پیوستگی و تعلق | یادداشتی بر سفر ایران درودی پس از چهل روز

یادداشتی بر سفر ایران درودی

تنها هنرمندی که توانست در بین طبقات متفاوت جامعه که نسبتی با هنر مدرن نداشتند به شهرت برسد.

مجله هنرهای تجسمی آوام: جاوید رمضانی

ایران درودی

ایران درودی نقاش معاصر در هفتم آبان ماه سال ۱۴۰۰ جهان را ترک گفت و نامش جاودان شد. منش، رفتار و هنر وی متأثر از حوزه اجتماعی یک قرن گذشته و جریان تاریخ معاصر سرزمین ماست. وی از جنس زنانی بود که شور و عشق به زیستن را در فرهنگ ایرانی قوام بخشید و در سال‌های پایانی عمر خویش در بین مردمان طبقات متفاوت جامعه که نسبتی با هنر مدرن نداشتند به شهرت رسید. در زمان کهن‌سالی، به جوانی می‌نمود که زیستن را بی‌دغدغه‌ی فقدان دنبال می‌کند. وی تا آخرین لحظات مرگ را نپذیرفت؛ خلق کرد، سخن گفت، کتاب نوشت. گویا درگیر هدفی بود و ایدئالی برای مردمانش. این سخت‌کوشی و امید و عشق به خردورزی و تجدد در کنار وطن‌پرستی و ایران‌دوستی باعث گردید تا هنر مدرن ایرانی را که همیشه مورد هجمه و شک بود اعتبار بخشد. آنچه وی را در زمره‌ی بزرگان قرار می‌دهد نه کیفیت هنر وی که از منظر زیبایی‌شناسی متداول است، بلکه در رفتار هنری وی باید آن را جستجو نمود. ایران درودی هنر خود را نه برمبنای نفرت که بر اساس امید و عشق پایه‌ریزی کرد، دو اصل مشخص رفتار او یعنی تعلق و پیوستگی راهی مشخص را فارغ از تمایزات درون فرهنگی ما نشان می‌دهد. درودی از زنانی بود که در تاریخ نمونه‌هایی از این شخصیت‌ها مشخص و ثبت‌شده‌اند، اینان مسیری را پدیدار نمودند که امروز تجلیات آن را می‌بینیم. حضور فعال زنان در عرصه‌های علمی و دانشگاهی و حتی اجرایی از شاخصه‌های جامعه‌ای است که سعی در استعلای هویت و استقلال خود دارد.

ایران درودی

زمانی در سال ۱۸۹۴ میلادی بی‌بی خانم استرآبادی این زن پر شروشور مشروطه‌طلب که مادرش ملاباجی حرم‌سرا بود و پدرش محمدباقر خانِ شیرکش، شش زنه‌ی دربار ناصری، کتابی در پاسخ به جهان مردانه‌ی قاجاریان تحت عنوان معایب الرجال نگاشت. کتابی که با تکیه به آیات و روایات اخلاقیات مردان را مورد نکوهش و عادات آنان را به باد استهزا گرفت به‌واقع جریان تجدد با این قبیل عادات و خصایل

کنار آمدنی نبود. اخلاقیات مدرن به‌گونه‌ای در فطرت آدمیان و اخلاقیات مذاهب گذشته سفارش شده و دارای اعتبار می‌نمود.

این شیر زن که در بحبوحه‌ی مشروطه نخستین مدرسه‌ی دختران به سبک مدرن را تحت عنوان (مدرسه دوشیزگان) تأسیس نمود و به جهت آن موردتهاجم قرار گرفت اما از پا ننشست و تأثیرات خود را در ایجاد مسیر زنان پیشرو و مؤثر در فرهنگ و علم ایران بر جای گذارد.

