هنر معاصر ایران از دیدگاه محمدعلی بنیاسدی
بخش سوم گفتگو با محمدعلی بنیاسدی: «یاد گرفتم همیشه مورد عتاب باشم.»
پرونده نقاشی فیگوراتیو
آوام مگ: تهیه و تنظیم رضا یاسینی
در ادامهی گفتوگو با «محمدعلی بنیاسدی»، او از دوران دانشجوییاش میگوید و به اساتید و حالوهوای آن روزهای فضای تجسمی ایران اشاره میکند. او کمبود مبانی نظری را از نقاط ضعف آن دوره دانسته و امکانات بالقوهی موجود در فضای هنری امروز را عاملی برای باز گذاردن دست هنرمند میپندارد تا «هر کاری دلش خواست بکند».
ــ این نقاش دربارهی سالهای تحصیلش در دانشکدهی هنرهای زیبا و تحصیل همزمان در دو رشتهی نقاشی و انیمیشن گفت:
با دکتر «خاکی» وارد دانشگاه شدم و بیشترین مطالعات و سهمی از گذشتهخوانی من همراه با او بوده است؛ مثلاً هر کتابی چاپ میشد، او نسخهای هم برای ما تهیه میکرد؛ به این ترتیب با مجموعهی بچههای دانشگاه ارتباط داشت. من در دانشگاه تهران نقاشی میخواندم و در عین حال، واحدهای رشتهی نمایش در رابطه با فلسفه و تحلیل فیلم را هم میگذارندم. با «جمال اجلالی»، «بهروز افخمی» و «مجید قاریزاده» همکلاس بودم. در دانشکدهی هنرهای زیبا واحدهای تحلیل فیلم را با «شمیم بهار» میگذراندیم که برای من بسیار جذاب بود. تاریخ هنر را نیز با دکتر «کاووسی» داشتیم. زمانی هم رشتهی انیمیشن میخواندم؛ در آن دوره ظاهرکردن فیلمهای رنگی، سیزده مرحله داشت که باید به آلمان فرستاده میشدند تا انجام شوند؛ اما ما این کار را با «اکبر عالمی» در لابراتوآر کانون پرورش فکری انجام میدادیم. از صبح تا ساعت ۴ بعدازظهر در دانشگاه تهران بودم و از ساعت ۴ تا ۱۰ شب سرگرمِ سینما، انیمیشن و… بود. با «وجیهالله فردمقدم»، «عبدالله علیمراد» و «رسول آزادانی»، که بعدها به والتدیزنی رفت و جزو داوران اسکار شد، همگی در حوزهی انیمیشن فعالیت داشتیم.
ــ او با اشاره به نقش مؤثر برخی اساتید خود در شکلگیری آیندهاش اظهار داشت:
هرکدام از ما که در آن دوران نقاشی میکردیم، مجبور به انتخاب گرایشی شدیم؛ چراکه میخواستیم در مسابقات آموزشگاهها شرکت کنیم. هنگامِ تحصیل در دانشکدهی هنرهای زیبا، استادان بسیار خوبی داشتم و در همین رشتهها گرایشهای مختلفی وجود داشت. در همان سال اول «محسن وزیری مقدم» معلم من بود؛ و خب استادان مختلف و دستیارانشان هرکدام سبک و سیاق خود را داشتند. در نهایت شما بهعنوان شاگرد در مواجهه با این اساتید، باید درک کنید چه چیزی در شما تهنشین میشود و به کدام سمت گرایش پیدا میکنید و در نهایت تصمیم بگیرید که چه میخواهید انجام دهید. من طراحی را بهصورت جدی دنبال میکردم و بعدازظهرها هم طراحی کمیکاستریپ کار میکردم. به هرحال مجموعهای بود که هرچیزی گیرم میآمد، میبلعیدم.
ــ بنیاسدی ادامه داد:
شاید از همان دوران یاد گرفتم که همیشه مورد عتاب باشم و کسی از کارم تعریف نکند. طبیعتاً راه خود را میرفتم و متفاوت عمل میکردم. متفاوت به این معنا که از استادی در سمنان یاد گرفتم، بیش از حد به طراحی سنتی نپردازم و بیشتر به مدرنیسم گرایش داشته باشم؛ البته مدرن نه به معنای کتابی آن، بلکه در معنای عامی که استفاده میکنیم. فردی که کار هنری میکند، کسی نیست که مُهر قبول روی او بزنند. چه کسی در اینجا هنرمند را تأیید میکند؟ کدام اداره یا مدیر؟ من در زمان دانشجویی به این مسأله پی بردم و به خودم گفتم: «تو کار خودت را انجام بده». حس کردم چیزی شبیه فانوس درون من هست که مسیر را نشانم میدهد و به همان سمت هم رفتم. گاهی شانتاژها و تبلیغات اجتماعی که پرزورند، از مسیر منحرفم کردند؛ شاید عناصری درون کارم وارد شده بود که نباید میشد، یا ممکن است برای امرار معاش کارهایی انجام داده باشم که در مسیری که میخواستم نبوده است.
ــ این تصویرساز به کمبودِ مبانی نظری در آن دوره اشاره کرد و افزود:
ما برای درک آثار هنری، در بستر زمانیشان، با کمبود منابع مواجهیم یا حداقل در دورانی که من تحصیل میکردم، کتابی نبود که توضیح دهد «چرا فلان اتفاق رخ داده است؟»؛ به این معنا که سؤالی وجود داشته باشد و هنرمند در پی پاسخ به پرسشها از چه مسیری عبور کرده است. وقتی متوجه این موضوع باشیم، به این درک میرسیم که «آیا ما اساساً به ضرورت درک و دریافت فضایی که این هنر در آن شکلگرفته است پی بردهایم یا خیر؟»
ــ بنیاسدی اضافه کرد:
در دورانی که من تحصیل میکردم، زمزمههایی مبنی بر مطالعات جامعهشناسی و نقد هنری شروع شد. در آن دوران نامهایی چون «جرج لوکاچ» و «ارنست فیشر»، بر سر زبانها بودند که بهنوعی سیاسی قلمداد میشدند و هنر را صرفاً در بستر فعالیتهای اجتماعی دانسته و ارزیابی میکردند؛ اما متأسفانه آنزمان ترجمههای خوبی در اختیارمان نبود.
این مجسمهساز با بیان اینکه امروزه امکاناتِ بالقوهی بیشتری در اختیار هنرمندان است، گفت:
این اواخر در هنر اتفاق خوبی رخ داده است؛ شما میتوانید از آدمهایی که دوستشان دارید بهراحتی تأثیر بگیرید و این تأثیرپذیری را عنوان کنید. در گذشته این موضوع سرقت هنری به حساب میآمد؛ اما امروزه بهتدریج اینکه شما از نسل قبلی جلوتر هستید و سعی دارید کاری انجام دهید پذیرفته شده است و این موضوع، مایهی مباهات است و بخشی از انرژیهای آدمی را آزاد میکند و شما هر کاری دلتان به خواهد میتوانید انجام دهید.
قسمتهای قبلی این گفتگو را اینجا دنبال کنید:
نقاشی فیگوراتیو معاصر در ایران در گفتگو با محمدعلی بنی اسدی
مسعود سعدالدین از نگاهِ محمدعلی بنیاسدی
گفتگوی بعدی با ساسان نصیری را پی بگیرید.
این پرونده ادامه دارد…
ویدئوهای کامل از پروندهی نقاشی فیگوراتیو را در اینستاگرام آواممگ avam.mag@ دنبال کنید.