مجسمه‌سازی در سال‌های پس از انقلاب

نگاهی به مجسمه‌سازی در سال‌های پس از انقلاب
رشد در سایه‌ی ملاحظات

آوام مگ: به قلم حافظ روحانی


مجسمه

رابطه‌ی مجسمه‌سازی با انقلاب پرپیچ و خم و پرفراز و نشیب بوده و هست؛ فیلم‌های خبری فراوان و متعددی که از روزهای انقلاب برجا مانده، خیل مردمانی را نشان می‌دهد که در مخالفت با رژیم پهلوی به خیابان‌ها ریخته‌ و برای نمایش انزجارشان از حکومت شاه، به سراغ تمامی نمادها و نشانه‌هایی می‌روند که جزئی از ابزارهای دستگاه پروپاگاندای پهلوی به حساب می‌آمد. بسیاری از مشهورترین بریده‌ فیلم‌های خبری که در طول این سال‌ها بارها به نمایش درآمدند، انقلابیونی را تصویر می‌کند که در میادین شهرها و در اعتراض به نظام حاکم که آخرین نفس‌هایش را می‌کشید، مجسمه‌های خاندان سلطنتی را به زیر می‌کشند. پس تاریخ انقلاب به ناگزیر با مجسمه تلفیق شد، اما پیش از هر چیز انقلاب نخستین گام‌هایش را با زدودن شهرها از تمثال‌ها، نشانه‌ها و مجسمه‌هایی آغاز کرد که نماد و تصویر همه‌ی فساد و تباهی بود که انقلابیون به خاطرش به خیابان‌ها ریخته بودند. برای رژیم پهلوی، مجسمه ابزاری برای نمایش قدرتی بود که خیلی زود فروپاشیده بود، پس بدیهی بود که همه‌ی آن مردمان معترض، در نخستین گام‌ها به سراغ همین نشانه‌ها بروند که مستقیماً نشان می‌داد، پهلوی برخلاف تبلیغاتش، در مقابل اراده‌ی مردم، قدرتی ندارد.مجسمه شاه

پس از پیروزی انقلاب، اما سرعت رخدادها و تحولات سیاسی و اجتماعی آن‌چنان زیاد بود که فرصت چندانی برای هنرمندان باقی نمی‌ماند تا از سر حوصله و دقت به ساختن مجسمه و یادمان‌ها اقدام کنند. از سوی دیگر کشور درگیر جنگی تحمیلی شده بود که تأمین مواد اولیه‌ی مورد نیاز برای مجسمه و به‌خصوص مجسمه‌های بزرگ را مشکل می‌کرد. در کنار این معضلاتِ عملی و اجرایی که ناشی از تنگناهای اقتصادی سال‌های پس از انقلاب و جنگ تحمیلی بود، پاره‌ای ملاحظات فرهنگی و شرعی هم مجسمه‌سازی را از اولویت خارج می‌کرد. از سوی دیگر آن‌چه در ذهن انقلابیون از مجسمه مانده بود صرفاً شامل نمونه‌هایی می‌شد که رژیم پهلوی به عنوان ابزار پروپاگاندا به کار گرفته بود.

در ابتدای دهه‌ی ۱۳۷۰، با پایان یافتن جنگ و آغاز دوران سازندگی، مدیران فرهنگی این فرصت را فراهم دیدند تا به سراغ مسائل فرهنگی مغفول مانده‌ی کشور بروند؛ نیازهایی که در طول نخستین دهه‌ی پس از انقلاب به واسطه‌ی توجه به نیازهای اولیه‌ی کشور از سر ‌اجبار به آینده موکول شده بودند. تغییرات حاصل از دوران بعد از پایان جنگ را می‌توان در آغاز دوباره‌ی دوسالانه‌ها در ابتدای دهه‌ی ۱۳۷۰ دید؛ تغییری که با نخستین دوسالانه‌ی نقاشی تهران در سال ۱۳۷۰ آغاز شد و به تدریج راه را برای شروع دیگر دوسالانه‌های تخصصی از جمله دوسالانه‌ی ملی مجسمه‌سازی تهران باز کرد. در همان روزهای نیمه‌ی نخست دهه‌ی ۱۳۷۰ بود که معاونت هنری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اقدام به راه‌اندازی دفتری به نام دفتر حجم کرد. به این ترتیب واژه‌ی حجم تا حدی جایگزین واژه‌ی مجسمه شد. اما این تغییر صرفاً یک تغییر ساده در انتخاب واژه نبود، که از سوی دیگر نشان‌دهنده‌ی سوگیری جدید نسبت به ماهیت مجسمه هم بود. به این معنی که نشان می‌داد تمایل وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی بیش‌تر به سوی احجامی است که از منظر انتزاعی یا مفهومی به این هنر نگاه می‌کنند و نه از منظر فیگوراتیو که به واسطه‌ی ملاحظات ذکر شده، در ذهن انقلابیون یادآور خاطرات و روزهایی بد رژیم گذشته بود.