به‌کرات سعی شده تا این جریان در تاریخ معاصر تحت لوای فمینیسم ایرانی مصادره شود و از آن برای مقاصد استعماری مورد سوءاستفاده قرار گیرد، اما وجود شخصیت‌هایی مانند ایران درودی و منیر شاهرودی که در حوزه هنر کوشش بسیار کردند و با تکیه‌بر مفاهیم فکری و نظری بومی سمت‌وسوی هویت عمیق ایرانی را شفاف نمودند، ناقض این نوع تحلیل و نگرش شد.

ایران درودی در جامعه‌ی اکنون زیست. وی در طی سال‌ها کار و داشتن نمایشگاه‌های متعدد در خارج از کشور، روابط و امکانات گسترده‌ای برای مهاجرت داشت همچون بسیاری از هنرمندان هم‌نسلش که شاید به لحاظ ارزش‌گذاری سبک و سیاق و جایگاه اقتصادی بین‌المللی از وی برتر بودند. وی در ایران زیست و با مردمانش در سختی و شادی هم‌سو گردید، به کشورش اعتبار بخشید و حضور وی در این سال‌ها که بحران‌های سیاسی و اقتصادی و بسیاری بر این مردم تحمیل شد و در فشار روزهای ناامیدی و رنج حاصل از بیماری و مرگ پیام پایداری و دوری از نفرت و نفاق داد. وی در مصاحبه‌ی خود با مهدی مظفری می‌گوید.«ای‌کاش خواب اجباری نبود، تا آنجا که بتوانم از آن گریز می‌کنم با اتکا به این باور از حقایق زندگی نمی‌گریزم هراندازه که تلخ باشد …حقایق قاطع مانند مرگ …» «من با مرگ زیستن را دوست داشتم… آدمی که الآن روبروی شما نشسته هجده بار جراحی‌شده».

 او مرگ‌اندیش بود در لحظه زندگی می‌کرد و اثری از اندیشه خود را ثبت می‌کرد با هر ابزاری که در اختیار داشت و هم در اینجا بود و هم در آنجا… در افق و از فراز تاریخ خود را می‌دید و در اکنون بوم سفید مقابل خود.

او عشق را در جوانی؛ خودخواهی، حسادت و تملک می‌داند و در سنین پختگی، بردباری و درک روح آدمیان و پذیرش انسان‌ها با ضعف‌هایشان.

بااینکه ایران درودی از منظر تفکر تاریخ هنر معاصر باید در خاستگاه‌های اجتماعی موردبررسی قرار گیرد، اما بررسی روند هنری او هم قابل‌تأمل است، آموزش‌های ایران درودی در نقاشی آن‌چنان‌که در بیوگرافی‌اش می‌خوانیم در فرانسه رخ‌داده، در دوران آغاز جریان آبستره اکسپرسیونیسم، ایران درودی آلوده به کارماده‌ی نوعی از نقاشی گردیده که بیشتر مبتنی بر لکه‌های قوی و تحرکات بیان گرا بر سطح بوم است.

ایران درودی

عمده آثار ایران درودی را می‌توان به چند دوره تقسیم کرد: آثاری که دارای خشونت بیشتر و ترکیب‌بندی‌های پیچیده‌تری است؛ در آثار ابتدایی ما شاهد ترکیب رنگ‌های متنوع‌تری هستیم ولی آنچه در تمام این دوره‌ها می‌توان به‌طور مشترک مشاهده کرد تکیه‌بر روایتگری و بازتاب تجربه زیسته و مناسبات اقتصادی و سیاسی دوران است. این مفهوم در نقطه جهش درودی به لایه ارتباطات پیچیده‌تر در سطح هنر معاصر قوام می‌یابد زمانی که شرکت آی‌تی‌تی به وی سفارش تولید نقاشی در ارتباط با صنایع نفت ایران می‌دهد درهای شهرت بر روی وی گشوده می‌شود.

فضای اجتماعی درودی و فعالیت‌های او در این حوزه به‌طور ناخودآگاه تأثیر مشخصی بر روی لحن نقاشی وی داشته است؛ آن‌چنان‌که تحولات تاریخی ایران او را به سمت جایگاه زیبایی‌شناسی فکری قدیم هنر ایرانی یعنی حکمت خسروانی هدایت کرده است.

