جاوید رمضانی ، تندیس: بازتابهای زیبایی و نقش آن در زیست ما از نظر من چیزهایی عجیب است و شاید درظاهر بیارتباط. از این دست، حضور ریزگردها درهوای تهران است. این پدیده که از اهواز آغاز گردیده است و امروز به داخل کشور و مرکز آن رسیده است. ظاهرا دلایل متعددی داراست و از اهم این دلایل عدم تثبیت بیابانهای عراق و کویت را گفتهاند. خب کمی مثالی و انتزاعی این پدیده را بنگرید از منظر من تغییر دریافت بصری مناظر اطراف باعث تحول زیباییشناسی در زندگی امروز است .
این نوع تبیین نوعی انکشاف را به همراه دارد. ببینید محدود شدن میدان دید در عالم هنر که بیتوته گاه ما است چه عوارضی داشته است. وقتی چشم، چشم را نمیبیند پس تصمیمگیری باید پیشینی باشد و همه چیز از قبل بررسی گردد و حکم صادر شود.
بیایید در راستای این پدیدار حوادث دنیای هنر را بررسی کنیم نخستین خبر این هفته برگزاری حراج تهران است. در اخبار گفتهاند که حراج با استقبال ۱۹۰ درصدی روبرو شده است و تنها یک اثر به فروش نرفته است. ۱۲۷ هنرمند در حراج حضور داشتهاند و سهراب سپهری با دو میلیارد و هشتصد میلیون تومان قیمت شکست. حقا که آیکون حراج هنری ایرانی است. شاعر، نقاش، عارف مدرن، مظلوم، بیمار، مهربان، نیویورک رفته ساکن گلستانه.
اما هنرمند دیگر بهمن محصص که دو اثر او درحراج حضور داشته است. او سرنوشت متفاوتی دارد. اثر اول او با دوبرابر قیمت پیشنهادی به فروش رفته و اثر دوم که ارزش هنری یکسانی به لحاظ دوره کاری او دارد با قیمت اولیه پیشنهادی حراج مواجه شده است که فروشنده نفروخته و انصراف داده است. سوال اینکه محصص به تازگی در کوران گالریها قرار دارد. پس چرا یک محصص هفتصد میلیون فروش رفته است و یک محصص ۱۷۰ میلیون پیشنهاد داشته است. گیریم که آن ۱۰۰٫۷۰ و این یکی ۵۰٫ ۷۰ باز رقم نصف هم شود یعنی ۳۵۰ میلیون خیلی فاصله دارد.
پس حکم از پیش تعیین شده است که چه کسی کار میفروشد نه کارِ چه هنرمندی! پس گسست واقعیت از مجاز حاصل میآید و پرده بالا میرود. این واقعیت که سیاستگذاری از پیش تعیین شده دال بر صلاح اقلیت و نه عقل جمعی خریداران هنر و دستاندرکاران وجود دارد وزنی منفی به قضیه نمیدهد. هر حرکتی در شروع استارت میخواهد و طبیعی است، اما بعد از چهار سال بازی دیگر باید کمی واقعی گردد. خطر عادت کردن به زد و بندها است و ورود دلالان سبکدار از منوچهری به حراج برای فروش اثر میرزا عبدالمطلب نقاش باشی.
شاید آقای کیانیان هم از همین زاویه آخرین حضور خود را اعلام کرده است. البته من منکر زحمات دستاندرکاران این حراج و مبارک بودن آن برای اقتصاد هنر کشور نیستم. اما توجه شما را به این زیباییشناسی غبار آلود هوای تهران جلب میکنم که غایت این تلاشها تحول آن است.
در پس حاکمیت سطحینگری، این روزها شما شاهد حضور صحنههای فیلمهای خارجی در سطح شهر هستید. افراد ثروتمند در انظار عمومی با دونفر از ورزشکاران بدنساز، در هیبت کت و شلوار و عینک دودی به عنوان بادیگارد ظاهر میشوند و دیگر دلیلی برای ساخت برندینگ اجتماعی و سرمایه فرهنگی از همان دست حضور در آکشنهای هنری.
دیدیم که هر پدیده طبیعی بیارتباط با مفاهیم واقعی نیست و زنجیرهای از کنشهای انسانی در پس آن بافت متصلی را ارائه میدهد. این تار شدن میدان دید و میدان تنفس، همان تار شدن میدان اقتصاد و هنر و معنویت است.
[author image=”http://www.homaartgallery.com/Files/ProfileFiles/big_51.jpg” ]جاوید رمضانی |هنرمند عکاس|مدیر وبسایت تندیس[/author]