با این‌حال هنرمندانی که حول حوزه‌ی هنری گرد آمده بودند تا پیش از این رخدادها دست به ساخت مجسمه‌هایی زده بودند. اما باز هم در دهه‌ی ۱۳۷۰ که در بین هنرمندان حوزه‌ی هنری هم توجه به ساختن مجسمه جلب شد که نمونه‌های چندی از این مجسمه‌ها هم‌اکنون در حیاط حوزه‌ی هنری و تعدادی دیگر هم در گنجینه‌ی این نهاد نصب و نگه‌داری می‌شوند. نکته‌ی مهم در مورد این مجسمه‌ها این است که به نظر می‌رسد، زیبایی‌شناسی، عناصر بصری و نمادین خود را بیش‌تر از نقاشی‌ها وام گرفته‌اند. از آن‌جا که نقاشی هنرمندان حوزه‌ی هنری در سال‌های دهه‌ی ۱۳۶۰ بیش‌تر از یک نظام نشانه‌گانی نمادین استفاده می‌کرد، همین عناصر بصری نمادین هم راهی کارگاه‌های مجسمه‌سازان شد. این رابطه تا سال‌ها به همین شکل باقی ماند.سردیس

از نیمه‌‌ی دوم دهه‌ی ۱۳۷۰ اما به واسطه‌ی رشد ثروت و افزایش تدریجی سطح رفاه که ناشی از تداوم فضای آرامش بود، مجسمه‌سازی رشد یافت. از جمله که نهادهایی نظیر شهرداری‌ها در تلاش برای بهبود کیفیت زندگی شهری به سفارش‌دهندگان عمده‌ی مجسمه تبدیل شدند. ساخت سردیس‌های مختلف از شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی و مشاهیر و چهره‌های تاریخی نظیر حافظ، ابوعلی سینا یا شهید مدرس از این نمونه‌ها بود. هم‌چنان که سردیس بسیاری از شهدای جنگ تحمیلی و انقلاب نیز ساخته شده و در مکان‌های عمومی یا سازمان‌های دولتی نصب شدند.هفتمین دوسالانه‌ی ملی مجسمه‌سازی

در سال‌های گذشته مجسمه‌سازی رشد قابل ملاحظه‌ای یافته و بسیاری از نهادهای خصوصی یا دولتی اقدام به سفارش مجسمه می‌کنند. از جمله نمونه‌های آن برگزاری سمپوزیوم‌های متعدد برای ساخت سردیس شهدا بود که نه فقط در تهران که در دیگر شهرها هم پا گرفته است که هم یادآور شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی است و هم تلاش برای تغییر سیمای شهرها. سمپوزیوم‌های متعدد برای ساخت مجسمه‌های شهری نیز به همت شهرداری‌ها در طول دو دهه‌ی گذشته مورد توجه قرار گرفت. جدا از شهرداری تهران، سمپوزیوم‌هایی به سفارش شهرداری‌ها و گاه نهادهای خصوصی در طول این سال‌ها در شهرستان‌ها هم برگزار شد. آخرین رخداد مهم، برگزاری هفتمین دوسالانه‌ی ملی مجسمه‌سازی در تابستان ۱۳۹۶ بود که در موزه‌ی هنرهای معاصر تهران برگزار شد و از جهت بزرگی و کثرت شرکت‌کنندگان یکی از مهم‌ترین رخدادهای رشته‌ی مجسمه‌سازی در سال‌های اخیر محسوب می‌شد. به نظر می‌رسد که در طول دو دهه از تأسیس انجمن مجسمه‌سازان، مجسمه‌سازی ایران رشد قابل ملاحظه‌ای از جهت تعداد هنرمندان، آموزش، گردش مالی و برگزاری و حضور در رخدادهای ملی و بین‌المللی داشته.