 بی‌شک درودی دارای اندیشه‌ای سیال است، توان او در نگاشتن نثر موجز و منحصربه‌فردش و امکان گفتگو و خوب سخن گفتن گواه این دیالوگ هستی‌شناسانه در مسیر شکل‌گیری هنر وی است. درودی هنرمندی است که هرچه در مسیر زیستن خود فعال و پرتحرک است به همان نسبت در فن نقاشی موجزتر و ساده‌تر می‌گردد. هارمونی‌های رنگی ایران درودی از دهه هفتاد به بعد با روند مشخصی شکل‌گرفته، این هارمونی‌ها استوار بر یک رنگ فام غالب و سفیدهای خاکستری برای ایجاد نور است. در فضاسازی درودی به‌هیچ‌عنوان درگیر نگاه عکاسانه نیست، زوایای باز، افق‌های بلند و ایده‌آلیسم فضایی اسطوره‌ای را پیگیری می‌کند. نور در آثار او همیشه در حال تشعشع است، این رفتار بی‌شک متأثر از قدرت او در نوازندگی پیانو و تعلقش به موسیقی کلاسیک است. نواهای عظمت و شکوه این موسیقی در قاب‌ها و شاکله‌های تصویری وی جاری و پویا است.

ایران درودی

عناصر تصویری واقع‌گرایانه‌ی شکل‌گرفته طی سه دهه آخر زندگی وی پیچیده نیست، گل‌های لوتوس، استفاده از مروارید به‌عنوان نمادی از معرفت ایرانی، نمایی از خرابه‌های باستانی و نورهای به افق رفته و خورشید، عمده عناصر تصویری وی را تشکیل داده‌اند. درودی درزمانی که در پشت سه‌پایه نقاشی خود قرار می‌گیرد، از پیش مفهوم مورد بیان خود را در ذهن شکل داده و از همان عناصر قدیمی برای نمایش ذهنیت خود سود می‌جوید. نظام پیشینی درودی بیانگر جریان روایی در ذهنش و فارغ از تحول فنی نقاشانه است.

در رفتارشناسی هنر درودی این شاخصه‌ها قابل‌تأمل است، محوریت نور، در مقام معرفت اندیشه بومی، استفاده از لکه‌ها و رد قلم‌موی بیان گرا در ساختار اصلی تابلو، هارمونی ساده در ترکیب‌بندی رنگ‌ها، پرسپکتیو یا عمق نمایی ورارسانه‌ای، روایتگری مقولات تاریخ معاصر و هستی‌شناسی پیوسته، درون بنیاد اوست. بی‌شک ایران درودی در کوچه‌پس‌کوچه‌های تکنیک و والایی نقاشی با سبک و سیاق غربی مفقود نگردید، بلکه با استفاده از شاخصه‌های محدودی تصویری برای بیان روایت خود رفتاری از هنر شرقی و ایرانی را بدون تکیه به فرم بومی ارائه داد.

جمله ارزشمند ایران درودی مسیر اصلی هنر و زیستن را برای آیندگان مشخص می‌کند.

«سهم انسان از خوشبختی به‌اندازه عشقی است که ایثار می‌کند.»

حضورش جاودان.

ایران درودی

در همین ارتباط بیشتر بخوانید:

کلنگ خوردن موزه ایران درودی

به همین قلم اینجا بیشتر بخوانید:

کتاب طراحی در دوران قاجار با نگاهی به هنر و سنت‌های طراحی ایرانی با رویکردی انتقادی نسبت به دریافت‌های دیگرانِ غربی

مقدمه‌ای بر کتاب رونق | چه کسانی بازار هنر معاصر را شکل دادند؟

در انتظار قطعیت جهان جدید در آثار ژیلا کامیاب

پرونده نقد نمایشگاه‌های سال ۹۸ به قلم جاوید رمضانی