خلاصه کتاب مبانی تاریخ هنر | راجر فرای و سنت فرمالیستی
قسمت پنجم
نوشته گرنت پوک / دیانا نیوال
ترجمه هادی آذری | انتشارات حرفه نویسنده
آوام مگ: تلخیص هانیه دربندی
راجر فرای مورّخ هنر نقاشی، سردبیر و بنیانگذار مجلهی «بورلینگتن» و کارشناس بخش نقاشی در موزهی متروپولیتنِ نیویورک بود. اولین بیانیهی وی در باب فلسفهی هنر «رسالهای در باب زیباییشناسی» بود که یکی از دقیقترین و پختهترین متون در باب زیباییشناسی فرمالیستی در زمان خودش قلمداد میشود.
در انگلستان، راجر فرای، کلایو بِل و دزموند مککارتی در ترویج هنر آوانگارد و معرفی هنرمندانی چون مانه و پساامپرسیونیستها به جامعهی بریتانیای دورهی ادواردی، که بیشتر با نقاشی آکادمیک و سهبُعدینمایی خو گرفته بود، نقش مهمّی ایفا کردند.
همچنین میتوان از سیدنی کِلوین بهعنوانِ یکی از نخستین مروّجانِ «هنر برای هنر» یا فرمالیسم نام برد. حضور کِلوین در کمبریج بود که اولین جرقههای نظریات فرمالیستی را در ذهن راجر فرای شعلهور ساخت.
فرای بر این باور بود که هنر برتر، از طریق هماهنگساختنِ برداشت مخاطب با نیّتِ هنرمند، واکنشی احساسی را در مخاطب برمیانگیزد.
فرای نیز، مانند بِل، به هنر روایی و اهداف تعلیمی و اخلاقیِ هنر اعتقادی نداشت. اعتقاد او به استقلالِ روزافزونِ هنر و تأکیدش بر فرم و طراحیِ صوری بهجای بازنمایی تأثیر ماندگاری بر انتزاعگراییِ مدرن بر جای گذاشت.
هنر آوانگارد و بحران ذوق و سلیقه
کلِمِنت گرینبِرگ، منتقد هنریِ آمریکایی که از آغاز گرایش مارکسیستی داشت، در چرخشی غیرمنتظره به یکی از حامیان و مبلّغانِ نظریات فرمالیستی بدل شد.
گرینبِرگ، برای توصیف آنچه از نظر او فرهنگ تودهای و سطح پایین بود که در هر نظام سرمایهداری غرب و سوسیالیسم دولتی تولید میشد، در رسالهاش به نام «آوانگارد و کیچ» از واژهی تحقیرآمیزِ «کیچ» استفاده کرد. «کیچ» در اصل محصول انقلاب صنعتی است که تودهها را شهرنشین کرد و بهمعنای نوعی زیباییشناسیِ پَست و بیبنیان است که در سینمای هالیوود، مجلات زرد، تبلیغات، موسیقی جاز و نقاشیهای آکادمیکِ قرن نوزدهمی دیده میشود.
گرینبِرگ ادعا میکرد که در برابر منطق بیرحمِ سوداگری و مطالبات اجباریِ سیاستهای نظامهای استبدادی، نقش و وظیفهی جنبش آوانگارد این است که «در بحبوحهی آشوبها و نزاعهای ایدئولوژیک، نگذارد حرکتِ روبهجلوی فرهنگ متوقف شود».
گرینبِرگ نقاشی آوانگارد فرانسه در اواسط قرن نوزدهم را، که در واکنش به همین بحرانِ ذائقه شکل گرفت، خاستگاه و مرجع پیدایش هنر آوانگارد میدانست.
رسالهی دومِ گرینبِرگ بهنامِ «به سوی لائوکون جدیدتر» شماری از ویژگیهای متمایز و اصیلی را صورتبندی کرد که وی معتقد بود وجه تمایز هنر آوانگارد از نقاشی آکادمیک و هنر «کیچ» است. در این رساله، تمایز هنر انتزاعی با دیگر اَشکال هنری میتواند اساسی برای داوری راجعبه اعتبار و ارزش زیباییشناختی به دست دهد.
طبق نظریهی گرینبِرگ، مشخصهی هنر انتزاعیِ هنرمندان آوانگارد «سرسپردگیِ مترقیاش به ماهیت و مقتضیاتِ رسانه» است، و این مسئله بهبهترینشکل در پرهیز از عمقنمایی و تختشدنِ سطح تصویر رخ مینماید.
او، همچون امپرسیونسیتها، مسئلهی اصلیِ نقاشی را در درجهی اول مسئلههای ذاتیِ رسانهی نقاشی میدانست و میکوشید توجه مخاطب را نیز به این امر جلب کند.
گرینبِرگ آثار سزان و بهطور اخص سبک کوبیسم و کسانی که از آن الهام گرفتهاند ــ یعنی هنرمندانی چون میرو و اندرو ماسون ــ را نماد تغییرجهتِ آوانگارد از اصول تصویریای میدانست که قرنهای متمادی پس از رنسانس زیربنای هنر غرب بود. عدهی کثیری تعبیر گرینبِرگ از فرمالیسم را مترادف با مدرنیسم میدانند.
قسمتهای قبل از خلاصه کتاب مبانی تاریخ هنر را اینجا دنبال کنید:
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- خلاصه کتاب مبانی تاریخ هنر | فرمالیسم،مدرنیسم و مدرنیته
- هنرمند/منتقد؛ هم این و هم آن
- مسعود اسکندری ؛ عکاس مهاجر
- خلاصه کتاب مبانی تاریخ هنر | تاریخ هنر جدید تا کنون
عالی، ممنون