوان اثر هنرمند عرضه میکند. کما اینکه در سالهای اخیر آثاری به نام هنرمندانی چون سهراب سپهری، فریده لاشایی، روحبخش و محصص نهتنها در بازار هنری داخلی بلکه در بازار بینالمللی عرضه شدند و شکوشبهههایی را مبنی بر اصل بودن آثار به دل اهالی هنر و مجموعهداران انداختند. شکوشبهههایی که تا به امروز نتوانستهایم دربارهی اصل یا جعلی بودن آن آثار رأی درست بدهیم».
کیکاووسی ادامه میدهد: «شاید داستان برخی از آثار اینگونه باشد که هنرجویی یک اثر را با کمال دقت کپی کرده باشد و بهعنوان اثر کپی فروخته باشد اما چند سال بعد مجموعهدار آن اثر را کمی کهنهکاری کند و امضای هنرمند را نیز پای اثر کپی کرده باشد و بهجای اثر اصل فروخته باشد و سود چند هزار میلیاردی هم به جیب زده باشد».
به گفتهی این منتقد، فرقی نمیکند که نهادی که مسئولیت برخورد با جاعلان را برعهده میگیرد، قوهی قضاییه باشد یا معاونت هنری مهم این است که روزی بتوانیم با قانونگذاری درست پروندهی کپیکاری را در کشورمان ببندیم.
کیکاووسی میگوید: «باید معاونت هنری، گالریداران، نمایشگاهگردانهای حراجها و موزهها را موظف کند تا پیش از برپایی نمایشگاه و یا معرفی اثری به حراجها، برای صحت اصل بودن آثار از کارشناسان مورد تأیید این مرکز تأییدیه بگیرند و کار کپی به نمایشگاهها و یا حراجهای بینالمللی راه پیدا نکنند».
او با اشاره به پیشنهاد آیدین آغداشلو برای راهاندازی مرکزی برای بررسی صحت اصالت آثار هنری در معاونت هنری گفت: «به نظرم این پیشنهاد بسیار بهجاست و آیدین آغداشلو با توجه به این که در همهی حوزههای هنر تجسمی صاحب نظر است میتوان از نظرات کارشناسی او بهره گرفت».
کامبیزدرمبخش نیز کپیکاری را معضلی جهانی میداند: «سالها در عرصهی هنر با آن روبهرو هستیم»، همچنین میگوید: «با اینکه کپی آثار هنری در تمام دنیا وجود دارد اما در سالهای اخیر این معضل در ایران بزرگتر شده است و بخشی از آن نیز معطوف به گستردگی جهان اینترنت است که زمینهی دسترسی به آثار هنری را برای همه فراهم کرده است و کپیکاران با برخورداری از این امکان بهراحتی میتوانند آثار هنری را کپی کنند، البته پیش از این هم کپیکاران مشغول به کار بودند اما چون زمینهای برای اطلاعرسانی و افشاگری نبود مثل امروز در جریان این تخلفات هنری قرار نمیگرفتیم».
او با اشاره به اینکه بارها و بارها تعدادی از آثارش کپی شده و میشوند گفت: «بارها برای خودم پیش آمده که آثار و ایدههایم را کپی کردهاند و یا بخشی از آن تغییر دادهاند و به نام خودم و یا به نام خودشان عرضه کردهاند. در چنین شرایطی من هنرمند به دلیل اینکه پیگیری این سرقتهای هنری بسیار زمانبر است و در نهایت هم کسی که کپی میکند باز کار خودش را میکند، عملاً کاری از منِ هنرمند برنمیآید. چون باید مدت مدیدی تمام زندگی و کارم را برای پیگیری این موضوع بگذارم».
این کاریکاتوریست پیشکسوت با اشاره به تفاوت توارد و سرقت هنری عنوان کرد: «توارد زمانی اتفاق میافتد که میان آثار و ایدههای دو هنرمند شباهتهایی وجود داشته باشد و هیچ یک این ایدهها را از یکدیگر کپی نکرده باشند اما سرقت هنری یک امری تعمدی است و افرادی هستند که صرفاً تمام وقتشان را صرف این کار میکنند».
او ادامه داد: «در شرایط کنونی امروز ایران این وظیفهی دولت است که سازوکار برخورد با کپیکاران را مشخص کند و با آنها برخورد کند. با توجه به اینکه قوهی قضاییه در کشور ما آنقدر سرش شلوغ است و وقت رسیدگی به چنین پروندههایی را ندارد این وظیفه بر دوش وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است که پیگیر این مشکل باشد».
درمبخش معتقد است پروندهی کپیکاری باید بدون کموکاست و روشن در اختیار رسانهها گذاشته شود و اسامی جاعلان و حامیهای آنها نیز باید اعلام شود تا مچ خاطیان مقابل انظار عمومی باز شود و دستشان رو شود تا پس از این دیگر کسی گول آنها را نخورد. البته باید بگویم این کپیکاری و سرقتهای هنری مختص به هنرهای تجسمی نیستند و در سایر رشتههای هنری از جمله سینما و موسیقی بسیار مشهود است. •