عکسهای شهاب سلیمیان در «اوهام من روی دیوار روبهرو» در گالری شمیده
مروری بر نمایشگاه عکس شهاب سلیمیان
گزارش نمایشگاه به قلم نویسنده مخاطب: نگار پورشعبان
شهاب سلیمیان هنرمندی برخاسته از رشت و متولد سال ۱۳۵۸ بوده که در رشتهای متفاوت از حرفهاش تحصیل کرده است. او دانش آموختهی رشتهی مهندسی کشاورزی و مدیریت اجرایی است و اردیبهشت ماه امسال، سومین نمایشگاه انفرادی خود را با عنوان «اوهام من روی دیوار روبهرو» در گالری شمیده برگزار کرد. وی عکاسی را در در مجتمع فنی تهران و خانه عکاسان جوان فراگرفته و چندین نمایشگاه گروهی و انفرادی برگزار کرده است. از دیگر دستاوردهای شهاب سلیمیان میتوان به انتشار کتاب شعر «سردرگمی» در سال ۲۰۱۲ و همچنین مجموعه داستانهای کوتاه « ۳۳ » در سال – ۲۰۱۴ توسط نشر گردون اشاره کرد.
«شهاب سلیمیان» یک عکّاس نیست؛ او در پی آثاری که در این چند سال ارائه داده، بهویژه در این نمایشگاه که سوّمین نمایشگاه انفرادی عکسهای او است، مهر تأییدی بر این باور زد که او یک عکاس نیست؛ و بهترین جمله برای توصیف او این است که: «شهاب سلیمیان فقط یک عکاس نیست! او عقبهی جالبی در مسیر زیست حیات خود تا امروز دارد.»
موسیقی، شعر، داستاننویسی و شیوهی کاری او و رویکرد گاهگاهش به فلسفه در کشفوشهودهای شخصی و اجتماعی و همچنین تحصیل در رشتههای مهندسی کشاورزی و مدیریت اجرایی و… او را در کسب تجربیات جدید همراهی میکنند و ایدههای متفاوتی در ذهن او ایجاد میکنند و او را به سمتوسوی ناشناختهای سوق میدهند.
سلیمیان مدت کوتاهی است که به عکاسی روی آورده؛ اما از تجربه در این بستر واهمهای ندارد و در فاصلهی رسانه بودن تا تبدیل عکس به یک اثر هنری، در رفتوآمد است؛ و مرزهای تجربه را با توجه به کشفوشهود در زیست درونی و بیرونی، همراه با بازخوردهای فرم و محتوا و شکلگیری ناخودآگاهی فرم، در مینوردد و از اینرو در یک چارچوب مشخصِ تعریفشده نمیگنجد؛ و دوربین و عکس برای او تنها یک وسیله است. او برای تحصیل و تکمیل زیست خود با این آثار این میل و حرکت را اثبات میکند.
آثار او در این نمایشگاه پس از مواجهه با بیانیه، قابها، نامها، انتزاع، لهجهی رنگها و کارکرد نور و تاریکی در شکلگیری مفاهیمی گنگ و ناشناخته، اما آشنا، حامل ادراکی حسّی است. ادراکی که پس از تمام مواجهههای مخاطب، مسیری درونی را برای گرهخوردن با نقاطی از تجربهی زیستی خود طی میکند و در این مرحله است که داستان شخصی هرمخاطب در تقابل، اشتراک و انفصال، پیشبینی میشود و شکل میگیرد.
در شکلگیری و خلق آثار این نمایشگاه، استناد به واقعیت و ثبت بُعد رسانهای آن در بخشی که دوربین، عکّاس و دیوارها نقش اساسی ایفا کردهاند، در زیست و شکلگیری فرم، که بخشی کاملاً منفک و دگرگون است، دیگر از عکاس، دیوار و بهویژه دوربین نشانی نیست.
چشم دیگری، روح دیگری و ظرفیت زیست دیگری که گویا موجودیتش همچنان ناشناخته مانده و باید ناشناخته بماند، هدایت مسیر را با دستها، چشمها و تجربیات مشترک زیست هنرمند به در دست میگیرد، در هم میآمیزد و در انتها گِلـمایههای پسماند این کنکاش چندسویه همانند یک صحنهی طولانی از گلاویزشدن و نبرد دو نیرو در مرکز با نیروهای دیگر در اطراف یک تشک کُشتی، در قاب این آثار بهجا میماند و درست در همین لحظه از داستان، کنکاش شخصی در مخاطب شکل نطفه میبندد، زیست خود را آغاز میکند و از اثر و خالق آن جدا میشود.
شهاب سلیمیان در سه نمایشگاه انفرادی خود، در سه سال گذشته، رویکردهایی از داستان انسان و زیست را تجربه و ارائه کرده که در هرکدام شرایط و شیوههای مواجهشدن مخاطب، متفاوت بوده؛ گاه در راستای نزدیکترشدن به محتوای رسانهای، گاه در مسیری کاملاً متفاوت و گاه در حیطهی بینابینی شهود، اثبات، تردید، شکلگیری و تخریب احتمالات.
او در نمایشگاه اول خود با عنوان «منِ استمراری» به انتزاعِ دردهای درونی انسان معاصر میپردازد و کنکاش لحظات انسان و حیوان یا غزیره با صحنهـانسانی چیدمانشده را در عکسها نمایش میدهد که بیشتر ابعاد روانی و فلسفی را در بر میگیرد.
در نمایشگاه دوم با عنوان «کپی آوا»، یک داستان مستند خیابانی بازهم با محوریت انسان معاصر در غیاب او و تأثیر و تأثر به جا مانده از او،همراه با پرفورمنس و چیدمان محیطیِ بازسازیشده از فضای شهریِ اینروزها، در قالب فشردهی موضوع «کپی» در ابعاد انسان و فراانسان شکلگرفت و خوانشهایی متفاوت در مخاطب ایجاد کرد؛ تا آنجاکه مخاطب با تأثیرگذاری بر فضای نمایشگاه ــ با دیوارنویسیهای خود ــ بخشی از خلق، شکلگیری و ارائهی آثار این نمایشگاه شد.
شهاب سلیمیان، متولد سال ۱۳۵۸، چهلسالگیاش را تجربه میکند. در انتظار تجربهها و نمایشهای متفاوتتر او در آیندهای نزدیک هستیم.